پسری که پس از ۱۵ سال به مادرش رسید
پسر نوجوان که در کودکی مادرش را گم کرده بود، با کمک بخش جویندگان عاطفه روزنامه ایران و پیگیری‌های مأموران پلیس آگاهی تهران موفق به شناسایی خانواده‌اش شد. او قرار است بزودی و پس از ۱۵ سال دوری مادرش را ببیند.
روزنامه ایران: پسر نوجوان که در کودکی مادرش را گم کرده بود، با کمک بخش جویندگان عاطفه روزنامه ایران و پیگیری‌های مأموران پلیس آگاهی تهران موفق به شناسایی خانواده‌اش شد. او قرار است بزودی و پس از ۱۵ سال دوری مادرش را ببیند.
فروردین امسال، گزارشی در صفحه حوادث روزنامه ایران منتشر شد که پسر۱۹ ساله برای یافتن ردی از مادرش کمک خواسته بود.
او درباره ناپدید شدن مادرش گفته بود: «از آنجا که مادرم در کودکی پدر و مادرش را از دست داده بود نزد عمویش زندگی می‌کرد و به اصرارهای عمویش مجبور شد با مردی که ۱۷ سال از او بزرگ تر بود زندگی کند. مادرم، کبری بیک محمدلو، متولد ۱۲ خرداد سال ۵۸ است. بعد از مدتی خشایار از مادرم جدا شد و مادرم که مرا باردار بوده، ۱۰ یا ۱۱ آبان سال ۷۶ به محض تولدم، مرا به شیرخوارگاه آمنه سپرد.
علتش هم این بود که خشایار مدعی بود بچه برای او نیست ضمن اینکه مادرم هم به دلیل مشکلات شدید مالی از عهده هزینه‌های زندگی‌اش برنمی آمد. تا ۶ سالگی در شیرخوارگاه آمنه و دو مرکز نگهداری کودکان دیگر بودم، تا اینکه خشایار- مردی که خودش را پدرم معرفی کرده - به سراغم آمد.
او مرا با خود به خانه‌اش برد و ازآن موقع مادرم را ندیدم. چند سالی است که در جست و جوی مادرم هستم و دلم می‌خواهد به او بگویم ازاینکه مرا ترک کرده هیچ ناراحتی وکینه‌ای به دل ندارم.پس ازانتشاراین خبر، پسر جوان با مراجعه به اداره آگاهی تهران وتشکیل پرونده‌ای موفق شد نشانی از خاله‌اش به دست آورد. آنها یکشنبه ۳ اردیبهشت امسال همدیگر را ملاقات کردند.
پسر جوان به خبرنگار «ایران» گفت: از دیدن خاله‌ام شوکه شدم. خاله‌ام آدرس وشماره تلفن مادرم را داشت که توانستم با اوتلفنی صحبت کنم. مادرم دراین تماس با چشمانی اشکباربه من گفت که به سراغم آمده اما خانواده پدرم گفته بودند که من و پدرم به شهردوری رفته‌ایم وازما خبری ندارند.پس ازگفت‌و‌گوی مفصل با مادرم قرارشد طی چند روز آینده او را که در شهر دیگری زندگی می‌کند ببینم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
ان شاءالله ک هر چه زودتر به مادرت برسی الهی آمین
فامیلهای پدر چطور میدونستن شهری که خشایار رفته دوره ولی نمیدونستن اسم شهر چیه ؟؟؟؟!!!!!
این دیگه چجورشه ؟
عشق فرزند همیشه در قلب مادره