بررسی مطالبه مناظره زنده
خبر عدم پخش زنده مناظرههای شش نامزد انتخابات ریاستجمهوری، از همان لحظه انتشار، با واکنش منفی اکثر نامزدها و البته چهرهها و رسانههای مختلف مواجه شد. اما فارغ از بحثهای سیاسی و اینکه تصمیمگیر اصلی در پخش غیرمستقیم مناظرهها کیست، نسبت اعتماد عمومی با نحوه پخش مناظره دغدغه متخصصان و کارشناسان است.
بار دیگر «مناظره»؛ کلید واژه آشنای انتخابات ریاستجمهوری بر سر زبانها افتاد و تصمیم برای پخش غیرزنده آن، چالشبرانگیز شد؛ چالشی که حالا همه جریانهای سیاسی خود را مخالف آن معرفی میکنند و خواهان برگزاری زنده مناظرات انتخاباتی میان نامزدهای انتخابات اردیبهشتماه هستند. شامگاه چهارشنبه۱۳ خرداد ۱۳۸۸، زمانی که رسانه ملی از نخستین جدال بیسابقه دو نامزد اصلی انتخابات ریاستجمهوری ایران، در قالب یک مناظره زنده تلویزیونی غافلگیر شد؛ کسی گمان نمیکرد که روند مناظرات بهدلیل آنچه در آن مناظره میان محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی گذشت، قرار است بعدها سمت و سوی محتاطانه به خود گیرد. چهار سال پس از آن، تصمیمگیرندگان بر آن شدند که مناظرات را از دوئل دو نامزد به مناظره جمعی تبدیل کنند تا شاید ضرب محتوای مذاکرات کاهش یافته و از التهابات احتمالی جامعه جلوگیری شود. حالا که ۸ سال از سال ۸۸ میگذرد تصمیمگیرندگان جانب احتیاط بیشتری در پیش گرفته و میخواهند مناظرات انتخابات پیشرو را به صورت تولیدی و نه زنده، برای مخاطبان پخش کنند.
برساختهای از واقعیت
این موضوعی است که میتواند فراواقعیت را برای مخاطبان به جای واقعیتی بنشاند که مردم باید براساس آن، تعیین کنند رای خود را در سبد کدام نامزد بیندازند. به آن معنا که بیم آن میرود که رسانه ملی، با پخش مناظراتی که از پیش آنها را ضبط کرده، قدرت «دستکاری در زمان مناظره» و «سانسور اظهارات و آمارهای احتمالی ارائه شده از سوی نامزدها» را بیابد و در مقابل، با دور کردن رایدهندگان از واقعیت میزان توانایی نامزدها، فراواقعیتی را برای آنان شکل دهد که میتواند بازنمایی نادرستی از عیار نامزدها باشد و به این ترتیب تصویر واقعیت مخدوش شود.
فرصت مناظرات زنده
بهطور کلی میتوان گفت پخش زنده مذاکرات دو فرصت را در اختیار نامزدها و نیز مخاطبان قرار میدهد؛ از یکسو به نامزدها اجازه داده میشود تا در کسری از زمان، با واکنشها و پاسخهای خود به نامزد مقابل و نیز ارائه بهنگام آمارها، عیار توانایی خود را تا اندازهای به محک مخاطبان بگذارند. از دیگر سو، مخاطبان نیز این فرصت را در اختیار دارند که خود براساس محتوای این مناظرات، تصمیم گیرنده باشند و نامزد مورد وثوق خود را برگزینند. این فرصت، آنچنان است که هم نامزدها و هم مخاطبان را در جایگاه کنشگران فعال قرار میدهد؛ آنجا که نامزد میکوشد توانایی خود در اداره کشور را برای مخاطب تشریح کند و در مقابل، مخاطبان نیز با توانایی انتخاب خود، محتوای مناظرات را دیده و در سنجش با سایر محتواهای ارائه شده از سوی سایر رسانهها بهویژه رسانههای اجتماعی، انتخابگر شده و نامزد مورد تایید خود را بیواسطه انتخاب میکنند؛ بدون آنکه حس کنند دستی مصلحت جویانه، خود را جای مخاطبان نشانده و با سانسور و دستکاری محتوای مناظرات، خود را در تصمیم مخاطبان دخیل کرده است.
منفعت یا خسران؟
چه آنکه اگر غیر از این رخ دهد، رسانه ملی آنچه را در نخستین گام میبازد، اعتبار و اعتمادی است که از مخاطبان خود دریافت کرده است. حتی اگر تحریف واقعیتی نیز در مناظرات تولیدی رخ ندهد و مناظرات غیر زنده، بدون دستکاری پخش شود به این تصور دامن میزند که مرجعی دیگر غیر از خود مخاطب در تلاش است برای مخاطبان تعیین صلاحیت کند و این امر اعتماد مخاطب به رسانه را بیتردید کاهش میدهد. در واقع رسانه ملی آن زمان در نقطه اوج تاثیرگذاری در انتخابات قرار میگیرد که مخاطب را در موقعیتی قرار دهد گویا عینا پای صحبت نامزدها نشسته حال آنکه این نحوه انعکاس اظهارات نامزدها یعنی در مناظرات غیر زنده، به مخاطب چنین حسی را منتقل نمیکند و در نتیجه برساختهای از واقعیت را برای مخاطبان به نمایش میگذارد. کارشناسان ارتباطی این کار را ضدشفافیت توصیف میکنند؛ موضوعی که میتواند علاوهبر کاهش اعتماد به رسانه ملی، در سطحی بالاتر به کاهش مشارکت سیاسی رایدهندگان منجر شود و این امر خود نه گامی در جهت مردمسالاری که عقبگردی در این حوزه بهشمار میآید.
از سوی دیگر، برخی جایگزینی مناظرات غیر زنده را برای جلوگیری از التهاب احتمالی جامعه توجیه میکنند اما به کارگیری این تاکتیک شاید تصمیم گیرندگان را به این هدف نزدیک کند، اما در مقابل از میزان تهییج عمومی برای مشارکت سیاسی بالا میکاهد؛ امری که به باور کارشناسان، در جایگاه خود بسیار مهم است و نباید گفتمان مشارکت در انتخابات را فدای اهدافی کرد که خسران آن بیش از منفعتش است؛ آنجا که رسانه از قدرت تصمیم گیری درست مردم بکاهد و به تبع آن امنیت و منافع ملی را به چالش بکشد. به باور رسانهشناسان، موضوع بالا رفتن سطح مشارکت سیاسی در انتخابات یک مشی ملی و فراجناحی است که صدا و سیما باید از آن تبعیت کند. همچنین یکی از الزامات بالارفتن سطح مشارکت و رقابت در جامعه تن دادن رسانه ملی به جریان آزاد اطلاعات و قانون مصوب آن در کشور است.
مناظرات در ایران
سابقه مناظرات پس از انقلاب به پیش از سال ۶۰ باز میگردد ؛ آنجا که چندماهی قبل از شهادت آیتالله بهشتی، مناظراتی با عنوان «آزادی، هرج و مرج، زورمداری» از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشد؛ مناظراتی ایدئولوژیک که یک طرف آن نورالدین کیانوری و احسان طبری بود و طرف دیگرش آیتالله شهید بهشتی و آیتالله مصباح یزدی. پس از آن مناظرات وارد فاز انتخاباتی شد؛ آن زمان که در سال ۱۳۸۴ اولین مناظره زنده انتخاباتی میان نمایندگان نامزدها برگزار شد. ۴ سال بعد یعنی در سال ۸۸ مناظرات زنده به سطح نامزدها رسید و به دوئلی بدل شد که پس لرزههای آن مدیران رسانه ملی را به اتخاذ مشی محتاطانهتر ترغیب کرد؛ مشیای که حالا مناظرات را به مناظرات غیر زنده تولیدی تقلیل داده و عواقب آن میتواند پس زدن رایدهندگان از مشارکت سیاسی باشد.
مطالبه مناظره زنده
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
یکی از تاثیرگذارترین فرآیندهای مشارکت در انتخابات و تصمیمگیری رایدهندگان در خلال مناظرههای فراگیر ازجمله مناظرههای تلویزیونی ساخته میشود. علت آن است که مهمترین عنصر برای بالا بردن سطح مشارکت و تعیین تکلیف رایدهندگان در رقابت، در درجه اول جلب توجه است؛ آنجا که نظر مخاطبان بر اساس ارائه اطلاعات دست اول و بدون دستکاری، جلب و به ایجاد اعتماد منجر شود. بر این اساس آنچه در انتخابات اثرگذار است، مناظرات زنده و مستقیم است که هم بر اعتماد مخاطبان به نظر خودشان میافزاید و هم قدرت و توانایی نامزدها را در مواجهه با یکدیگر بالا میبرد. از سوی دیگر، انتخاب، محصول مقایسه است؛ آن هم در قیاس قدرت افراد با یکدیگر. بنابراین عیب مناظرات غیرزنده آن است که حتی اگر کاملا با مناظرات زنده هم مشابهت داشته باشد، باز پیامی مستتر مبنیبر آنکه مصلحتاندیشی بالاتر از خود فرد در حال انجام است، انتشار مییابد حال آنکه در انتخابات آنچه اهمیت دارد احساس شهروندان به داشتن نقش تعیینکننده است و هرچه شهروندان فعالتر و کنشگرتر باشند تاثیر بیشتری بر مشارکت در انتخابات خواهند داشت. در این میان صدا و سیما نیازمند توجه به این نکته است که
همواره سیاستهای ارتباطی و رویکردهای سیاسیاش با انتقادهای زیادی از سوی فعالان سیاسی و کنشگران مدنی روبهرو بوده است. کانون این انتقادات بر این مساله استوار است که صدا وسیما، بر مبنای اهداف پیشبینی شده در تلاش است گزینشگرانه با نحوه انعکاس رخدادها برخورد کند و بر این اساس برای بالا بردن سطح مشارکت در انتخابات، جریان آزاد اطلاعات را بهصورت پروژه کوتاهمدت میبیند و به تناسب ضرورتها این مشی را برمیگزیند حال آنکه بر مبنای قانون، جریان آزاد اطلاعات باید با احترام به آگاهی و قدرت ادراک مردم همواره مورد توجه باشد، نه برخی مقاطع.
مطالبه مناظره زنده
استاد ارتباطات دانشگاه علوم و تحقیقات
مطالبه مناظره زنده
عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی
ارسال نظر