دو واکنش متفاوت به سیل در مالزی و ایران
مژگان افروزی در عصر ایران نوشت: چند سال پیش مستندی در مورد باران های مالزی می دیدم. این مستند در مورد خسارات بسیار باران در مالزی و تدبیر دولت در خصوص این مشکل بود.
مژگان افروزی در عصر ایران نوشت: چند سال پیش مستندی در مورد باران های مالزی می دیدم. این مستند در مورد خسارات بسیار باران در مالزی و تدبیر دولت در خصوص این مشکل بود.
دولت، گروهی ازمهندسان را استخدام و آنها را مامور کرد تا برای این مشکل فکری کنند. در نهایت مهندسان ایده جالبی ارائه کردند. براساس این طرح تصمیم بر این شد تا یکی از تونل های شهر به کمک مهندسان بیاید.
طبق این طرح، مسیرهایی در تونل سه طبقه که یکی از مسیرهای مرکزی تردد خودروها بود حفر شد.به خاطر ندارم که ساخت این مسیرها چقدر طول کشید ولی به خاطر دارم که طرح در زمان مقرر به بهره برداری رسید!
در واقع این مسیرها راه های انحرافی بودند که به رودخانه شهر ختم می شدند و در زمان بارندگی های سیل آسا، تونل لبریز از آب شده و حجم سیل به رودخانه هدایت می شد. در تمام طبقات دوربین های مداربسته ضدآب نصب شده و تا قبل از پر شدن ظرفیت هر طبقه، خودروها همچنان می توانستند از طبقات باقی مانده تونل تردد کندد. بعد از اولین باران سیل آسا، ایده مهندسین با موفقیت به روی شهر لبخند زد.
هربار که حادثه ای در ایران رخ می دهد یاد آن مستند می افتم. در آن مستند دو اصل در کنار یکدیگر باعث مقابله با باران های موسمی شد:
اول: دولت به عنوان نهاد مسؤل نقش خود را درست و به موقع به انجام رسانده و با نظارت دقیق بدون تاخیر از پروژه بهره برداری کرد.
دوم: مردم در تمام مدت ساخت مسیرها٬ نهایت همکاری را با دولت و کارفرمایان داشتند. بعد از بهره برداری و در زمان بارندگی، مردم به هشدارها احترام گذاشته و بعد از پر شدن ظرفیت تونل، برای تردد از مسیرهای جایگزین استفاده می کردند.
آنچه مسلم است اینکه حوادث طبیعی در تمام دنیا با خسارت و تلفات همراه است ولی مسؤلین بیشتر کشورها خود را در قبال جان افراد متعهد می دانند و با مفهوم پیشگیری آشنا بوده و در اجرای قوانین شهرسازی کوتاه نمی آیند.
مردم هم به هشدارها اعتماد کرده و برای تماشای سیل و آتش سوزی و ترافیک و سلفی گرفتن دور هم جمع نمی شوند تا به تعداد تلفات اضافه کنند. اینکه چرا نه دولت به مردم احترام می گذارد و نه مردم به خودشان خود بحث مفصلی است.
در سرزمینی که یکی از مهم ترین رویدادهایش از سوی قریب به هزار و ششصد نفر به طور به شوخی گرفته می شود و برخی از مسؤلین و اهالی رسانه هم به جای درک شأن و شخصیت خود و مردم٬ با این گروه کثیر همبازی می شوند، طبیعی است که در حاشیه رودخانه ها جواز پایان کار ساخت و ساز صادر می شود تا بعد از بارندگی ساختمان در رود فرو ریخته و حاصل زندگی چند خانواده را با خود ببرد.
برخی از مردمی که برای جان خود شأنی قایل نیستند و به همه چیز می خندند و جوک می سازند و به هشدارها اهمیت نداده و برای تماشای سیل رفته و جان می دهند و درد به درد هموطنان و خانواده هاشان اضافه می کنند هم به این ماجرا می افزایند.
مردمی که به مسؤلین بی اعتمادند، مسؤلینی که مردم را قابل فهم کافی می دانند و خود را مدبران بی نقص دیده و هیچ نقدی را تحمل نکرده و بعد ازهر حادثه انگشت اتهام را به سوی یکدیگر می گیرند در رخ دادن این فجایع هم داستانند.
در یکی از تعریف های متعدد فرهنگ آمده: فرهنگ راه و روش زندگى است که هر قومى براى خود دارد. فرهنگ عبارت است از کليه ساختهها، پرداختهها، اندوختهها، آداب و رسوم، مقررات عقايد، هنرها و دانستنىهاى عامه که از نسلى به نسل بعد منتقل مىشود.
علاوه بر این تعریف باید گفت: فرهنگ باید به روز شود. فرهنگ نیاز به آموزش دارد، یک آموزش همگانی و مستمر برای مردم و مسؤلین. تا زمانی که آموزش ها متناقض و گسسته است و مردم در مقابل یادگیری مقاومت کرده و مسؤلین در قبال فرهنگ سازی کوتاه می آیند و به جای به کار گیری روش های مختلف، بعد از اولین شکست آموزشی عقب نشینی می کنند در بر همین پاشنه نابسمان می چرخد.
قدیمی ها بی دلیل نگفته اند از ماست که بر ماست. این چرخه معیوب و زننده، این زنجیره درد چنان به دست و پایمان پیچیده که برای رهایی از آن باید هرکدام از ما پهلوان شده و این زنجیرها را پاره کنیم. من و شما.
نظر کاربران
در ایران هم روز نامه هایی مثل همشهری مقصر را گردن مردم میاندازد چرا خانه ها را در برابر سیل میسازید چرا از جایی که احتمال سیل امدن است تردد میکنید
من 2 ماه مالزی بودم تو مالزی همیشه باران می باره هیچ سیلی هم نیست ولی تو ایران سالی یک ما باران می باره همه میزنن تو سر. چون ما هیچ مسئول درستی نداریم که به فکر کشور وملت باشه فقط به فکر دزدی و اخلاص هستن
وقتی میگوییم مسول یعنی شخصی که درموردمسولیتی که داره دارای بار علمی و اجرایی میباشد یعنی شهردار درس شهری خونده معمار مهندسی سازه خونده حالا در ایران خواهشاً سانسور نکن آقا رفته جبهه یاخانواده شهیده باامتیازمهندس دکتر شده یا فلان مسول وصل به یه آشنا یاحزب هست البته خانواده شهدا و جانبازان برگردن تمام ملت ایران حق دارن ولی واقعیت را باید قبول کرد کار روباید،به کاردان سپرد ولی در کشورهای دیگه اصلا صحبت از این چیزا نیست افراد شایسته وکاربلد توکارن،اینه که پیشرفت میکنن واکر کاری روبااهمال انجام دادن بازخواست میشن ولی برعکس ایران مسول میاد مثل ساختمان پلاسکو تقصیر رو گردن یه نهاد دیگه میندازه بعد آنقدر کش میدن تاازیادها بره ولی درجاهای دیگه قانون حکمفرماست قانون نه باند بازی وپارتی بازی قانون،قانون وقانون