نارضایتی جنسی توسط چه افرادی ابراز میشود؟
روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: بیشترین سؤالات مردم از برنامه بهداشت جنسی صداوسیما شامل سؤالاتی میشود که مربوط به اختلالات جنسی است؛ با وجود این، برنامههایی از این دست که به اطلاعرسانی درباره مسائل جنسی میپردازد همچنان بعد از ساعت ۱۲ شب! حق پخش دریافت میکنند.
روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: بیشترین سؤالات مردم از برنامه بهداشت جنسی صداوسیما شامل سؤالاتی میشود که مربوط به اختلالات جنسی است؛ با وجود این، برنامههایی از این دست که به اطلاعرسانی درباره مسائل جنسی میپردازد همچنان بعد از ساعت ۱۲ شب! حق پخش دریافت میکنند.
کلينيکهاي سلامت خانواده و تابوشکني از بيان مسائل جنسي
اخيرا، شهيندخت مولاوردي، معاون امور زنان رياستجمهوري اعلام کرده است که براساس گزارشهاي منتشرشده، يکي از دلايل اصلي طلاقها، نارضايتي جنسي است. او ابراز اميدواري کرده است که با راهاندازي کلينيکهاي سلامت خانواده در پليکلينيکهاي تخصصي دانشگاههاي علوم پزشکي، آرامش خيال آن دسته از مراجعهکنندگاني که همچنان از بيان مسائل جنسيشان شرم دارند و پيرامون اين مسائل صحبت نميکنند، فراهم ميشود و انواع مشاورهها و خدمات مربوط به سلامت از جمله سلامت جنسي در اين کلينيکها ارائه ميشود.
طبق آمارهاي رسمي، علت ۵۰ درصد طلاقها مشکلات جنسي است که شايد اگر کمي زودتر براي حلشدنش اقدام ميکردند، کار به جدايي نميکشيد. مشکلات و مسائل جنسي خود باعث مشکلات ديگري ميشود که شايد جبرانناپذير باشد؛ برآوردهنشدن توقعات جنسي بين زوجها ميتواند به سردي رابطه، کجرفتاريهاي جنسي و نابسامانيهاي ديگري مبدل شود که در نهايت تقاضاي طلاق را بهدنبال خواهد داشت؛ البته اين مسئله بايد با توجه به فراواني انواع نارضايتي جنسي و طبقات اجتماعي که اين موضوع را در راستاي تداوم رابطه پراهميت تلقي ميکنند، بررسي شود. نارضايتي جنسي اغلب شامل کمبود يا نبود رابطه، ارضا نشدن در مراحل مختلف رابطه جنسي، عدم توجه به خواستههاي طرفين، اختلالات و ناتوانيهاي جنسي، تخيل کردن پيرامون زنان و مردان ديگر و همچنين نبود ترغيبکنندهها براي انجام رابطه جنسي ميشود.
در کنار اين مسائل ميتوان اعمال خشونت در حين برقراري رابطه جنسي که از آن با عنوان خشونت جنسي نام برده ميشود را نيز اضافه کرد. خشونت جنسي در بين افراد حاضر در يک رابطه متعهدانه، اغلب خشونتي پنهان است که تنها زن و مرد درگير يک رابطه از چند وچون آن باخبرند. اجبار براي برقراري رابطه، تحميل نوع خاصي از رابطه به زن و استفاده از تحريککنندهها بدون رضايت زن يا مرد از جمله مواردي است که در اين دسته از انواع خشونت جنسي جاي ميگيرند. اين مسئله البته ميتواند در ارتباط با هر دو جنس اتفاق بيفتد. اما گزارشها نشان ميدهد موارد خشونت جنسي که اغلب ازسوي زنان گزارش ميشود بيش از مردان است. همچنين برخي تحقيقات ميداني نشان ميدهد اين مسئله در بين زنان طبقات فرودست بيش از زنان طبقه متوسط وجود دارد، گرچه کمتر گزارش ميشود.
مزدک دانشور، انسانشناس پزشکي با تمرکز بر نارضايتيهاي زنان در روابط جنسي در ارتباط با تنوع نارضايتيهاي جنسي در بين زنان طبقات متوسط و طبقات فرودست ميگويد: نبايد فقط از منظر يک زن طبقه متوسط تحصيلکرده به اين موضوع بپردازيم. زنان طبقه متوسط انگارهها و پيشفرضهاي متفاوتي از امر جنسي دارند که شايد بسياري از افراد از طبقات فرودست اين خواستهها را نداشته باشند يا نسبت به وجود آن آگاه نباشند.
دانشور با اشاره به صحبتهاي اخير معاون امور زنان رئيسجمهوری درباره نارضايتي زوجين بهعنوان يکي از عوامل اصلي طلاق ميگويد: اينکه برخي از مسئولان سياسي کشور به واقعيتهاي موجود ورود کردهاند و مسائل را از همان زاويهاي ميبينند که پژوهشگران اجتماعي، پديدهاي فرخنده است اما بايد از اين مسئولان محترم پرسيده شود که نارضايتي جنسي ميان زوجين (به عنوان يکي از دلايل جدايي زوجها) در چه کانتکست (يا زمينه و زمانهاي) به وقوع پيوسته، بر چه شرايط و وضعيتهاي منطبق بوده و بر چه گسستها و گسلهايي دست گذاشته است. به اين معنا که نارضايتي جنسي ميان زوجها از چه نوعي بوده و اينکه انواع اين نارضايتي در ميان اقشار و طبقات مختلف چگونه دستهبندي ميشود. اين گزاره که «يکي از علل اصلي جدايي زوجها نارضايتي جنسي است» دردي را نه نشان ميدهد و نه دوا ميکند زيرا دردها و مسائل اجتماعي را نميتوان بهسادگي و با تکيه بر آمار کمي تعميم داد و کيفيت رابطهها را از آن استخراج کرد.
او معتقد است، در انگاره ديالکتيک، اولين تخصيصي که بر گزارههاي عام زده ميشود، مسئله طبقه است. اين انسانشناس پزشکي با تأکيد بر مفهوم طبقه و کارکردهاي آن ميگويد: طبقه به معناي کلي خود يعني نوع رابطه با ابزار توليد، ميزان قدرت و اختيار در روند توليد و مهارت و قدرت چانهزني در کار. طبقات را براساس اين رابطه پيچيده ميتوان بازشناخت و از يکديگر متمايز کرد. ميتوان حدس زد افرادي که صاحبان ابزار توليد به حساب نميآيند، از سواد و مهارت اندکي برخوردارند و ميزان قدرت و اختيار آنها در تعيين روند توليد در پايينترين رتبهها قرار دارد، طبقه فرودست يک جامعه را تشکيل ميدهند و به همين ترتيب، ديگر طبقات ساخت ميگيرند و با هم ارتباط برقرار ميکنند. بنابراين به باور او، در رابطه با امر جنسي هم ميتوان از مفهوم طبقه براي تخصيص و تمايز استفاده کرد. دانشور ادامه ميدهد: همانگونه که مفهوم از بدن و اندازههاي آن در طبقات مختلف متفاوت است، مفاهيم مربوط به مسئله جنسي، نوع لذت و ميزان آن نيز ميتواند تابع طبقه باشد.
به اين معنا که جنسيت و امر جنسي مفاهيم در ذيل امر طبقاتي قرار دارند. او ميزان بروز نارضايتي در طبقات فرودست را ناشي از درگيرشدن با مسائل خاصي ميداند که شرايط اجتماعي به اين مردان و زنان اين طبقه تحميل کرده است: با توجه به توضيحي که ارائه شد ميتوان نارضايتي از رابطه جنسي را نيز در اين طبقهبندي ادراک کرد؛ بهعنوان مثال، در طبقات فرودست بهواسطه کار زياد، چندشيفته بودن شغلها، تحصيلات و درآمد اندک، کوچک بودن فضاي خصوصي و حياتي افراد، آسيبهاي اجتماعي مثل خشونت زندگي روزمره و موادمخدر در دسترس، حضور خردهفرهنگهاي خرافي بهويژه در رابطه با امر جنسي و نظارت سختگيرانه اجتماعي و گاه سياسي اولين روابط عموما با رضايت و آرامش شکل نميگيرد و در دايره بستهاي از خشونتورزي و ناتواني جنسي محصور ميماند.
در طبقه متوسط، اگرچه اين طبقه در اين سالها مداوم به عقب رانده و فقير شده است اما بهواسطه تحصيلات بيشتر، خردهفرهنگهاي جهاني و شکلگيري تدريجي مفهوم فرديت، تعاریف لذت یا تفاسیر مربوط به بدن تغییر کرده است و خیلی از آدمها در حال شناخت و بازشناسي تمايلات جنسي خود هستند و در صورت عدم رضايت از يک رابطه يا از آن رابطه خارج ميشوند يا روابط جايگزيني براي خود پيدا ميکنند. هر چه به اقشار بالاتر اين طبقه ميرويم بهواسطه اختيارات مالي، لذتجويي و فردگرايي قويتر شده و افراد کمتري نارضايتيها را در ذهنيت خود دفن ميکنند.
اين انسانشناس پزشکي نتيجه ميگيرد که از آنجا که فرهنگ مسلط در هر جامعهاي، فرهنگ طبقه مسلط درآن جامعه است، کالاييشدن عرصههاي زندگي به ذهنيت کالايي شده انجاميده است و نهتنها انباشت کالا به هدف و اولويت بدل شده بلکه ناکالاهايي چون بدن انسان نيز به صورت شئواره درميآيند. دانشور ميگويد: در اين فرهنگ مسلط که انسان بهدنبال تملک است و بدن انسان نيز بهصورت کالا خواسته و عرضه ميشود، ميتوان حدس زد که رابطه جنسي زيبا و عاشقانه که همراه مسئوليت و کرامت به طرف مقابل است، کمرنگ شده و در همه طبقات مورد بحث به مسئلهاي براي گسست و جدايي بدل ميشود.
به باور او، اين خواستهها بهدليل شرايط خاص اقتصادي زنان اين طبقه هرگز فرصت بروز و ظهور نخواهد داشت. سلسلهمراتب سلطهگري در ميان لايههاي پايينتر جامعه که بهدليل محروم ماندن از شرايط رفاهي مطلوب تبديل به نُرم اجتماعي شده، مرتبا در حال تقويتشدن است و در اين فرايند جنسي که بهلحاظ ساختار اجتماعي ضعيفتر تلقي ميشود بيشتر در معرض خشونت قرار ميگيرد.
بههميندليل ممکن است هرگز متوجه اين مسئله نشوند که يکي از دلايل عدم امکان تداوم زندگي مشترکشان علاوه بر مسائل و بحرانهاي اقتصادي که زندگي آنها را از درون تحتتأثير قرار ميدهد و ريشه اصلي بسياري از مسائل بعدي است، همين مسائل و بحرانهاي مربوط به روابط جنسي است که ممکن است سالها بدون آنکه بدانند بر آن سرپوش گذاشته يا از کنارش بيتوجه گذشتهاند.
بهدليل تابو بودن موضوع برنامه در ساعات پاياني شب روي آنتن ميرود. يکي از کارشناسان اين برنامه در اظهارنظري نهچندان غيرقابل انتظار درباره اينکه چرا اين برنامه در ساعت ۱۲ شب پخش ميشود با اشاره به سياستهاي صداوسيما در تقويت اين تابوي فرهنگي ميگويد: مسئولان صداوسيما معتقد هستند که بيان اين مسائل براي کودکان مناسب نيست و بايد در ساعت مناسبي براي زوجين پخش شود که ما نيز به اين مسئله اعتقاد داريم زيرا اگر قرار باشد موضوعي با کودکان در ميان گذاشته شود بهتر است متناسب با سن و با ادبيات متفاوتي باشد.
نظر کاربران
خودمو معتاد کردم تا زنم راضی باشه