مرد کینهتوز که بر سر معامله ملک چند میلیاردی در شمال تهران، پیرمردی را با همدستی دو کارگر افغان ربوده بود، صبح دیروز همراه دو همدستش در شعبه ششم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد.
روزنامه ایران: مرد کینهتوز که بر سر معامله ملک چند میلیاردی در شمال تهران، پیرمردی را با همدستی دو کارگر افغان ربوده بود، صبح دیروز همراه دو همدستش در شعبه ششم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد.
چهاردهم اسفند ۹۴ مردی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن پدر سالخوردهاش در حوالی باشگاه سوارکاری خبر داد.
بدینترتیب پرونده این ماجرای مرموز در اختیار کارآگاهان پلیس تهران قرار گرفت. آنها در تحقیقات دریافتند حیدر - گمشده ۸۰ ساله - از چندی قبل با مردی به نام «ناصر» - ۴۸ ساله - بر سر معامله یک ملک چند میلیاردی در خیابان فرشته اختلاف داشته است.
تجسسها در اینباره ادامه داشت تا اینکه ۸ روز پس از ناپدید شدن پیرمرد ثروتمند، افراد ناشناسی از کشور افغانستان با خانوادهاش تماس گرفتند و از ربوده شدن او خبر دادند و برای آزادیاش خواستار ۳ میلیارد تومان پول نقد شدند. کارآگاهان که در ادامه تحقیقات به ناصر ظنین شده بودند، او را تحت بازجویی قرار دادند تا اینکه اعتراف کرد پیرمرد گمشده را با کمک دو مرد افغان ربوده و در خانهای واقع در جنوب تهران زندانی کرده است. بدینترتیب مأموران حیدر را از اسارتگاه نجات دادند.
در پی اعترافهای ناصر، دو مرد افغان نیز که همدستش بودند، دستگیر شدند. آنها در بازجویی گفتند: ناصر به ما گفته بود مرد سالخورده پدرش است و هوش و حواس ندارد، اما بعد از اینکه پیرمرد را ربودیم، تازه متوجه نقشه آدمربایی شدیم.
صبح دیروز هر ۳ متهم از زندان به شعبه ششم دادگاه کیفری انتقال یافتند و محاکمه آنان به ریاست دکتر شقاقی و با حضور قاضی رستمپور - مستشار دادگاه - آغاز شد.
در ابتدای جلسه رئیس دادگاه به بیان کیفرخواست پرداخت. آنگاه شاکی در جایگاه ایستاد و با طرح شکایت علیه عامل اصلی آدمربایی، برایش درخواست اشد مجازات را کرد. سپس ناصر - متهم ردیف اول و طراح آدمربایی -پای میز محاکمه ایستاد اما در دفاع از خود گفت: هیچ حرفی برای گفتن ندارم و در پاسخ به سؤالات سکوت کرد. «حبیب» و «غلام» نیز وقتی در برابر قضات ایستادند، در شرح ماجرا گفتند: «ما کارگر باشگاه اسبسواری بودیم. یک روز قبل از آدمربایی ناصر به ما مراجعه کرد و گفت که «حیدر» پدرش است و از لحاظ ذهنی مشکل دارد. بعد ناصر از ما خواست او را سوار خودرو کنیم و به خانهای در جنوب تهران ببریم که ما هم قبول کردیم.
پس از اینکه مرد سالخورده را سوار کردیم و بردیم، متوجه نقشه ناصر شدیم. او با پرداخت پول زیاد، ما را فریب داد تا با او همکاری کنیم. هشت روز بعد هم از یکی از دوستانمان در افغانستان خواستیم با خانواده «حیدر» تماس بگیرد و موضوع آدمربایی را اعلام کند تا ما شناسایی نشویم. فردای همان روز بود که غافلگیر شدیم و پلیس دستگیرمان کرد.»
در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند تا حکمشان را درباره هر سه متهم صادر کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر