محبیان: جلیلی کار عاقلانه ای کرد
با موج انتقادات تندی که علیه روحانی بهراه افتاده است و کاندیداهای پرشمار پرشعار عملا کاندیداتوری جلیلی سالبه به انتفاع موضوع شد، زیرا او قصد داشت از نردبان نقد برجام بالا رود که با این موج حملات عملا او در انتهای صف قرار میگرفت. به گمانم کار عاقلانهای کرد.
دیدگاه شما درباره ثبتنام محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری بهرغم توصیه رهبر معظم انقلاب چیست؟
این اقدام چه پیامدهایی برای احمدینژاد خواهد داشت؟
آیا تحلیل برخی تحلیلگران مبنی بر اینکه احمدینژاد از فاز سیاسی به فاز امنیتی وارد شده است صحیح است؟ دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
احمدینژاد در پشت پرده به چه میاندیشد؟ وی به دنبال چیست و تا چه مرحلهای در راهی که در پیش گرفته جلو خواهد رفت؟
سخن از پشت پرده گفتن آنگاه ممکن است که یا غیب بدانیم یا از اصحاب سرّ احمدینژاد باشیم که من از هیچکدام نیستم. اما با شناخت ۲۰سالهای که از احمدینژاد دارم، او از آنانی است که معتقدند «دستگه یافتی ز دست مده»؛ اگر فرصتی بهدست احمدینژاد افتاد، راحت از دست نخواهد داد. در باب احمدینژاد قصد ندارم خیلی بحث را باز کنم، آرزوها بلند است و عمر کوتاه. فقط به لسانالغیب اشاره میکنم که فرمود: زیرکی را گفتم این «احوال» بین خندید و گفت///صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی.
به نظر شما با حضور جهانگیری، محمد هاشمی و روحانی و از طرف دیگر رئیسی، احمدینژاد و قالیباف، انتخابات باز هم دوقطبی خواهد بود؟
انتخابات این دوره پدیدهای واضح است. نمیتوانم پنهان سازم که از شرایط راضی نیستم. نور و خیری در این وضعیت نمیبینم. حتی در عرف دیگر کشورهای دموکرات، این وضعیت را بیشتر آشوب میدانند تا روند انتخاباتی. این پدیده از لحاظ جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی قابل مطالعه است. همگان آمدهاند، عوامالناس از خود میپرسند مگر چه شده است؟ مگر چه چیزی را تقسیم میکنند؟ بحث دوقطبی شدن و چندقطبی شدن نیست. بحث هیجان کاذب سیاسی است که چشمها را بسته است. حکیم طوس میگوید: «قضا چون ز گردون فرو هشت پر/// همه زیرکان کور گردند و کر». ما در این شرایط قرار داریم. نمیدانم قضا بر چه استوار شده است. انشاءا... خیر مردمان باشد.
آیا اصولگرایان به دنبال این هستند که در لحظه آخر قالیباف به سود رئیسی کنار بکشد؟
دیگر سازوکار واحدی تحت عنوان اصولگرایان وجود ندارد که برای کسی تعیینتکلیف کند. اگر منظور جمناست که گمان ندارم سازوکار آن، قدرت تعیینتکلیف آنهم در این شرایط را داشته باشد؛ لا رای لمن لایطاع. وضعیت بهجایی رسیده است که دیگر بحث خوب و بد و تواناییهای کاری نیست. کینههای جناحی و درونجناجی و بعضا قبیلهگری بهجایی رسیده که چشمها بر منافع مردم و نظام بسته شده است. هرکسی کاندیدای خود را برتر میداند و هیچ استدلالی او را قانع نمیکند. اکثرا تصدیق بیدلیل میکنند.
اصولگرایان چه بازیای برای احمدینژاد در نظر گرفتهاند؟ آیا وی قرار است تمرکز انتخاباتی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان را به هم بزند تا دیگر کاندیداهای اصولگرا به هدف خود برسند؟
کسی که شخصیت و روحیه احمدینژاد را بشناسد، میداند که او در بازی کسی قرار نمیگیرد. اگر هم باشد نهایتا بازی خود را میکند. او بازیگر بازی خود است. این تفکر که کسی بتواند بازی طراحی کند و احمدینژاد را در آن به بازی بگیرد، ناشی از نشناختن روانشناسی احمدینژاد است و او در نهایت خواهد فهمید که خود بازی خورده است.
برای قالیباف چه نقشی در انتخابات قائل هستید؟ دلیل اینکه ایشان ریسک حضور سهباره در انتخابات بهرغم دو شکست گذشته را پذیرفته است، چیست؟
قالیباف نیز همچون هر شهروندی حق کاندیداتوری دارد، سابقه مدیریتش او را بر بسیاری دیگر که سابقهای ندارند، برتری میدهد. در این حال دو نکته وجود دارد؛ انتقاداتی که به او میشود و شکستهای سابق انتخاباتی. به گمانم انتخابات فرصتی است که منتقدان صراحتا نقد کنند و او پاسخ دهد و این برای شفافیت فضای سیاسی خوب است. اما در مورد عدم رایآوری در دورههای پیشین، به گمانم این نقد وارد نیست. سیاست جنگ ارادههاست. اتفاقا کسی که با یک شکست از میدان بیرون میرود شایسته مدیریت در این سطح نیست. در انتخابات باید اجازه دهیم مردم نظر دهند.
آیا حضور جهانگیری در انتخابات هوشمندانه بوده است؟ تحلیل شما از حضور جهانگیری در انتخابات چیست؟
بر این باورم موج ثبتنام که تقریبا همه منتقد روحانی هستند، بهرغم اینکه او مایل به هیچ کاندیدای ذخیره نبود، روحانی را وادار به پذیرش حضور جهانگیری کرده است. انتخاب جهانگیری از بابت حضور او در همه امور اجرایی دولت و تسلط به ارقام و عملکرد است. روحانی میداند مناظرات و بحثهای این نوبت متفاوت با مصاحبههای تعارفی بوده و همه برای حمله به او و عملکرد دولتش میآیند. البته حدس میزنم در عمل، شاید حضور جهانگیری و دفاع با واسطه از روحانی بهویژه آنکه قدرت نطق روحانی از جهانگیری بیشتر است، نماد عدم تسلط روحانی به امور تلقی شده و ممکن است تصویر خوبی از روحانی ایجاد نکند.
چه چالشها و فرصتهایی در انتخابات ریاستجمهوری پیش روی آقای رئیسی است؟ آیا رئیسی میتواند نقظه کانونی اجماع همه طیفهای اصولگرا باشد؟
چالشهای متفاوتی فراروی رئیسی است، فقدان تجربه اجرایی لازم، رقبای سرسخت داخلی و حملات تند اصلاحطلبان و بهویژه اپوزیسیون خارج از کشور برای تخریب او مسائلی است که در کنار کمتر شناخته بودن در قیاس با دیگران موانعی جدی بهشمار میروند. نقاط مثبتی هم هست، که نوعی اجماع نسبی در جمنا فعلا میتواند سکویی برای رشد و جهش باشد، اما فضا شدیدا متلاطم است و حدس میزنم شگفتیهایی را در این دوره شاهد باشیم که شاید تجربه سیاسی رئیسی برای تحمل آن کافی نباشد، ولی باید دید، شاید هم رئیسی ما را شگفتزده کند.
چرا سعید جلیلی با وجود گمانهزنیهای زیادی که پیرامون وی وجود داشت، در انتخابات ثبتنام نکرد؟
با موج انتقادات تندی که علیه روحانی بهراه افتاده است و کاندیداهای پرشمار پرشعار عملا کاندیداتوری جلیلی سالبه به انتفاع موضوع شد، زیرا او قصد داشت از نردبان نقد برجام بالا رود که با این موج حملات عملا او در انتهای صف قرار میگرفت. به گمانم کار عاقلانهای کرد. چهره اخلاقی بهتری از خود نشان داد و در فضای قدرتگرایانه نوعی عدم تمایل از خود نشان داد که برای او در آینده ظرفیت میشود.
به نظر شما صلاحیت بقایی و احمدینژاد تایید میشود؟ تایید یا عدم تایید صلاحیت احمدینژاد را چگونه باید تحلیل کرد؟
اولا تایید یا عدم تایید احمدینژاد را نباید به مقام رهبری پیوند زد. این کار درستی نیست. شورای نگهبان بنا بر وظایفی که به عهده دارد، کار خود را انجام میدهد و برای این کار محاسباتی دارد که با توجه به آن عمل میکند. اما احتمالاتی را میتوان در نظر گرفت. مثلا شورای نگهبان بقایی را رد صلاحیت کند اما احمدینژاد بماند، آن هم چه ماندنی! اگر بقایی تایید شود و احمدینژاد تایید نشود، پرسش برانگیز خواهد بود. اگر صلاحیت هر دو رد شود، فضای نامشخصی ایجاد خواهد شد که در آن صورت واکنش احمدینژاد برای اهل تحلیل دیدنی و قابل مطالعه خواهد بود.
ارسال نظر