پایان نامنویسی داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، به همان میزان که فضای حاکم بر این رقابتها را روشن کرد، بر ابهام و پیچیدگیهایش افزود. اگر چه تقلیل نامزدهای نسبتاً شناخته شده که تا پریروز احتمال کاندیداتوریشان میرفت.
ایران نوشت: پایان نامنویسی داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، به همان میزان که فضای حاکم بر این رقابتها را روشن کرد، بر ابهام و پیچیدگیهایش افزود. اگر چه تقلیل نامزدهای نسبتاً شناخته شده که تا پریروز احتمال کاندیداتوریشان میرفت، عرصه را خلوتتر و میدان دید را برای رصد و تحلیل وسیع تر کرده است، اما نحوه حضور داوطلبان و اضافه شدن نامهایی که پیشتر مطرح نبودند به فهرست مدعیان ریاست جمهوری، رقابتها را چند وجهی کرده است.
این در حالی است که تا پیش از اعلام نتیجه بررسی صلاحیت داوطلبان، نمیتوان چندان به قطعیت درباره صفبندیهای انتخابات سخن گفت و همین، تحلیلگران را در پیشبینی روند و آینده مبارزههای انتخاباتی به تحفظ و خویشتنداری سوق داده است. چه واپسین انتخابات ریاست جمهوری نشان داد معادلات سیاسی تا چه حدی میتواند تحتالشعاع تصمیم و خروجی شورای نگهبان درباره صلاحیت داوطلبان قرار بگیرد. مجموعه مؤلفههایی که وقتی کنار هم قرار میگیرند، به سؤالاتی میانجامد که فعلاً پاسخ گفتن به آنها جز با قید «اگر» و «اما» میسر و منطقی نیست.
اما هر چه هست، با توجه به اتمام مهلت قانونی ثبت نامها، انتخابات سال ۹۶ بازیگرانی ورای آنان که در فاصله ۵ روزه نامنویسی کردند، ندارد و از آنجا که پیشینه و سنت مألوف شورای نگهبان تأیید صلاحیتهای حداقلی در انتخابات ریاست جمهوری است، میتوان پیشبینی کرد تعداد داوطلبانی که از سوی این نهاد مجوز حضور در میدان رقابت را خواهند گرفت، به زحمت از تعداد انگشتان دست فراتر برود.
بالاترین میزان داوطلبان تأیید صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با ۱۰ کاندیدای تأیید شده همچنین واپسین انتخابات بود که در سال ۹۲ با ۸ نامزد برگزار شد؛ در انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز ۸ نامزد در صحنه بودند، اما دو کاندیدا با حکم حکومتی به ۶ نامزد تأیید صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان اضافه شدند. این نهاد در انتخابات ریاست جمهوری دهم، هفتم، ششم، سوم و دوم تنها صلاحیت ۴ کاندیدا را تأیید کرد. پایینترین میزان داوطلبان تأیید صلاحیت شده متعلق به انتخابات ریاست جمهوری پنجم با ۲ کاندیدا و دوره چهارم با ۳ نامزد بود.
انتخابات ریاست جمهوری سوم نیز ۵ کاندیدای تأیید صلاحیت شده داشت. پر داوطلبترین انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات اولین دوره بود که شورای نگهبان تشکیل نشده بود و با ۱۰۷ نامزد برگزار شد. گذشتهای که نشان میدهد از خیل هزار و ۶۳۶ نفری داوطلبان انتخابات پیش رو هم بسیاری پشت فیلتر شورای نگهبان خواهند ماند و قبای «رجل سیاسی» جز بر قامت معدودی از ثبت نام کنندگان، نمینشیند.
این در حالی است که براساس شواهد، فعلاً عزم جریانها و گروههای اصلی سیاسی بر این است که «جبههای» وارد کارزار شوند؛ ولو در قالب مصادیق متعدد. الگویی که اصولگرایان ائتلافی از ماهها پیش به دنبال آن هستند؛ اصلاحطلبان و اعتدالگرایان از سه سال و نیم پیش، به آن افتخار میکنند و نامزدهای فرعی میکوشند آن را خلق کنند.
هنوز چند ماه از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری نگذشته بود که اصلاحطلبان در گفتوگوهای جداگانه تأکید کردند در انتخابات سال ۹۶ نیز کماکان از وی حمایت خواهند کرد. این جریان سیاسی در انتخابات مجلس دهم با اعتدالگرایان حامی دولت و اصولگرایان میانهرو ائتلاف کرد و بعد از توفیق در آن میدان، برای برداشتن «گام سوم» در انتخابات پیش رو مصممتر شد. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، اسفندماه سال گذشته در بیانیهای رسماً اعلام کردند روحانی، نامزد آنهاست و تمام همتشان را صرف پیروزی مجدد او خواهند کرد. شماری از اعضای این نهاد در عین حال، با توجه به کثرت نامزدهای اصولگرا و سناریوی آنها برای تنگ کردن عرصه مناظرههای تلویزیونی بر رئیس جمهوری، پیشنهاد کردند روحانی تنها وارد کارزار نشود.
این اصلاحطلبان معتقد بودند حضور یک یا چند چهره حامی دولت میتواند یاریگر رئیس جمهوری در مناظرهها باشد و در آخر به نفع روحانی کنار برود. این ایده در واکنش به مهرهچینی اردوگاه اصولگرایان منتقد و مخالف دولت یازدهم بود که فارغ از تمام تفاوتهایشان، بر حذف روحانی و یک دورهای کردن دوران ریاست جمهوریاش همپیمان شدهاند. چنانکه سید ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی و محمدباقر قالیباف شهردار اصولگرای تهران که در سالهای بحرانی چون ۸۸، کشور را در معرض «خطر» ندیدند و میدان را برای احمدینژادیها باز گذاشتند، میکوشند وضعیت کشور را پر بیم القا کرده و برای «نجات» کشور، احساس تکلیف کرده و حجت را بر خود تمام بدانند.
سوی دیگر میدان، محمود احمدینژاد و حمید بقایی است که با همه چالش و کدورت متقابلشان با اصولگرایان، در تخریب دولت و دستاوردهایش با طیف یاد شده همصدایند.
لشکرکشی اصولگرایان اعم از تحولخواهان، احمدینژادیهای نادم و احمدینژادیهای فعلی در نهایت اصلاحطلبان را به این جمعبندی رساند که با موافقت روحانی، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری را به فهرست کاندیداها بیفزاید.
دیروز محمدرضا عارف، رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان با تأکید أکید بر اینکه «روحانی نامزد اصلی اصلاحطلبان در انتخابات است»، به عصر ایران گفت: روحانی و جهانگیری در مناظرهها تقسیم کار میکنند. به گفته وی، «نامزدی معاون اول دولت یازدهم، تصمیم شورای عالی اصلاحطلبان بود.» تصمیمی برای توانافزایی، مقابل گروهی که به اعتقاد اصلاحطلبان بیش از آن که ائتلافشان انتخاباتی باشد، «مناظره محور» است.
به اعتقاد ناظران، اصولگرایان ائتلافی که در قالبی موسوم به «جمنا» فعالیت میکنند، چون میدانستند هم به خاطر عدم انسجام واقعی و هم به دلیل بیرغبتی چهرههای ارشد این گروه به رقابت با روحانی، در معرفی نامزد واحد توفیقی نخواهند داشت، اساسشان را بر چند کاندیدایی در مرحله اول گذاشته و امیدوارند در جریان رقابتها، نامزدهای حاضر در صحنه متفاوت از گذشته عمل کرده و به خاطر منافع جناحی، به نفع دیگری کنار بروند.
ایدهای که تا همین جای کار چالشهای جدیای داشته و ائتلافیها نتوانستند بر آن فائق شوند؛ چنانکه سید ابراهیم رئیسی، منتخب اول این گروه تاکنون به علقه و پیمانی با «جمنا» اشاره نکرده است؛ محمدمهدی زاهدی، مسعود زریبافان و مصطفی میرسلیم که ابتدا در فهرست «جمنا» بودند و بعدها حذف شدند، به صورت فرادا و مستقل از «جبهه مردمی» ثبتنام کردند و این بیم وجود دارد که نامزدهای موجود هم به این شیوه عمل کنند؛ سعید جلیلی در بیانیه انصرافش، نامی از «جمنا» نبرد و با وجود تلاش کارگزاران «جبهه مردمی»، نامزدهای پیشنهادی این گروه با هم ثبتنام نکردند تا حداقل نمایشی از وحدت را داشته باشند.
اصلیترین چالش این گروه اما همانی است که سعی بسیار در اختفا و ندیدنش دارند؛ محمود احمدینژاد.
مهم نیست اصولگرایان حامی دولت وی که حال در چارچوب «پایداری»، «یکتا» و «جمنا» فعالیت میکنند در سه و سال و نیم گذشته چقدر کوشیدند رئیس دولت تحتالحمایهشان و
سوء تدبیرهایش را از حافظه مردم پاک کنند؛ محمود احمدینژاد با اعلام نامزدیاش همچنین حمایت از حمید بقایی تمام رشتههای این طیف را پنبه کرد. اگر چه این گروه میکوشند با سکوت و بی تفاوتی ظاهری، در انتظار نتیجه بررسی صلاحیتها درباره او و بقایی بنشینند، اما آنچه بیش از تأیید صلاحیت احمدینژاد برای این گروه ناخوشایند است، یادآوری تقدسنماییها، حمایتهای سخت و دفاع بی چون و چرای اعضای «پایداری»، «جمنا»، «یکتا»، «ایثارگران»، «رهپویان» و امثالهم از احمدینژادی است که با وجود «نفی ولد» اصولگرایان و نفی «والد» احمدینژاد، بخشی از مسئولیت کارهایش بر گردن گروهی است که کوچکترین انتقاد درباره او را برنمیتافتند و آنچه منتقدان دولتهای نهم و دهم در «خشت خام» میدیدند را در «آینه» ندیدند.
به اعتقاد ناظران، تنها خریدار استدلال اصولگرایان مبنی بر اینکه «احمدینژاد تغییر کرد»، همین طیف اصولگرایان ائتلافی هستند که باید قبل از هر چیز به این سؤال پاسخ بدهند که چه تضمینی وجود دارد انتخاب یا انتخابهای امروزشان، عاقبت احمدینژاد را نداشته باشد. به اعتقاد تحلیلگران، این گروه چه بخواهند یا نه و چه احمدینژاد و بقایی تأیید صلاحیت بشوند یا نه، باید قبل از امتحان انتخابات، آزمون «مسئولیتپذیری» را به سلامت بگذرانند. اگر اوضاع به همین منوال پیش برود و در روی همین پاشنه بچرخد، اصولگرایان ائتلافی و احمدینژادیهای دیروز و امروز، در مناظرهها به سؤالهایی باید جواب بدهند که سه و سال و نیم گذشته، نشنیده گرفتند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر