رای اصلاح طلبان؛ برگ برنده حسن روحانی
روزنامه همدلی در گفت وگو با غلامعلی دهقان به بررسی رقابت های انتخاباتی اصلاح طلبان و اصولگرایان پرداخت و به نقل از وی نوشت: پایگاه قابل توجهی از رای آقای روحانی پایگاه رای اصلاحطلبان در سال ۹۲ بود و منکر این واقعیت نیستیم. ولی ایشان از ابتدا هم اعلام کرده بود که نامزد فراجناحی است و در مناظرهها هم به خوبی توانست از خودش دفاع کند و بخشی از آرای خاکستری را جلب کند.
طبق این جمله شاخص آقای جنتی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی گزینه اول و آخر حزب اعتدال و توسعه آقای روحانی است. در این راستا مدتی است ستاد انتخاباتی حزب به ریاست علی جنتی، تشکیل شده است و همچنین کانونهای همهجانبه حزب برای انتخابات فعال میشود. آنچه مسلم است ائتلافی که از سال ۹۲ بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت و در انتخابات ۹۴ ادامه پیدا کرد، برای انتخابات ۹۶ نیز ادامه خواهد یافت.
حفظ این ائتلاف مهمترین اولویت این حزب است و همانطور که در اسفند ۹۴تلاش کرد این محوریت را داشته باشد که این ائتلاف را سامان دهد، در حال حاضر نیز قصد دارد این ائتلاف را که دیگر نانوشته نیست و در انتخابات مجلس ۹۴ مکتوب شد ادامه دهد. همچنین در تلاشیم در همه استانها شرایط به نحوی پیش برود که هیچ اختلافی بین این مجموعه پیش نیاید و در شکلگیری ستادهای استانی نیز انعطاف کامل را خواهیم داشت. در انتخابات شوراها نیز این انعطاف را تا جایی که امکانپذیر باشد حفظ میکنیم.
قطعا کسی که ۴ سال چنین مسئولیتی را برعهده داشته است رقبای جدی هم دارد. آنها در این ۴ سال حتی در سطح رسانه ملی هیچ رحم و شفقتی نسبت به این دولت نداشتهاند و تا جایی که توانستهاند با ساخت برنامههای تخریبی عملکرد دولت روحانی را زیر سوال بردهاند. از کاه کوه ساختند و به بزرگنمایی ضعفها و مشکلات پرداختند. طبیعی است که هر دولتی قابل نقد است، ولی دور از انصاف است که مشکلات را بزرگنمایی کنیم و نقاط قوت دولت را نادیده بگیریم.
این حجم از تخریبها علیه دولت یازدهم بیسابقه است. این دولت در طول همه سالهای بعد از انقلاب تنها دولتی است که تا این حد مورد بیمهری رسانه سراسری قرار گرفته است. به هر حال کشوری هستیم که افراد نخبه و تحصیلکرده زیادی دارد و از آنجایی که نظرسنجی علمی و دقیقی نداریم، معیار ما برای انتخابات ریاست جمهوری پیشرو میتواند انتخابات اسفند ۹۴ باشد. در آن انتخابات دو سوم مجلس تغییر کرد و از مجلس اصولگرا به مجلس اعتدالگرا چرخش داشتیم. منظور از مجلس اعتدالگرا اعم از اصلاحطلبان و اصول گرایان معتدل است.
البته به نظر میرسد ذائقه جامعه میطلبد که همچنان گفتمان اعتدال ادامه داشته باشد، اما با این وجود باید منتظر باشیم و نتیجه انتخابات را ببینیم، چون در جامعه آمریکا هم نظرسنجیهای دقیق حکایت از رایآوری هیلاری کلینتون داشت، ولی در نهایت این ترامپ بود که رئیس جمهور شد. هرچند که مردم ما هم نشان دادهاند غیر مترقبه عمل میکنند و قابل پیشبینی نیستند و همه فرضیهها میتواند در آینده نمود عینی پیدا کند. اما در مجموع حامیان روحانی امیدوار هستند که همچنان او تا ۴ سال آینده رئیس جمهور باقی بماند.
این تعبیر درست است که ۴سال اول دولت روحانی، دوره آواربرداری از دولت ۸ ساله گذشته بوده است و نباید فراموش کنیم که فقط چند ماه است که کشور دوباره به سهمیه اوپک بازگشته است(آن هم سهمیه قبل از تحریمها). بنابراین به لطف دولت قبل؛ در زمان روی کار آمدن دولت اعتدال، کشوری بودیم که کمترین سهم فروش نفت را داشتیم و فقط چند ماه است که به سهیمه قبل از تحریمها یعنی ۲میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه رسیدهایم.
در این صورت به نظرم آقای روحانی نمره خوبی از دولت ۴ ساله خود میگیرد و نباید فراموش کنیم که در چه زمانی کشور را تحویل گرفت. از نظر روانی جامعه دچار التهاب بود، مردم دلار میخریدند و سرمایهشان را به طلا و ارز تبدیل میکردند و اقتصاد کشور از ثبات برخوردار نبود. ولی در طول این سالها جلوی این التهابات گرفته شد، تورم تک رقمی شد و صادرات غیرنفتی ما برای اولین بار بر واردات ما پیشی گرفت و زیرساختهای رشد و توسعه در حال نهادینه شدن است.
جامعه ما نشان داده که میتواند آبستن حوادث باشد. دوقطبی روحانی و رئیسی میتواند خطرناک باشد. اگر دوقطبی مثل ۸۸ باشد و عقلانیت نادیده گرفته شود و نامزدها احساسی عمل کنند و مثل آن سال اخلاقیات نادیده گرفته شود، بسیار بد است. ولی اگر قرار باشد در دوقطبی دو جریان سیاسی کشور حرفها و دیدگاههایشان را مطرح کنند و خودشان را ملزم به رعایت اخلاق دینی، سیاسی و اخلاقی بدانند چیز بدی نیست و میتواند خوب هم باشد.
با استفاده از تجارب گذشته جریانات سیاسی کشور به بلوغ رسیدهاند و میدانند که باید به آنچه از صندوقهای رای بیرون میآید احترام بگذارند. در دوم خرداد دیدیم که بعد از انتخاب سیدمحمد خاتمی، اولین کسی که به او تبریک گفت، ناطق نوری رقیب انتخاباتی او بود. بنابراین امیدواریم فردای ۲۹ اردیبهشت هم شاهد چنین رفتاری باشیم و بتوانیم مباحث کلان کشور را با کمک نخبگان کشور پیش ببریم.
باید دید منظورش از مستقل چیست. برخی چهرهها تمایل دارند بگویند مستقل هستند تا زیر پرچم جریانی خاص قرار نگیرند، ولی اگر فلان جریان هم از او حمایت کرد خواست شخصی آنها بوده است. بنابراین نباید فراموش کنیم که پایگاه رای رئیسی جریان اصولگراست و این جریان هم مثل جریان اصلاحطلب از واقعیتهای تاریخی انقلاب اسلامی است. بنابراین مستقل آمدن رئیسی به منظور جلب آرای خاکستری است. در جمنا قرار بود کابینه با تایید و مشورت آنها تشکیل شود و رئیسی میخواهد وامدار جمنا نباشد.
بله. جریان اصولگرا هم به عنوان بخشی از واقعیت تاریخی انقلاب از پایگاه مردمی برخوردار است و مورد حمایت بخشی از جامعه ما است. همانطور که زمانی آقای ناطق نوری نماینده این طیف فکری بود و در خرداد ۸۴ احمدینژاد نماد این جریان شد و در سال ۹۲ جلیلی بخشی از این اردوگاه را نمایندگی میکرد. البته در آن انتخابات آقایان ولایتی، رضایی و قالیباف هم نامزد این طیف فکری بودند، حالا هم رئیسی نامزد این جریان شده است. بنابراین تصور میشود اصولگرایان هم به این نتیجه رسیدهاند که اگر یک نماینده در انتخابات داشته باشند، نتیجه بهتری به دست میآورند.
بارها آقای واعظی به نمایندگی از طرف حزب اعلام کردهاند که اعتقادی به نامزد پوششی در کنار دکتر روحانی نداریم و باید با یک گزینه وارد شویم. به نظر من به اندازه کافی دکتر روحانی میتواند از پس مناظرهها و مخالفتها و نقادیها بربیاید. نظر شخصی من هم این است همانطور که در سال ۹۲ با یک گزینه وارد عرصه انتخابات شدیم و توانستیم به نتیجه برسیم، در انتخابات پیش رو نیز میتوانیم با یک گزینه به نتیجه برسیم.
بله. قطعا قبول داریم که پایگاه قابل توجهی از رای آقای روحانی پایگاه رای اصلاحطلبان در سال ۹۲ بود و منکر این واقعیت نیستیم. ولی ایشان از ابتدا هم اعلام کرده بود که نامزد فراجناحی است و در مناظرهها هم به خوبی توانست از خودش دفاع کند و بخشی از آرای خاکستری را جلب کند.
راهبرد فکری احمدینژاد را میتوان بیشتر از منظر روانشناسی تحلیل کرد. سیاستورزان و سیاستمداران انواع مختلفی دارند. احمدینژاد را میتوان یک سیاستمدار دانست که تحت تاثیر جوزدگی برخی کارها را انجام میدهد. همین جوگیر شدنش باعث شد تحریمها را کاغذ پارهای بداند که هیچ تاثیری بر ایران ندارد، ولی تاثیر این کاغذپارهها را ۸ سال درکشور خود ملاحظه کردیم.
همچنین در جریان تاکید رهبری برای عدم حضور احمدینژاد در انتخابات پیشرو، او هم تحت تاثیر این جو همگانی کشور برای ایشان به صورت کتبی نامه نوشت و تبعیت خود را اعلام کرد، اما پس از چند ماه و در مواجهه با برخی مردم کوچه و بازار تحت تاثیر جو قرارگرفت و برای ریاست جمهوری ثبت نام کرد. بنابراین کارکرد سیاسی او بیش از آنکه تحت تاثیر راهبردهای کلان سیاست باشد، بیشتر جنبه شخصی دارد. البته ممکن است او بخواهد اتفاقاتی را که در سال ۹۲ افتاد، به گونهای دیگر تجربه کند. در آن انتخابات وقتی مرحوم هاشمی رد صلاحیت شد از گزینهای دیگر بهنام روحانی حمایت کرد، ولی سوال اینجاست که گزینه مدنظر احمدینژاد آیا تایید صلاحیت خواهد شد؟
موضوع اینجاست که وقتی سیاستمداری را نه نیروهای ارزشی میخواهند و نه نیروهای انقلابی و حزباللهی و نه اصلاحطلب و نه اعتدالگرا و نه اصولگرای معتدل، این فرد با چه انگیزهای در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است. بنابراین آنچه مسلم است اینکه احمدینژاد با این کار فقط میخواهد بگوید که «من هستم» و به این دلیل ثبت نام کرده است و فعل «هست» را اینگونه صرف کرده است که: هستم،هستم، هستم!
نظر کاربران
خیلی هم مطمن نباش
ای هیچیش به اصلاح طلبا نبرده
ما در این چهار سال دغدغه تورم وگرانی نداشتیم وبازهم گزینه ماروحانی است وبس
باسلام من هم ارزو میکنم اقای روحانی ریس جمهوربشوند چون بادرایت کارمیکنن وحوصله
ما همیشه پشت سر حسن هستیم! نامزدهای دیگه برای نفر آخر نشدن رقابت می کنن!
دوستان خیلی مطمئن نباشید.
ان شا الله روحانی اولین رئیس جمهورچهارساله خواهدبود