قیاس ٢ دولت اصلاحات و دولتهای نهم و دهم به روایت مؤمنی
احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد
ایران سه تلاش راسخ را در راه توسعهیافتگی پشت سر گذاشته است؛ سه تلاشی که البته در راه نخواستن شرایط موجود بود و همین سبب شد توافقی سر خواستهها شکل نگیرد و ثمرهای از این تلاشها به بار ننشیند.
![احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد](https://static1.bartarinha.ir/servev2/DgzOGQwZTc2N/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
٣ تلاش بیثمر برای توسعهیافتگی
تحولات قرن بیستم حکایت از آن دارد که ایرانیها در این قرن، سه کوشش بزرگ برای برونرفت از دورهای باطل توسعهنیافتگی را سامان دادهاند و از این نظر جزء کشورهای منحصربهفرد محسوب میشویم و شاید تنها رقیب جدی ما در این زمینه چینیها باشند. همانطور که میدانید چینیها هم ابتدا در ربع اول قرن بیستم یک انقلاب ناسیونالیستی داشتند و در آخرین سالهای ربع دوم قرن بیستم هم یک انقلاب سوسیالیستی داشتند. ولی ما حتی از چینیها هم کوششهایمان بیشتر است یعنی یک کوشش بزرگ فراگیر در ربع اول قرن بیستم انقلاب مشروطیت، یک تلاش خارقالعاده در سالهای میانی قرن بیستم یعنی جنبش ملیشدن نفت، یک کوشش منحصربهفرد در قرن بیستم از نظر فراگیری، انقلاب اسلامی در ربع پایانی قرن بیستم در کارنامه مردم ما وجود دارد و هر کدام از این کوششها درعینحال که ویژگیهای منحصربهفرد و استثنایی دارند، اما یک سلسله وجوه مشخصی هم برای آنها هست که دیدن آن وجوه میتواند به ما خیلی در بهرهگیری از تجربههایی که جامعه هزینههای آن را پرداخته کمک کند که البته در استفاده از آن تجربهها، متأسفانه توفیق زیادی وجود نداشته. مسئله اساسی این است که هر سه این کوششها گرچه در کوتاهمدت دستاوردهای بسیار خارقالعادهای داشتهاند، اما هیچکدامشان در استمراربخشی به آن دستاوردها و ایجاد اعتلا در عملکرد به گونهای که بتوانیم از دور باطل توسعهنیافتگی خارج شویم موفق نبودهاند. یکی از مهمترین ویژگیهای مشترک هر سه آنها این است که بنا به اقتضای کوششهای عالمانه توسعهخواهانه، مبارزه توسعهخواهانه در ذات خودش در هر سه اینها یک مبارزه ضداستعماری و ضداستبدادی هم بوده. وقتی به هر سه این کوششها نگاه میکنیم ملاحظه میکنیم با مجموعهای از خلأهای فکری جدی روبهرو هستیم که کانون اصلی عدم توفیق ما را تشکیل میدهد.
غربت اندیشه توسعه در ایران
یکی از آن خلأهای فکری که من نامش را «غربت اندیشه توسعه» گذاشتهام، همان چیزی است که در مطالعه جان فوران با عنوان «مقاومت شکننده» آمده. به گفته او، ایرانیها در فهم اینکه چه چیزی نمیخواهند توفیق بیشتری دارند و زود هم به تفاهم میرسند و اقدامات عملی موفقیتآمیزی هم دارند، اما به محض اینکه این مرحله تمام شد، بر سر نظم مطلوب جایگزین با هم به اختلاف برمیخورند و این مایه بازگشت به همان دور باطل ناکارآمدی، فساد و هرجومرج و استبداد است. در کل دورهای که جان فوران بررسی کرده به این دور باطل برمیخوریم و امیدواریم بتوانیم از این دور باطل خارج شویم. پس یک خلأ فکری جدی در این زمینه وجود دارد که به لحاظ اندیشهای برای آن از عنوان «پارادوکس توسعهخواهی در یک ساخت رانتی و کوتهنگر» استفاده میکنم.
خلأ فهم وزن مداخله خارجیها در سرنوشت ایران
خلأ فکری دوم که به نظر من آن هم بسیار تعیینکننده است و هرچه رو به جلو حرکت میکنیم ضریب اهمیتش افزایش پیدا میکند، درباره نحوه و میزان تأثیرپذیری توسعه ملی از عوامل خارجی است. در تمام تجربههایی که بهویژه در قرن بیستم داشتیم، مشاهدهها حکایت از این دارد که ضربههای خیلی هولناکی از این زاویه متحمل شدهایم. در آخرین تجربهها که مربوط به سال ١٣٩١ است، در یک فاصله کمتر از سه ماه واکنشهایی که از بیرون علیه ایران تدارک شده بود و در قالب تهدید به جنگ و تشدید بیسابقه تحریمها و از این قبیل خودش را به نمایش گذاشت، ابتدا بهعنوان یک موهبت و فرصت تاریخی بینظیر برای ایران از سوی مقامات کشور صورتبندی شد و در یک فاصله کمتر از سه ماه همان افراد وقتی با گرفتاریها و مشکلات و چالشهای گسترده روبهرو شدند یکباره کل ماجرای گرفتاریهای ایران را به همان عنصر تشدید تحریمها نسبت دادند.
ابهام در مفهوم نابرابری
یک خلأ فکری بسیار مهم دیگر هم در این مسیر وجود دارد که در حیطه مسئله عدالت اجتماعی است. هنوز درک و صورتبندی روشنی از نابرابریهای موجه و ناموجه و نحوه مواجهه با آنها نداریم. حتی درک روشنی از سوءکارکردهای نابرابری هم نداریم و این آشفتگی و خلأ فکری در اقدامات عملی ما هم بهوضوح قابل مشاهده است. فرض کنید صرفنظر از مناسبات سیاسیای که در ایران وجود دارد و به نظر من این مناسبات هم به شکلی تابعی از نابرابریهای غیرمتعارفی است که در حیطه توزیع قدرت و ثروت و منزلت در ایران باید آنها را ردگیری کرد، یکباره به مناسبتهایی ماجرای حقوقهای غیرمتعارف یکسری افراد در مرکز توجه قرار میگیرد. اینجا فهمیدیم نابرابری در ثروت به مراتب ضربهزنندهتر از نابرابری در درآمد است. ولی در آن حیطه اصلا بحثی به میان نیامد و وقتی بحثی به میان نمیآید یعنی باید منتظر باشیم که این واقعه، تمام هزینههایش را بر ما تحمیل کند. بعضی از برآوردها نشان میدهد نابرابریهای منطقهای هم قدرت شکنندگیآورش بسیار بیشتر از نابرابری در درآمد است و میدانید اکنون نابرابریهای منطقهای در ایران یکی از کانونهای اصلی بحرانسازی اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی در کشورمان محسوب میشود.
تلاش برای وارونه جلوهدادن واقعیت
ویژگی مشترک بسیار مهم دیگری که بین اینها وجود دارد این است که یک نقش حیرتانگیز هم از سوی استعمار و هم توسط استبداد در کل این تجربههای قرن بیستمی مشاهده میشود که مضمون آن این است که آنها روی دستکاری واقعیتها سرمایهگذاری بسیار بزرگی میکنند. ما هنوز آنقدر تحتتأثیر این دستکاریها هستیم که یک جمعبندی مبتنی بر وفاق نسبی در زمینه ماجرای مشروطه و مشروعه نداریم. عین این ماجرا در ملیشدن نفت هم وجود دارد. هنوز هم در مورد اینکه کاشانی یا مصدق چقدر در آن نقش داشتهاند مناقشات خیلی رادیکال بین طیفهایی مشاهده میشود و شبیه به این در مورد ١٠ساله اول بعد از انقلاب هم هست.
![احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد](https://static0.bartarinha.ir/servev2/WZmYTM4OWQ3M/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
پیگیری آزادسازی در قرارداد ترکمانچای و گلستان
ویژگی مشترک دیگری که این سه کوشش داشتند که به نظرم خیلی قابل اعتناست، این است که هر سه این کوششها با اینکه آمیزههای بسیار قدرتمند دینی در آنها وجود داشته اما درعینحال بهشدت ناسیونالیستی هم بوده و جالب است هر سه اینها بیشترین ضربهها را هم از سوی کسانی خوردهاند که به سمت افراط گرایش داشتهاند. فرض کنید در ظاهر عدهای بودند که شعارهای رادیکال چپگرایانه میدادند و مطالبه انزواجویی برای ایران میکردند، در همان زمان یک عده هم بهعنوان راستگراهای افراطی مطالبه آزادسازی و رهاسازی میکردند و شواهد تاریخی نشاندهنده این است که ضربههای بسیار مهلکی هم از این ناحیه بر ما وارد شده. در تاریخ اقتصادی ایران متوجه شدم آنچه ما بهعنوان قرارداد ترکمانچای و گلستان میشناسیم و در افواه عامه، بهعنوان ناجوانمردانهترین تحمیلها بر ایران در نظر گرفته شده، مطالبه گوهری که در این قراردادها وجود داشته این بوده که سقف حقوق گمرکی ما از پنج درصد فراتر نرود و ما کاملا با رهاسازی و آزادسازی ماجرای اداره اقتصاد را جلو ببریم. خاطرم هست وقتی برای اولین بار متن کامل قرارداد ترکمانچای را خواندم، کنارش نوشتم که اگر واقعا آزادسازی و رهاسازی خیری برای ما دارد، چرا با قوه قهریه و با زور سرنیزه باید چنین چیزی بر ما تحمیل شود؟ جالب است انور خامهای در کتاب خود تحت عنوان «اقتصاد بدون نفت» دارد، میگوید یکی از مهمترین محورهای سیاستگذاری اقتصادی پساکودتا، آزادسازی افراطی بوده است.
افزایش ٥برابری وابستگی ایران در دولت احمدینژاد نسبت به دوره اصلاحات
نکته آخر را در این جلسه بر این ایده متمرکز میکنم که در آخرین موج افزایش بیسابقه درآمد نفت در کشور دو مقایسه خیلی حیرتانگیز بین دولت اصلاحات و دولت احمدینژاد صورت گرفته که از منظر تولیدمحوری و توسعهخواهی خیلی قابلاعتناست. یکی از آنها مسئله روند تحول واردات کالاهای سرمایهای است که در دوره اصلاحات در سال پایانی مسئولیت رئیس دولت وقت (١٣٨٣) سهم واردات کالاهای سرمایهای از کل واردات ایران حدود ٧٦ درصد بوده و این رقم در سال پایانی مسئولیت دولت دوم آقای احمدینژاد (١٣٩١) به ١٣ درصد رسیده. مسئله بسیار قابلاعتنای بعدی در این زمینه این است که در گزارشی که در مهرماه ١٣٩٢ مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرد، ارزبری هر واحد GDP تولیدشده در ایران به طور میانگین در دوره مسئولیت رئیس دولت اصلاحات و احمدینژاد با یکدیگر مقایسه شد و یافته مطالعه، نشان میدهد در دوره مسئولیت آقای احمدینژاد برای دستیابی به هر یک واحد تولید ناخالص داخلی در ایران در مقایسه با دوران اصلاحات، پنج برابر دلار نفتی بیشتر هزینه شد. صورت ظاهر را که نگاه کنیم، در دوره اصلاحات کسی مشت محکم به دهان استکبار جهانی نمیزد و در دوره دوم دولت احمدینژاد، در مقام شعار خیلی از این مشتها میزنند ولی در عمل کسی که خیلی رادیکالتر شعار میداد، وابستگی ایران به آنها را به ازای ایجاد هر یک واحد تولید، پنج برابر افزایش داده. واقعا مرور تجربههای تاریخی ایران برای فهم بایستههای عبور از دور باطل توسعهنیافتگی برای ما بسیار حیاتی است و برای اینکه سره از ناسره تشخیص داده شود، به نظارتهای تخصصی مدنی جدی نیازمند هستیم.
![احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد](https://static1.bartarinha.ir/servev2/GE2NTE5NWFlO/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
از نظر من خدمتگزارهای واقعی آنهایی هستند که هزینههای انتقاد مشفقانه و غیرسیاستزده را میپردازند و دست از امر به معروف و نهی از منکر برنمیدارند. همهمان باید کمک کنیم، از تجربههای تاریخی هم درس بگیریم و چشمانداز روشنتری را برای آینده کشورمان تصویر کنیم. امیدوارم سال جدید سال انتخاب اصلح به معنای دقیق کلمه و سال برونرفت از بحرانهای کوچک و بزرگ و قرارگرفتن در مسیر تولیدمحوری و توسعه باشد.
ایران به قهرمان نیاز ندارد
نظارتهای تخصصی، لایههای خیلی متنوعی دارد که باید هرکدام را در جای خودش دید. انتظار داشتیم امسال که سال اقتصاد مقاومتی است به یک مورد دقت کافی شود و آن اینکه اقتصاد ایران در دورانهایی که با فساد گسترده روبهروست همیشه با این آفت مواجه است که تولید از مدار خودش خارج میشود و تبدیل به محملی برای توزیع رانت میشود. مثلا در زمان جنگ، مهندس موسوی به مرحوم عالینسب بهعنوان نماینده تامالاختیار نخستوزیر برای راهاندازی مجتمع فولاد اهواز حکمی دادند. قرار بود مجتمع فولاد اهواز سال ٥٦ به بهرهبرداری برسد و ما سال ٦٦ ستاد راهاندازی را با مسئولیت آقای عالینسب راه انداختیم و ایشان گفتند کل گزارشات را بررسی کنید که چرا اینقدر فاصله افتاده است.
![احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد احمدینژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابستهتر کرد](https://static0.bartarinha.ir/servev2/TllNjMzM2EzM/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
٣٢ میلیارد دلار صرف واردات بنزین در ١٠ سال گذشته شد
یکی از پیشنهادهای من در یکساله اخیر این بود که دلارهای نفتیمان را بهعنوان ذخیره استراتژیک ملی انتخاب کنیم و تخصیص هر دلار مبتنی بر ضابطههای توسعهگرا شود. درحالحاضر آنقدر غیرعادی و سهلانگارانه دلارهای نفتیمان را خرج چیزهایی میکنیم که هیچ نسبتی با توسعه ملی ندارد، از این زاویه فکر میکنم واقعا نیازمند بازنگری جدی هستیم. بررسی کردهایم در ١٠ساله گذشته فقط ٣٨ میلیارد دلار به مسافرهای خارجی پرداخت شده.
نظر کاربران
م طرف دار محمود نیستم ولی کلنگ پالایشگاهی که بنزین تولید میکنه احمدی زد یه سرچ بکننین اگه واردات در دولت روحانی از چین سه برابر نشده هرچی خواستین بگین
وای به حال اقتصاد ایران.
چرا این سایت فقط مطالبی درمورد روحانی ودولت اون وطرفداری از اون رو میذاره.یا مطالبی ضد اصول گراها.نظرات بنده هیچکدوم تایید نمشه.فک کنم برنامه آقای روحانی واسه انتخابات ورای آووردن تسلط بیشتر رو فضای مجازی باشه.حتما این نظر منم تایید نمشه.
هر کسی میاد فقط به فکر خودشه و ازفکر دونفر که که خیرخواه مملکت هستن کمک نمگیره که مشکلات حل بشه
احمدی نژاد عالیع،میدونم که نظرمو تایید نمی کنید
روحانی چی کار کرد تو این 4 سال ....
انتخابات معلوم میشه ...
انگار مردم مسخره اینان هر روز یه بهونه جور می کنن با رسانه هاشون روش مانور می دن ... که اه می بینید وضع اینه تقصیر ما نیست تقصیر احمدی نژاده
اون وقتی که روحانی وعده 100 روزه داد باید فکر اینجاش رو هم می کرد که مجبور نشه تو چشم مردم نگاه کنه بگه من نگفتم
خدارا شکر که دولت یازدهم ما را از دست این ها نجات داد
با این بدبختی هایی که احمدی نژاد و امثال آن به مردم ایران تحمیل کردند ،ریشه های آنها برای همیشه خشکانده شود.تا مردم ایران از این بد بخت تر نشوند.