انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ در شرایطی برگزار شد که جریان موسوم به اصولگرایی با تنگکردن عرصه برای کاندیداتوری چهرههای شاخص اصلاحطلب و تحولخواه و رد صلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی، خود را پیروز مطلق انتخابات میدانست و در اردوگاه اصلاحطلبان نیز نیروها به چهار دسته تقسیم شده بودند.
رحمت الله بیگدلی . عضو اعتماد ملی در شرق نوشت:انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ در شرایطی برگزار شد که جریان موسوم به اصولگرایی با تنگکردن عرصه برای کاندیداتوری چهرههای شاخص اصلاحطلب و تحولخواه و رد صلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی، خود را پیروز مطلق انتخابات میدانست و در اردوگاه اصلاحطلبان نیز نیروها به چهار دسته تقسیم شده بودند.
۱. دستهای که حضور در انتخابات را بیهوده میدانستند که نتیجه آن از قبل مشخص است و زمینهای برای مانور اصلاحطلبان و تحولخواهان و اعتدالگرایان وجود ندارد. این دسته با توجه به درجه بدبینی خود به دو دسته تقسیم میشدند؛ دستهای رسما درصدد تحریم و دستهای بهدنبال اتخاذ موضع سکوت در انتخابات مذکور بودند.
۲. دستهای دیگر از اصلاحطلبان و تحولخواهان بهعلت ترس از مسائل بعد از انتخابات و تجربه انتخابات ۱۳۸۸ خود را از عرصه انتخابات کنار کشیده بودند و سعی میکردند وارد این عرصه نشوند.
۳. بخش اندکی از این جریان نیز در حمایت از دکتر عارف وارد عرصه انتخابات شدند و بهدنبال برگزاری انتخابات با دکتر عارف بودند که با توجه به اقبال عمومی به دکتر روحانی و قویظاهرشدن وی در مناظرات و حمایت آیتالله هاشمیرفسنجانی و آقای خاتمی از دکتر روحانی متقاعد شدند که دکتر عارف بهنفع دکتر روحانی کنارهگیری کند.
۴. در این میان، بخش عمده و خردگرا و و سرد و گرم چشیده اصلاحطلبان و تحولخواهان از ابتدای استارتخوردن انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ با اعلام حمایت از دکتر روحانی وارد میدان شدند و ستادهای تبلیغات انتخاباتی دکتر روحانی در سراسر کشور را شکل دادند و با جان و مال و آبرو و اعتبار خود در خلق آن حماسه بزرگ و باورنكردني برای اصولگرایان و آن سه دسته از اصلاحطلبان و تحولخواهان، نقشی تاریخی ایفا کردند!
۱. همانگونه که سرنوشت محتوم جنبشها و حرکتهای اصلاحی و تحولخواهانه در کشور ماست، بعد از پیروزی دکتر روحانی، بخش پیشتاز حامیان ایشان برای رعایت مصلحت جامعه و جنبش اصلاحات و تحولخواهی، نهایت سعی خویش را کرد که در بسیاری از موارد، میدان را به سه دسته دیگر از اصلاحطلبان و تحولخواهان و حتی بخشی از اصولگرایان موسوم به عقلای آن قوم واگذار کند و مظلومانه در کنار بایستد و صرفا به حمایتهای قاطعانه و دلسوزانه از دولت بپردازد.
۲. همین ماجرا در دوران حماسه دوم خرداد ۱۳۷۶ نیز اتفاق افتاد و نیروهای تحولخواه کشور، بهصورت پیشتاز وارد عرصه نفسگیر انتخابات آن دوره شدند و خطرات این پیشتازی و آسیبهای احتمالی آن دوران را بهجان خریدند، اما بعد از پیروزی آقاي خاتمی در انتخابات، نجیبانه در کنار ماندند. نتیجه این روند به آنجا منتهی شد که از دل یکی از مترقیترین دولتهای تاریخ ایران با شعار توسعه سیاسی، احمدینژاد سربرآورد.
۳. اینک مجددا ما بر سر پیچی تاریخی قرار گرفتهایم و تجربه انقلاب اسلامی و همچنین ماجرای جنبش عظیم اصلاحطلبی و تحولخواهی و منزویشدن اصلاحطلبان و تحولخواهان اصیل و برآمدن عدهای نورسیده بیتجربه و زمینگیرکردن این جنبش بزرگ و برآمدن دوران احمدینژاد را در کارنامه خود داریم که میتواند چراغ راه ما باشد!
بحثی مهم در فلسفه و علم اصول مطرح است که: «محدث شیء مبقی شیء است».
به این معنی که هر آنچه باعث ایجاد یک شیء باشد، همان علت نیز باعث بقا و ماندگاری آن شیء است. بر این اساس بهعنوان کسی که در دهه اول انقلاب اسلامی مخالف هرگونه تندروی و افراطیگری و در دوران جنبش اصلاحات از پیشتازان این جنبش و در دوران اصلاحات مخالف تندروی و افراطیگری و نشاندن نیروهای فاقد پیشینه مثبت و بیتجربه بر مسندهای مدیریتی بودهام، بهصراحت هشدار میدهم که آرمانهای مطرح در دوران انتخابات ۱۳۹۲ و حضور نیروهای فداکار و دارای تجربه و هزینهداده و پیشتاز آن دوران نفسگیر، علت ایجاد حماسه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ و پیروزی دکتر روحانی بوده است و همین علت محدثه دووجهی میتواند علت مبقیه این حرکت باشد و هرگونه تنزل و تحریف آرمانهای این حرکت و منزویکردن پیشتازان آن و برآوردن نیروهایی که یا مخالف این حرکت یا فاقد پیشینه مثبت بودهاند، چه در عرصه انتخابات و چه پس از پیروزی برای مدیریت میتواند خسارات جبرانناپذیری را بر این حرکت وارد کند یا زمینه شکست در انتخابات آتی یا زمینگیرکردن آن در صورت پیروزی را فراهم كند و بلایی بدتر از دوران هشتساله احمدینژاد را متوجه ملک و ملت گرداند و از دل دولت تحولخواه و
اعتدالگرای دکتر روحانی، رئیسجمهور و دولت افراطي را بر آورد!
پس باید هم آرمانهای ارزشمند آن دوران خطیر را پاس داشت و هم قدر نیروهای پیشتاز و باتجربه و دلسوز و هزینهداده برای برآمدن دولت دکتر روحانی را دانست و برای کشاندن مردم به صحنه انتخابات با تابلو و مدیریت آنان وارد کارزار انتخاباتی و پاسداری از آن بعد از پیروزی شد و لاغیر! هرگونه حرکتی جز بر این مبنا یا قبل از انتخابات یا بعد از پیروزی محکوم به شکست است و نباید مؤمن از یک سوراخ دو بار و بلکه چند بار گزیده شود!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر