چاپ مرده است، زنده باد چاپ
پیش بینی های نادرست درباره کتاب، روزنامه و چاپ
راجر فیلدلر یکی از اجداد روزنامه نگاری دیجیتال است. او در اوایل دهه ۱۹۸۰ با ذکر نمونه هایی درباره آینده اخبار، یک مقاله تحقیقی نوشت.
ایده ای که او از آن صحبت می کرد بیشتر از همه به همان ایده ای شبیه بود که چندین سال بعد استیو جابز داشت؛ یک لوحه برای خواندن روزنامه های الکترونیک روی آن. طراحی و طرز کار نمونه اولیه فیدلر بسیار شبیه چیزی بود که عاقبت به صورت «آی پد» در آمد. همان «آی پدی» که وقتی از سامسونگ شکایت کرد که حق طراحی او را زیر پا گذاشته، شرکت کره ای از ایده های فیدلر به عنوان شاهد اولیه استفاده کرد تا استدلال کند «آی پد» امری متعلق به قلمروی عمومی بوده است.
در نگاه فیدلر به آینده اخبار و اطلاعات در رأس اینترنت نوپایی قرار داشتند که در آن، مطالب فورا از یک کامپیوتر به بیش از میلیون ها کامپیوتر منتشر می شد و نیاز به فعالیت مطبوعات گران قیمتی را از بین می برد که با کارکنان گران قیمت کار می کردند. او فکر می کرد یک لوحه مناسب ترین ابزار برای جایگزین شدن با کاغذ است. خوانندگان می توانستند روی خانه هایی کلیک کنند که داده ها با اطلاعات بیشتری را درباره یک موضوع خاص در اختیار همگان قرار می داد. آگهی دهندگان می توانستند تبلیغات سه بعدی و تعاملی تولید کنند. این لوح می توانست در یک چمدان یا کیف جای بگیرد.
البته فیدلر درست می گفت. «اپل» صدها میلیون «آی پد» فروخته و نیز بیش از یک میلیارد تلفن همراه که اغلب همان اهداف را برآورده می کند. حالا فیدلر از خود می پرسد که آیا اشتباه می کرده است. او در تابستان گذشته به من گفت: «این طور فهمیده ام که عینا پیاده کردن چاپ در یک ابزار دیجیتال بسیار سخت تر از آنچه بوده که هر کسی، از جمله خودم تصور می کردم.» و این حرفش تنها به تبلت هم مربوط نبود. فیدلر به همان اندازه نگران تجربه خوانده شدن و اقتصاد همه اشکال اخبار دیجیتال بود.
او و دیگران مشاهده کردند که چاپ، میزان محدودی از فضای تبلیغاتی را ارائه می کند، این فضا که در محیط آنلاین نامحدود است، قیمت آگهی ها را پایین آورده و ناشران را به سوی رقابتی مثل دویدن دور چرخ عصاری سوق داده است. این ناشران برای درآمدزایی نیاز به محتوای بیشتری دارند تا در کنارش آگهی بگذارند. بعضی از این محتواها مزخرف هستند - به چه زبانی باید این را گفت؟ تاکیدی دیگر بر این که خوانندگان برای خبرها پول نپردازند. حتی با این که «آی پد» فیدلر هرگز از او دور نمی شود، او هنوز مشترک نسخه های چاپی «نیویورک تایمز»، «کلمبیا دیلی تریبون» و «کلمبیا میسورین» است.
فیدلر می گوید: «بارها از من پرسیده شده که آیا ما کارآیی و فایده تولیدات چاپی را کلا دست کم نگرفته ایم؟» من دایناسور نیستم، یک فقره از آن دیوانه های تکنولوژی هستم که بیرون زا فروشگاه های «اپل» برای «آی فون» های جدید توی صف در انتظار می ایستند. اگر همسرم روزی از من طلاق بگیرد، شهادت خواهد داد که بیش از حد در «فیس بوک» و «توییتر» زمان زیادی را می گذرانم.
دو دهه از زمانی که روزنامه ها وب سایت به راه انداختند گذشته است و حالا ما به اینجا رسیده ایم. روزنامه های شهرهای بزرگ از پا در آمده اند. هزاران روزنامه نگار شغل خود را از دست داده اند و این ایده که اخبار دیجیتال سرانجام به کسب و کاری معقول تبدیل خواهد شد شبیه به یک شایعه است.
آمار ناامیدکننده
آرزو می کردم در حال مبالغه کردن می بودم اما «ایریش چیا» استادیار دانشگاه «تگزاس» و پژوهشگر رسانه های نوین، شواهدی در حمایت از این تاکیدات را جمع آوری کرده است. چیا نیز مثل من ضدتکنولوژی نیست. او از وب گردی های خود لذت می برد. چیا وقتی که دکترای خود را در اواخر دهه ۱۹۹۰ پیگیری می کرد، پژوهشی درباره مخاطبان روزنامه «آستین آمریکن - استیتزمن» انجام داد اما تقریبا یک دهه بعد با نگاه کردن به آمار خوانندگان برای چیا آشکار شد که نفوذ اخبار آنلاین و درگیر شدن مخاطب با آنها رشد نکرده است.
چیا در کتابش می نویسد: «نسخه چاپی (ظاهرا در حال زوال) هنوز از محصول دیجیتال (ظاهرا امیدوارکننده) تقریبا از نظر همه استانداردها چه خوانده شدن، چه درگیر کردن مخاطب، چه درآمد تبلیغات و مخصوصا اشتیاق واقعی برای پرداخت پول بابت محصول بهتر عمل می کند.»
ناشران استدلال می کنند خوانندگان چاپی اکنون در حال پیرتر شدن اند، در حالی که خوانندگان جوان تر در حال دورتر شدن از وضعیتی هستند که حتی نسخه های چاپی را زیر نظر بگیرند. ولی پیمایش های موسسه «پیو» و تحلیل داده های «اسکاربارو» از سوی چیا نشان می دهند که همچنان تمایل قابل توجهی به چاپ باقی است.
یافته های چیا نشان می دهد که در میان خوانندگان ۱۸ تا ۲۴ ساله اخبار، طی یک هفته قبل از نظرسنجی ۱۹.۹ درصدشان نسخه های چاپی یک روزنامه و کمتر از هشت درصدشان آن را به صورت دیجیتالی خوانده بودند.
از سال ۲۰۱۳ فروش کتاب های چاپی هر سال بالا رفته است. در حالی که کتاب های الکترونیک وضعیت ثابتی داشته یا در برخی ژانرها کاهش یافته است. مطابق با نتایج پیمایش ها، دانشجویان دانشگاه ها کتاب های درسی چاپ شده را به کتاب های الکترونیک ترجیح می دهند. کتابفروشی های مستقل و فروشگاه های کتاب های دست دوم به میدان بازگشته اند.
با کاهش شمار کارکنان، حذف کردن سرویس های نشریات و جلوتر آمدن مهلت ارسال انتشار اخبار (بیات شدن زودتر اخبار پیش از این که منتشر شود) ناشران این طور بیان می کنند که چاپ دیگر فقط برای سبزی پاک کردن مفید است. شرکت های غول تجاری اغلب می گویند شما باید مشتاقانه بهترین محصول شان را برای توسعه محصولات جدید و بالقوه بزرگ تر قربانی کنید. «اپل»، «آی پاد» را قربانی «آی فون» کرد. همه ما می دانیم که این تصمیم چطور از آب درآمد اما اگر روزنامه ها «آی پاد» خود را بدون داشتن چشم اندازی از یک «آی فون» قربانی کنند، چه؟
روزنامه ها هنوز اکثر درآمد خود را از چاپ کسب می کنند. در این میان، تعداد رو به رشدی از خوانندگان آنلاین از مسدودکننده های آگهی های آنلاین استفاده می کنند؛ کمتر از 10 درصد خوانندگان آنلاین تمایل دارند برای محتوای آنلاین بیشتر پول بپردازند و کسب و کار تبلیغات دیجیتال نفرت انگیز شده است، نه صرفا به دلیل عرضه فضای بیش از حد برای تبلیغات.
در ماه اکتبر، مدیران روزنامه «گاردین» برای وب سایت خودآگهی جذب کردند تا ببینند که بعد از کسر سهم «گوگل» و شرکت های تبلیغاتی گوگل، چقدر پول برای آنها باقی می ماند. نتیجه؟ 30 سنت برای هر دلار.
آینده سنگ بنای دموکراسی
فیدلر، چیا و دیگرانی که دل مشغول اخبار دیجیتال هستند فقط نگران آینده روزنامه نگاری نیستند؛ آنها نگران جامعه اند. در سال های اخیر، سِیلی از مطالعات نشان داده اند که تجربه خواندن آنلاین کمتر از چاپ، عمیق و لذت بخش است. این امر اشاره ضمنی به این دارد که ما چگونه اطلاعات را مصرف می کنیم و به خاطر می سپاریم. مطالعات نشان می دهند که خوانندگان تمایل دارند در محیط آنلاین بیشتر از چاپ، نگاهی اجمالی به مطالب بیندازند و از روی آنها بپرند و این پرش را نه فقط از مطالب یک فرد به فرد دیگر بلکه از یک صفحه به صفحه دیگر و از یک وب سایت به وب سایت دیگر انجام می دهند.
چاپ روشی خطی تر و کمتر گیج کننده برای خواندن ارائه می کند و متقابلا فهم را افزایش می دهد. «توماس جفرسون» زمانی نوشت: «سنگ بنای دموکراسی بر پایه رأی دهندگان فرهیخته استوار است. اما یک جامعه تورق کننده واقعا چطور می تواند فرهیخته باشد؟ یک مطالعه در سال 2013 در ژورنال علمی «تحقیق در روزنامه ها» دریافت که خوانندگان روزنامه «تایمز» مطالب و جزییات مشخصی را در نسخه چاپی، بیشتر از نسخه آنلاین آن، به خاطر می آورند. نویسندگان آن مقاله، مقصر این نتایج ضعیف در حوزه آنلاین را حواس پرتی ناشی از تبلیغات، لینک ها و نظایر آن و نشانه های طراحی شده کمتر برای این که کدام مطلب خبری و مهم است دانسته بودند.
این مقاله می گفت چنین نتایجی در روشن کردن «نقش جدیدی که روزنامه ها در آگاه باقی ماندن شهروندان بازی می کنند» مهم است. رأی دهندگان هیچ وقت به طور کامل آگاه نمی شوند اما دست به انتخابی معمولی می زنند. این تحقیق می گوید که اخبار آنلاین می توانند آگاه شدن را غیرممکن سازند حتی برای کسانی که می خواهند آگاه شوند.
چیا در کتابش از تحقیقی نقل قول کرده که در آن یک ناشر روزنامه بدون این که نامش بیاید می گوید: «اگر ما نسخه چاپی نداشتیم، وب سایت مان هم وجود نداشت چون سایت پولی نمی سازد.» سپس از ناشر پرسیده شد: «آیا تولید چاپی بدون نسخه آنلاین وجود خواهد داشت؟» و ناشر اندکی سردرگم بود، گفت: «سوال خوبی است و چیزی که من درباره اش مطمئنم چیزی است که برای هر کسی در این صنعت پیش آمده است: اگر ما این کار را نکنیم چه کنیم؟ ما داریم آب در هاون می کوبیم. این همه تلاش برای وارد شدن به وب سایت دارد به نسخه چاپی ضربه می زند. می توانیم دیگر این کار را نکنیم؟ نمی دانم.»
دست کم یک ناشر این کار را امتحان کرده است: «مایکل گربر» یکی از فرزندان خانواده سالزبرگر نیست. او هرگز در یک روزنامه کار نکرده است. او طنزنویس است. سال گذشته مجله «ناظر آمریکایی» را راه اندازی کرد که برخی از بزرگ ترین نام ها، از جمله «جور مِیِر» نابغه پشت سر کارتون «سیمپسون ها» یا کارتونیستی مثل «رز چَست» در آن طنز می نویسند.
مجله «ناظر آمریکایی» روی کاغذ ضخیم چاپ می شود و خیلی چشمگیر به نظر می رسد. هر یک از دو شماره اولش بیش از ۱۰۰ صفحه داشت. با این حال گریر نزدیک به ۴۰ هزار دلار بابت مجله، فقط از طریق وب سایت «کیک استارتر» که از پروژه های خلاق حمایت می کند، پول جمع کرد.
روزنامه نگاری فعالیتی درباره گزارش دادن است. گزارش دادن یعنی توجه کردن و برداشتن یادداشت های خوب. برای من یعنی استفاده از یک قلم خوب، یک خودنویس. قبلا من وقت زیادی صرف پیدا کردن یک خودکار خوب می کردم. خاطر خودکار را می خواستم اما هیچ وقت عاشقش نشدم.
- منبع: کلمبیا ژورنالیسم ریویو
- مایکل رزنوالد - نویسنده واشنگتن پست
ارسال نظر