رئیسی، آماج نقد اصولگرایی خواهد شد
کاندیداتوری ابراهیم رئیسی قطعی شد، اما بازهم رنگوبوی وحدت، انسجام و برنامه در جریان اصولگرایی به چشم نمیآید. از میان ۵نامزد نهایی آنها، دو نفر از پیش انصراف داده بودند که مشخص نشد به چه دلیل این افراد در انتخابات جمنا حضور داشتند.
جریان اصولگرایی در تلاشهایی که برای رسیدن به وحدت و ائتلاف داشتهاند نیز به نظر میرسد که به نتیجهای نرسیده باشند. دلیل وضع موجود در این جریان را در چه میدانید؟
جریان اصولگرایی، در شرایط بحران هویت و راهبرد است. بحران هویت از این جهت که در گذشته جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین به عنوان دو مرکز و کانون، تصمیمات را معمولا با مشورت احزاب جریان اصولگرایی میگرفتند و وارد عرصه میشدند. در انتخابات اخیر به ویژه در سال ۹۲ آنها دچار بلاتکلیفی شدند و در عمل، جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین از مرجعیت اصولگرایان خارج شدند و اصولگرایان نیز به دستههای متفاوتی تقسیم شدند. در انتخابات سال ۹۴ نیز بخشی از آنها مانند لاریجانی و دوستان همفکر او آمدند و به جریان حامیان دولت پیوستند. باید اشاره کرد که اعتدالیون نیز شامل بخشهایی از اصولگرایان بودند که ازتندروها فاصله گرفتند.
اصولگرایان، جمنا را با آرزوی حل مناقشات تاسیس کردند.
امروز نیز یک اردوگاه از طالبین حضور در صحنه، در این جریان وجود دارد. جریان اصلاحطلب و اعتدالی، تکلیف خود را روشن کرده و از دکتر روحانی حمایت میکند اما از آن سو، اصولگرایان به روشها و مدلهای مختلفی تلاش میکنند که به صحنه برگردند. اینکه چطور این جبهه، لشکرکشی هزارنفری را در جمنا جمع کرد باید کالبد شکافی شود. به نظر میرسد که عمده این جریان همان جریانی است که در سال ۸۴ حضور داشت و موسوم به جریان ۱+۱۰ است که دوستان، سابقه آنها را میدانند. همان جریان است که پشت این قضیه حضور داشته و تمام نیرو و انرژی خود را جمع کرده است.
به نظر شما در این روزهای باقی مانده، اصولگرایان به نتیجهای دست خواهند یافت؟
به نظر من در این فرصت باقیمانده، این گروه به نتیجهای نمیرسد. شورای مرکزی و هسته اصلی آنها، جمعیتی هستند که سنخیت محدودی با یکدیگر دارند. جریان امام و رهبری که سالیان سال با یکدیگر کار کرده بودند و رفاقتهای دیرینه داشتند، در انتخاباتهای قبلی به نتیجهای نرسید. همان طور که اشاره شد، جمناییها اختلافات بسیاری با یکدیگر دارند اما اگر فرض را بر این بگذاریم که نقاط مشترک زیادی با هم دارند و میتوانند با هم کار کنند، در این فرصت محدود به نتیجه نخواهند رسید.
با قطعی شدن حضور آقای رئیسی، این سوال مطرح شده است که چه مولفهای در آقای رئیسی وجود دارد که اصولگرایان و خود آقای رئیسی را مجاب به حضور در انتخابات میکند.
اینکه چطور آقای رئیسی را مطرح کردند نیز ناشی از همان بلاتکلیفی راهبردی آنها ست. اصولگرایان فکر میکردند با مطرح کردن رئیسی میتوانند به وحدت برسند که رفتهرفته مشخص خواهد شد که این راهبرد هم با مناقشات و اختلافهای دوستان، مواجه خواهد شد. پیشبینی من این است که در روزهای آتی، اصولگرایان به شفافیت و تعیین تکلیف خاصی نمیرسند، اگر هم چنین باشد، باز هم تا این افراد بخواهند برنامهای تدارک ببینند و به اطلاع مردم برسانند، کار نشدنیای است. دو وضعیت در اردوگاه اصولگرایی، پیشبینی شد. نخست آنکه اصولگرایان با یک گزینه وارد انتخابات شوند و دوم اینکه با گزینههای متعددی حضور پیدا کنند که این دو وضعیت، تاکتیکهای مختلفی است. اگر آنها با یک کاندیدا حضور پیدا کنند، به نفع دکتر روحانی است که بتواند در یک جبهه، توانمندیها و خدمات خود را مطرح کند و جامعه نیز فرصت بررسی و تصمیم داشته باشد. اگر هم با کاندیداهای متعددی در انتخابات حضور پیدا کنند، جریان اصلاحات، پیشبینیهایی داشته که وضعیت کشور دچار تشویش و سردرگمی نشده و این افراد با کشیدن نقش و خط مار، مردم را فریب ندهند. بعید است که در آینده اتفاق خاصی در جریان اصولگرایی افتاده و کاری را از پیش ببرند. آقای رئیسی در صورت حضور، آماج مناسبی برای نقد عملکرد جریان اصولگرایی در سالهای اخیر است. اگر هم او حضور پیدا نکند و جمنا به نتیجه نرسد، مشخص میشود که اصولگرایان باید تغییرات گستردهای در راهبرد و رفتار خود ایجاد کنند.
اصولگرایان همواره حرف از مردمی بودن میزنند، در صورتی که هشت سال از احمدینژاد دفاع کردند.
این دوستان وقتی میگویند ما میخواهیم مردمی باشیم، باید شاخصها و تعاریف مردمی شدن را رعایت کنند. صرف گفتن «مردم» مشکلی را حل نمیکند. از دولتهای توتالیتر تا دولتهای دارای دموکراسی، خود را مردمی میدانند. جریان اصولگرایی تاکنون دغدغهای را برای پیگیری مطالبات مردم نشان نداده و دغدغه اصلی آنها حفظ قدرت بوده است. اصولگرایان نمیتوانند نقش و کاری را که در حمایت از احمدینژاد کردند ، کتمان کنند. آنها به دلیل اصلاحاتهراسی، چکهای سفید امضای حمایتهای سیاسی خود را به او دادند. آنها نمیتوانند نقش خودشان را در این بلاهایی که در دولتهای نهم و دهم بر سر کشور آمد ، انکار کنند. هنوز هم آنها اقدامات احمدینژاد را محدود به مساله خانهنشینی میدانند و توجهی به این ندارند که چرا منافع ملی تلف شد، سازمان مدیریت منحل شد و چطور وضعیت کشور به این روز افتاد که نسبت به این مسائل واکنشی را از سوی اصولگرایان شاهد نیستیم.
نظر کاربران
کاش آقای رئیسی ورود نمیکردند همون پست استان رضوی براشون خوبه . قطعا رای آنچنانی هم نخواهد آورد و این در ذهن مردم همیشه باقی می ماند راستی کسی که نتوانست رای بالا یی را کسب کند ومردم به رای نداده اند و اعتماد ندارند می تواند تولیت استان رضوی را عهده دار باشد. کاش وارد سیاست نمیشدن
آخه به شما چه چرا اینقدر اینور و اونور می زنید اگه اصلاح طلبید به فکر راًی اوردن خودتون باشید
ما رای به اندازه کافی داریم نیازی هم به سفارش شما نیست وعده ما روز انتخابات