حمل عجیب مواد مخدر در دربند تهران
مردی که به شیوهای غیرمتعارف و عجیب در حال جابهجایی چندین کیلوگرم مواد مخدر در دربند تهران بود، توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد.
خبرگزاری تسنیم: مردی که به شیوهای غیرمتعارف و عجیب در حال جابهجایی چندین کیلوگرم مواد مخدر در دربند تهران بود، توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد.
سرهنگ عبدالوهاب حسنوند با اشاره به دستگیری فردی که چندین کیلوگرم مواد مخدر را در یک گونی گذاشته و در حال حمل آن بود در تشریح جزئیات این خبر اظهار داشت: در تحقیقات انجام شده از سوی مأموران کلانتری ۱۲۲ دربند مشخص شد که فردی در محله دربند مدتی است که اقدام به نگهداری و توزیع مواد مخدر میکند.
سرکلانتر یکم پلیس پایتخت افزود: بر این اساس، شناسایی و دستگیری متهم در دستور کار مأموران کلانتری قرار گرفت که طی آن، مشخص شد؛ مظنون به تازگی اقدام به نگهداری و توزیع مواد مخدر در منزل خود میکند و تعدادی افراد نیز در منزل او تردد دارند.
وی ادامه داد: ظهر دیروز مأموران کلانتری، برای انجام تحقیقات دقیق و کامل به محل سکونت مظنون مراجعه کرده و مشاهده کردند، فرد مذکور، در حالی که یک کیسه از جنس گونی در دست دارد و به طرف منزل خود در حال حرکت است.
این مقام انتظامی افزود: فرد مظنون با دیدن مأموران پلیس از محل متواری شد. ولی مأموران توانستند، وی را پس از تعقیب و گریز و انجام عملیات پلیسی دستگیر کنند. در بازرسی بدنی و وسایل همراه او مقدار ۳ کیلو و ۲۵۰ گرم مواد مخدر کشف شد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: متهم به همراه مواد مخدر کشف شده جهت بررسی بیشتر و سیر مراحل قضایی به کلانتری انتقال داده شد.
نظر کاربران
فقط اعدام
به حق چیزهای ندیده و نشنیده!!!!
خدارو شکر کشف شد .. .. با تشکر ازسربازان گمنام امام زمان ... سپاس و درود بر شما
این خیلی عجیب بود؟!؟!؟
شنيده بودم دسترسي به مواد تو تهران چند دقيقه بيشتر نيست ولي نه تا اين حد كه بيخ گوشمون گوني گوني مواد جابجا كنن!
حالا از كجا آورده بود؟
ببين اوني كه ازش خريده چقدر داشته
خوب اینجوری هیچ کسی بهش شک نمیکرده .
سلام من موندم کجای خبر عجیب بود؟؟؟ من خودم هنگام خدمت سربازی در یک پاسگاه ژاندارمری خدمت میگردم که فرمانده دستور داده بود تا از کسانی که مشکوک به نظر می رسیدن تحقیق و سوالاتی بپرسیم، هنگام پست من بود، البته ده تا بیست قدم جلوتر از پاسگاه یک پل بود بر روی رودخانه، اگه درست یادم باشد اسم رودخانه. کشگان بود، خلاصه دیدم یک پیرمرد 65-70 ساله داشت می آمد که از پل رد بشود، من به او گفتم پدرجان درون کیسه چی داری؟؟ پیرمرد با تندی به من گفت. تریاقه تریاق، دوباره پرسیدم که میگم پدرجان توی کیسه ات چیه!! دوباره گفت سرکار تریاقه تریاق و با دست راستش هم روی کیسه که روی شانه چپش بود میزد، یه کم عصبانی شدم به او گفتم برو خدا پدرت را بيامرزد!! چند قدم جلوتر یکی از هم قطاران من می آمد تا به پیرمرد رسید و او هم پرسید توی کیسه چیه، دوباره با زدن دست راست بر روی کیسه گفت تریاقه تریاق، همقطارم فوراً کیسه را از او گرفته و بازدید کرد دیدیم که واقعاً چهارونيم کیلو تریاک بود، پیرمرد با خونسردی گفت که من از اول گفتم تریاقه!!! اگر چه همین پیرمرد شاید ده ها مرتبه با همون کیسه از جلوی پاسگاه رد شده بود و من اهمیت نداده بودم، شاید همه اون مرتبه ها هم واقعاً تریاک می بوده است!!! آن روز هم خاطره ای شد و هم درس عبرتی برام،