۵۰۶۶۶۸
۲ نظر
۵۰۱۵
۲ نظر
۵۰۱۵
پ

روزی که سیدحسن خمینی از امام ترسید و بغض کرد

تابستان بود و گرمای نجف و آقا که زیر نورگیر سرداب خوابیده بود. من

جماران بخشی از خاطرات سیدحسن خمینی درباره امام را منتشر کرده است.

در این خاطره نگاری آمده است:

تابستان بود و گرمای نجف و آقا که زیر نورگیر سرداب خوابیده بود. من هم که کودکی پنج ـ. شش ساله بودم با کبریتی خود را سرگرم کرده و بازی می‌کردم.

در همین حین، کبریت از دستم روی زمین افتاد و او را از خواب بیدار کرد.

بسیار ترسیدم و با بغض به گوشه حیاط رفتم و منتظر تا آقا مرا دعوا کند.

آقا از پله‌ها بالا آمد و دستی به سرم کشید و نوازشم کرد تا ترسم بنشیند و هیچ به رویم نیاورد که او را از خواب بیدار کرده ام.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بی نام

    اینم شد خبر

  • بدون نام

    امام یکی بود تکرار شدنی نیست.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج