راز هووی فیلیپینی در دعوای عروس و مادرشوهر
: دعوای عروس و مادرشوهرش کافی بود تا راز هووی خارجی فاش شود. چندی پیش یک زن خارجی در حالی که صورتش زخمی بود، خود را به پلیس کلانتری رساند و از حمله خونین زن ناشناسی پرده برداشت.
رکنا: دعوای عروس و مادرشوهرش کافی بود تا راز هووی خارجی فاش شود. چندی پیش یک زن خارجی در حالی که صورتش زخمی بود، خود را به پلیس کلانتری رساند و از حمله خونین زن ناشناسی پرده برداشت.
این زن فیلیپینی که به سختی فارسی حرف میزد، به افسر نگهبان گفت: در حال تماشای تلویزیون بودم که زن ناشناسی زنگ خانه را به صدا درآورد و خواست جلوی در بروم.
وقتی در حیاط را باز کردم، زن عصبانی که قدی بلند داشت و لاغراندام بود، بدون هیچ حرفی به سمت من حمله کرد و مرا به باد کتک گرفت.
شوکه شده بودم و قدرت دفاع از خودم را نداشتم تا اینکه بعد از دقایقی زن خشمگین که حرفهایی از بدبختی و انتقام میزد، به آرامی و قدمزنان از کوچه بیرون رفت.
با توجه به مرموز بودن این دعوای زنانه، بازپرس دستور داد تا تیم ویژهای از تجسس کلانتری از آن رازگشایی کنید.
ماموران در گام نخست سراغ همسر این زن رفتند و متوجه شدند «امیر» در یک شرکت تجاری کار میکند و مرتب برای خرید و سفارش جنس به یکی از شهرهای آسیای شرقی میرود.
ماموران که احتمال میدادند زن ناشناس برای انتقامگیری از امیر دست به این کار زده است، در گام بعدی به شرکت امیر رفته و در آنجا شروع به تجسس کردند.
در این شاخه از تحقیقات و در حالی که امیر در سفر خارجی بود، ماموران با ادعاهای عجیبی از سوی همکاران امیر روبهرو شدند و آنها ادعا کردند وی ۱۰ سال پیش ازدواج کرده و صاحب یک پسر ۵ساله است.
یکی از کارکنان شرکت، وقتی شنید زن خارجی ادعا کرده همسر امیر است، با تعجب به ماموران گفت: امیر سالها میشود که با زنی به نام «زهرا» ازدواج کرده و نمیدانیم زن خارجی چطور ادعا کرده که همسر امیر است.
همین سرنخها کافی بود تا ماموران زهرا را عامل حمله به زن خارجی معرفی کنند، اما برای اطمینان منتظر ماندند تا مسوول خرید شرکت از سفر کاریاش برگردد.
امیر وقتی به ایران بازگشت، نزد پلیس رفت و گفت: سالهاست که ازدواج کردهام و به خاطر کارم به مسافرتهای خارجی زیادی میروم که در این سفرها با زن فیلیپینی آشنا شدم و بعد از مدتی به هم علاقهمند شدیم.
وی افزود: پس از ازدواج با این زن به ایران آمدیم و خانهای برای وی تهیه کردم و در حالی که هر دو همسرم از ازدواج اول و دومم خبری نداشتند، با آنها زندگی میکردم و چون زیاد به سفر میروم کسی به رفتارها و نبود من در خانه شک نمیکرد.
این مرد گفت: با توجه به مشخصاتی که همسر خارجیام داده است، احتمال میدهم کتککاری از سوی زهرا باشد، اما نمیدانم چطور از این ماجرا باخبر شده است.
ماموران در گام بعدی سراغ زهرا رفته و در حالی که وی ناراحت بودم، با صدایی پر از غم گفت که میخواسته انتقامش را از هووی خارجی بگیرد.
زهرا درباره کتککاریاش به ماموران گفت: از همان روز نخست زندگیام رابطه خوبی با خانواده همسرم نداشتم و در این مدت با همه بدرفتاریهایشان ساختم و زندگیام را ادامه دادم تا اینکه چندی پیش وقتی به خانه مادرشوهرم رفته بودم، وی زیر لب کنایه میزد و از اینکه با امیر زندگی خوبی داشتیم، حرفهایی زدم که مادرشوهرم با نیش و کنایه من را مسخره کرد. ابتدا سکوت کردم، اما دیگر شنیدن کنایههایش برایم سخت و غیرقابل تحمل بود و در جواب حرفهایش از وی گله کردم و پاسخ رفتار تندش را دادم.
وی ادامه داد: در حالی که جر و بحث ما بالا گرفته بود، ناگهان مادر امیر گفت که پسرم حق داشت برای آرامش زندگیاش با زن خارجی ازدواج کند و بعد از آن سکوت کرد. باورش برایم سخت بود و همین حرف باعث شد بیشتر رفتارهای امیر را زیر نظر بگیرم تا اینکه از برادر کوچکم خواستم به صورت پنهانی همسرم را تعقیب کند. با این تعقیب پنهانی خانه هووی خارجیام، شناسایی شد و وقتی از رفتن همسرم به خارج از کشور اطمینان پیدا کردم، برای انتقامگیری سراغ این زن رفتم و وقتی زن خارجی را دیدم، به وی حملهور شدم.
این زن ادامه داد: منتظر بودم تا امیر از سفر بازگردد تا تکلیف زندگیام را بدانم که پلیس به سراغم آمد.
امیر وقتی دید ماجرای زندگیهای پنهانیاش فاش شده، گفت: قصد داشتم بعد از مدتی همسرانم را به هم معرفی کنم تا این مشکلات پیش نیاید و حالا نمیدانم چه کنم.
بنابر این گزارش، زهرا به خاطر کتککاری در اختیار ماموران قرار گرفت تا زن خارجی رضایتش را اعلام کند.
نظر کاربران
ای مار مولک
زهرا خانم کار همسرتون اشتباه بود و اشتباه بالاتر کار شما بود که بدون هیچ دلیلی به هوویت حمله ور شدی
زهرا خانم شما باید خودتون را به بی اطلاعی میزدید و باید بعد از فهمیدن این قضیه با شوهرت مهربان و مهربانتر و بیشتر ابراز عشق ومحبت میکردی تا بدینوسیله بیشتر اورا مجذوب خودت کنی و فضایی باآرامش برایش مهیا میکردی که ازاین طریق خیلی بهتر نتیجه میگرفتی تا با اینکاری که کردی
الان نه تنها کاری از پیش نبردی بلکه باعث اختلاف بیشتر و فاصله بین خودت و همسرت هم شدی
ان شاء الله که این ماجرا ومشکل شما ختم به خیرو خوشی گردد ودر کنار همدیگه زندگی عاشقانه ایی داشته باشید.
مردک رذل.....
چه جالب
کار خوبی کرده خدایی بعضی زنها لیاقت شوهر خوب ندارن،طرف و وادار میکنند زن دیگه بگیره...