چشمه نفتی، مازوخیسمهای دوست داشتنی!
همسایه این پیرمرد یک چشمه نفتی است، همسایه عجیبی که حد و مرزی برای خود نمیشناسد و دامنههایش تا در و دیوار خانه کناریاش کشیده شده. شاید روزگاری که پیرمرد آجر آجر خانه را با دستهای خودش روی یکدیگر قرار میداد هرگز گمان نمیکرد روزگاری از در و دیوار خانهاش نفت و گاز تراوش کند.
خبرگزاری ایسنا: همسایه این پیرمرد یک چشمه نفتی است، همسایه عجیبی که حد و مرزی برای خود نمیشناسد و دامنههایش تا در و دیوار خانه کناریاش کشیده شده. شاید روزگاری که پیرمرد آجر آجر خانه را با دستهای خودش روی یکدیگر قرار میداد هرگز گمان نمیکرد روزگاری از در و دیوار خانهاش نفت و گاز تراوش کند.
مشابه این همسایه عجیب و غریب در بسیاری از خیابانهای مسجد سلیمان به چشم میخورد، مسجد سلیمان، همان شهری که میگویند هسته وجودی آن به دلیل پیدایش همین چشمههای نفتی شکل گرفت. چشمههایی که هرچند دیدن آنها برای مردم غیربومی عجیب به نظر میرسد، اما برای ساکنان شهر تبدیل به یک مازوخسیم دوست داشتنی شدهاند.
شاید روزی که نشانههای چشمههای سیاه رنگ در دل این سرزمین نمایان شد، کمتر کسی گمان میبرد این چشمهها روزی به چرخ اصلی اقتصاد کشور تبدیل شوند، چرخ هایی که برخی گمان میکنند اگر نمیچرخیدند ارابه پیشرفت کشور تندتر میرفت.
تلالو این چشمهها که از همان ابتدا چشم غربیها را از دور نوازش و آنها را برای ورود به کشورمان حریصتر میکرد تا بتوانند مواد اولیه مورد نیاز برای پیشرفت صنعت خود را از طلای سیاه ایران تامین کنند. نکتهای که در علاقه خارجیها برای دستیابی به نفت ایران وجود دارد این است که در آن سال ها حتی این علاقه هم نتوانست شاخکهای عقل ایران را تکان دهد تا دیوار استفاده از منابع نفتی و گازی ایران از همان ابتدا کج بالا نرود.
اصلا آن روز که مظفرالدین شاه امضای خود را پای قرارنامچهای نهاد که امتیاز بهرهبرداری از نفت سرتاسر ایران را به استثنای پنج ایالت شمالی هممرز با روسیه به ویلیام ناکس دارسی که یک استرالیایی انگلیس تبار بود، اعطا میکرد نه او میدانست چه میکند و نه آن ماجراجوی گمنام میدانست که کلید چه گنج روانی را به دست آورده است.
جایگاه نفت در کشورمان از فرش به عرش رسیده است و گفته میشود در اوایل پیدایش نخستین چشمه های نفتی افرادی که مسئولیت این چشمهها و نفت فروشی را بر عهده داشتهاند مورد تمسخر مردم قرار میگرفتند. در بعضی از دورهها در صاحب منصبان حکومتی کسی را با عنوان "والی النفط" وجود داشت که وظیفه نظارت بر چشمههای نفت و وصول عوارض آن را برعهده داشت و جزو مامورین دون پایه و بیاهمیت دولت بهشمار میآمد.
در آن زمان شاعری در وصف این افراد گفته است " تو که با تصدی چشمه های نفت این همه فیس و افاده پیدا کردی، اگر آن چشمه ها از مشک و عنبر بود چه میکردی؟ "
گاهی درآمد دولت چندان زیاد بود که اعتنایی به عوارضی که از نفت جمعآوری میشد نداشت. پس منتی بر سر رعایا میگذاشت و عوارض نفت را ملغی میکرد تا هر که میخواست به صورت مجانی از آن استفاده کند. گاهی آن را به خاندانی که میخواستند لطفی دربارهشان بکنند واگذار میکردند تا درآمد آن کمک معاششان باشد. در هر حال مفهومی که نفت برای ما در زندگی امروزه دارد برای گذشتگان نداشت.
پس از پیدایش اولین نشانههای نفت در ایران، حفاری در مسجد سلیمان در ۲۳ ژانویه در ۱۹۰۸ (بهمنماه ۱۲۸۶) آغاز شد و در ۲۶ مه همان سال (۵ خردادماه ۱۲۸۷) در عمق ۱۱۸۰ پا با فورانی بیش از ۱۷ متر ارتفاع به نفت رسید. آزمایشهایی که فردای آن روز از مقدار تولید و فشار آن به عمل آمد نشان داد که کارشناسان آنچه را که میجستند یافتهاند. چاه دوم نیز ۱۰ روز دیگر به نفت رسید، اینک نخستین میدان نفتی خاورمیانه پیدا شده بود.
وجود این ذخایر عظیم نفتی علاوه بر موقعیت جغرافیایی استراتژیک ایران، اهمیت کشورمان را نزد خارجیها دو چندان میکرد، به صورتی که انگلیس و روسیه بر اساس یک قانون نانوشته خود را مالک ایران میدانستند و بارها و بدون اینکه حقی برای ایران قائل شوند کشورمان را میان خود تقسیم میکردند.
همین نفت بهانهای شد تا طی سالها برخی دولتها با تکیه بر آن استقلال کشور را فدای پیشرفت آن کنند و هر مرحله ترقی کشور مساوی شد با یک قرارداد جدیدتر برای کشف و توسعه یک میدان نفتی و در نتیجه وابستگی بیشتر کشور به دولت های بیگانه. در برخی از دورهها، طلای این طلای سیاه به اقشار خاص و فقط سیاهی آن نصیب مردم شده است به طوری که ادعا میشد پول نفت در سفره مردم است، سفرههایی که پر بود از خالی، از نان و از آب چه برسد به طلای سیاه.
دیوار بهره برداری از مخازن نفتی و گازی تا جایی کج بالا رفت که تحریمها به راحتی توانست تیشه بر وجب به وجب آن بزند و سست بودن پایههای دیوار بار اضافه بر کج بودن آن شود. این دیوار تا جایی کج بالا رفته است که بعد بیش از صد سال از کشف نفت هنوز که هنوز است کشور تکنولوژی لازم برای استخراج آن را ندارد و چشم ذخایر نفتی برای توسعه هنوز به کشورهای دیگر دوخته شده است.
این نفت بعد از صد سال هنوز نتوانسته پول خرید یک خانه را به پیرمردی بدهد، تا بوی نفت و گاز هر روز مشاماش را آزار ندهد و سلامتیاش را تهدید نکند. حالا سالها طول میکشد تا پله پله نفت، پیچ و مهره صنعت شود، درمان شود، دارو شود.
البته وزارت نفت در دولت یازدم پس از برداشته شدن سد تحریم ها دست روی دست نگذاشت و با انجام اقداماتی توانست در کوتاه ترین زمان ممکن هم بازارهای از دست رفته ایران برای فروش نفت را احیا کند و هم میزان تولید نفت را به سال های قبل از تحریم بازگرداند، دو اقدامی که حیرت بسیاری از کارشناسان را برانگیخت.
اکنون با گذشت یک سال دیگر از ملی شدن صنعت نفت و ٦٦ساله شدن این قانون در ایران، هنوز که هنوز است برای توسعه این هدایای خدادادی چشم به تکنولوژی و سرمایه کشورهای خارجی دوختهایم، نیازی که این بار تحت عنوان قراردادهای جدید نفتی یا همان IPC معرفی شدهاند، قراردادهایی که قرار است طی آنها نیروهای ایرانی بیشترین مشارکت را در توسعه میادین داشته باشند و بیشترین تکنولوژی به کشور منتقل شود تا شاید حداقل در ٧٠ یا شاید ١٠٠ سالگی ملی شدن صنعت نفت، ایرانمان مستقل باشد در توسعه میادین سرشار از طلای سیاه.
ارسال نظر