عکاسهای خیابانی زوم کردهاند روی تخم مرغهای رنگی.خبری از نقاشهایی که تخم مرغها را حال و هوای بهاری دادهاند، نیست. کارشان را تمام کرده و رفتهاند.اینجا در بوستان «باغ فردوس» جایی در حوالی «موزه سینما» مردم علاوه بر اینکه برای تماشای فیلمهای روی پرده سینما میروند ساعتی را هم در کنار آبشار و تخم مرغهای رنگی میگذرانند.
روزنامه ایران: عکاسهای خیابانی زوم کردهاند روی تخم مرغهای رنگی.خبری از نقاشهایی که تخم مرغها را حال و هوای بهاری دادهاند، نیست. کارشان را تمام کرده و رفتهاند.اینجا در بوستان «باغ فردوس» جایی در حوالی «موزه سینما» مردم علاوه بر اینکه برای تماشای فیلمهای روی پرده سینما میروند ساعتی را هم در کنار آبشار و تخم مرغهای رنگی میگذرانند.
تخم مرغهای به نسبت عظیم الجثهای که روی هر کدام از آنها یکی از تصاویر بهاری حک شده. کار تزئین پارک تمام شده و تنها چند نهال منتظر در گلدان مانده که آنها هم تا چند ساعت بعد قرار است در خاک جاخوش کنند. رد خیابان «ولیعصر» را که بگیری، تشخیصِ تغییرِ چهره شهر کار راحتی است. دلیلش هم ساده است، چندین نماد از «نوروز» در هر گوشه از خیابان به تصویر کشیده است. البته مردم هم بیکار ننشستهاند.هر مغازه یا مجتمع مسکونی کنار خیابان، علاوه بر تمیز کردن نمای ساختمانش، به جمعآوری زبالههای اطراف ساختمان هم همت کرده است. از هر کوچهای که میگذری بعید است پلاستیکهای گره زده شدهای که منتظر آمدن ماشینهای جمعآوری زباله هستند را نبینی.
درختان سر بریده در قاب تصویر
ماجرای بریدن درختان«خیابان ولیعصر» به جرم خشک شدن برای اغلب شهروندان تهرانی نام آشناست. پس از بریده شدن این درختان، شهرداری با یک اقدام جدید دست به قاب گرفتن تنه درختان به جا مانده در خاک زد. بسیاری از این تنهها علاوه بر اینکه قاب گرفته شدهاند با ابزارهای رنگی مختلف هم تزئین شدهاند تا مردم چهره درختان چندین ساله یکی از طولانیترین خیابانهای شهر را به خاطر بیاورند.
در چند متر آن طرف تر، طنابهای باریکی در کنار درختان نصب شده است که روی هر کدام پرندگان طلایی مختلف جا خوش کردهاند. تصویر پرندگان طلایی معلق در هوا، حتی باعث میشود لحظاتی رهگذران سرهایشان را برای تماشای آنها بالا بگیرند. درآمیخته شدن صدای آواز قناری بازارچه خیریه آن طرفتر با آبشارهای پارک، فضا را بیشتر از هر چیزی آرامش بخش کرده تا جایی که خیلیها نه فقط برای تماشا بلکه برای شنیدن صدای طبیعت به پارک آمدهاند.
رونق خشکبار و دستفروشها
رد پارک را تا انتهای خیابان که میگیری تعداد مغازههای خشکبار فروشی بیشتر از آن چیزی است که حتی تصور کنی. خریداران در مغازهها دائم در حال مزه کردن انواع آجیلهای مختلف هستند و برای خرید صف طولانی ای درست کردهاند. تعداد مغازهها این تصور را برای یکی از رهگذران ایجاد کرده که مسئولیت فروش آجیل شب عید هر کوچه را به یک مغازه دادهاند. چیزی که بیشتر از سبز شدن مغازههای مختلف جلب توجه میکند، ایستادن یک دستفروش کنار هر کدام از آن هاست. یکی از آنها جوراب و سنجاق میفروشد. میگوید بازار کارش بد نیست و هر کسی که مقداری آجیل خریده حداقل دو هزار تومان هم به فروش او اضافه کرده. دراین میان تعداد هنرمندان خیابانی ویولن و گیتار به دست هم در خیابان کم نیست.
اگرچه بازار کارشان چندان رونق ندارد اما باز هم ساعتهای زیادی میشود که دست به ساز در گوشه خیابان منتظر هستند.یکی از آنها خانم جوانی است که چهره خود را پوشانده تا شناسایی نشود. جعبهای را هم در کنار دستش آویزان کرده تا اگر کسی خواست کمک کند مجبور نشود پول را در کف دستش مچاله کند. البته وقتی درون جعبهاش را نگاه میکنی پی میبری چیز زیادی از صبح دستگیرش نشده. خودش اعتقاد دارد امیدش را اول به خدا و بعد به خرید آخر شب خانوادهها گره زده تا بتواند از عهده هزینههای خانوادهاش بربیاید.
حال و هوای بهاری مترو
فشار جمعیت در متروی تهران آنقدر زیاد است که مردم برای بلعیدن هوای تازه، مجبورند منتظر باز شدن درهای قطار بمانند اما وقتی درها باز میشود جمعیتی تازه هجوم میآورد و دوباره درهم مچاله میشوند. این روزها حال و هوای متروی تهران، در برخی از ایستگاههای پر تردد، تبدیل به جهنمی شده که نفسهای مسافران هر روزه آن به شمارش افتاده است. این حرفها را مردمی که در ایستگاههای «دروازه دولت»، «سعدی»، «پانزده خرداد» و «امام خمینی» فریاد زنان از ایستگاههای قطار به بیرون پرتاب میشوند، به ما میگویند.روزهای زیادی تا پایان سال نمانده و جمعیت زیادی هنوز در تکاپوی خرید عید برای خانواده هایشان هستند.
در این میان هنوز کارمندان زیادی میخواهند هر روز از مترو برای رفت و برگشت استفاده کنند و تداخل این جمعیت با افرادی که به قصد خرید از خانه هایشان خارج شدهاند وضعیت را اضطراری کرده است. مردم اعتقاد دارند، مترو حتی ظرفیت دانشجویان و کارمندان را تا قبل از نزدیک شدن به شروع سال جدید ندارد و حالا که مردم زیادی هر روز میخواهند به تماشای پاساژهای بزرگ شهر بروند، ظرفیت مترو در حال انفجار است، البته در این میان رفت و آمد دستفروشان هم مردم را عصبانیتر کرده است. «شیرین»، دانشجوی سال آخر دانشگاه، اعتقاد دارد از شروع هفته گذشته هیچ روزی نبوده که بموقع و سالم به خانه برگردد: «یک روز دستم به خاطر جمعیت ضرب دید. یکبار هم کیفم پاره شد اما چاره دیگری بجز استفاده از مترو ندارم.»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر