گفتوگو با داود فتحعلیبیگی، دبیر جشنواره آیینی و سنتی
باید تعزیه را جهانی کنیم
داود فتحعلیبیگی، بازیگر، کارگردان، نویسنده و پژوهشگر نمایشهای آیینی و سنتی است که برای دوره هجدهم جشنواره بینالمللی آیینی و سنتی که در شهریور ٩٦ برگزار میشود، بهعنوان دبیر دعوت به کار شده و تاکنون برخی از متون آماده برای بازبینی اعلام شدهاند و ما درباره چند و چون این دوره با او گفتوگو کردهایم.
آیا دوره هجدهم نسبت به دورههای قبل تفاوتهایی خواهد داشت؟
آنچه مهم است این است که در هر دوره به دلیل رویکرد پژوهشی که در بخشهای آیینی و سنتی داریم و در آن برای هر دوره آیینهای تازهای را از سراسر ایران پیدا و در جشنواره معرفی میکنیم، جشنواره هر دوره با دورههای پیشینش متفاوت خواهد شد. ما همچنین در دوره هجدهم، به طور رسمی بخش کودک و نوجوان را افزودهایم و این خود حرکتي جدی برای آن است که بچهها از سنین کودکی بتوانند با فرهنگ ملی آشنا شوند و نسبت به آن آگاه و درواقع مروج و حامی این میراث فرهنگی باشند. درعینحال در تمام این دورهها با تغییراتی همراه بوده است، چنانچه در سالهای آغازین، کمتر گروهی حاضر به شبیهخوانی در جشنواره میشد و فقط گروه هاشم فیاض خدارحمتی بود که در جشنواره شرکت میکرد اما بهتدریج گروههایی متوجه شدند که از طریق جشنواره هم میتوانند هنرشان را احیا کنند و باعث فراموشیاش نشوند.... همچنین در این دوره قرار است بخشهایی به شکل رقابتی برگزار شود.
بنابراین رقابتیشدن هم یکی از تحولات در جشنواره ٩٦ خواهد بود؟
بله... ، هرچند قبلا هم رقابتی بود و بعد قطع شده اما اینبار قرار است جدیتر رقابتی شود.
استقبال از این دوره از سوی متقاضیان چگونه بوده است؟
نسبت به دوره قبل بنابر دریافت تقاضاها استقبال بیشتري شده است و امسال بیش از ٢٢٠ تقاضا داشتهایم. البته هنوز بخش مرور، شبیهخوانی، آیینهای نمایشی و کودک و نوجوان مشخص نیست که با احتساب این بخشها معلوم است استقبال چشمگیرتر هم خواهد بود.
جشنواره در این سالها در جریان کیفی آثار تولیدی چقدر مؤثر بوده است؟
از این منظر هم خیلی مؤثر بوده است. من از اولین دوره جشنواره که دکتر علی منتظری برگزارکنندهاش بود، تا امروز در جریان برگزاری این جشنواره هستم. در آن دوره هم کمک میکردم در برگزاریاش و میدانم این جشنواره آرام آرام رو به جلو آمده و در اولین دوره کل جدول یک برگه A٤ بود و ١٤ یا ١٥ نمایش در آن اجرا میشد و کل گروههای شبیهخوانی دو یا سه گروه بودند و در آن زمان شبیهخوانها فکر میکنند که حضور در جشنواره مفسده است.
چقدر این جشنواره در تولید آثار نمایشی وابسته به آیینهای سنتی و هنرهای نمایشی قدیم تأثیرگذار بوده است؟
یادم هست که در دورهای به نیشابور رفته بودیم برای اینکه نمایشی سنتی را برای جشنواره دعوت کنیم. بالاخره گشتیم و پیدا کردیم و وقتی از آنها دعوت کردیم که به اداره ارشاد شهرستان بیایند تا ما کارشان را بازبینی کنیم، چون آنها فقط در مجالس عروسی روستاها اجرا میکردند، همين که مدیر ارشاد متوجه این قضیه شد، چنان دادوهوار کرد که انگار اینها نجس هستند! به گروه نمایشی هم احساس توبه دست داد!! ما به برکت همین جشنواره بود که به مرور سوءتفاهمها را برداشتیم و حالا آدمهای تحصیلکرده هم خودشان متقاضی چنین کارهایی شدهاند و اگر به شکل نیمبند نیز دانشجویی بتواند بقالبازی را ياد بگيرد، یک گام به جلو هستیم. اینها نکات مثبت این جشنواره است چنانچه حالا در ساری مرکز مازندران سه دوره جشنواره سیاهبازی برگزار شده و در آخرین دور، دو نمایش برگزیده شدهاند که به طور مستقیم به جشنواره آیینی و سنتی راه یافتهاند. یا در کرمانشاه شاهد برگزاری جشنواره اقوام بودهایم و شاید این روال بتواند ما را در آینده متوجه اتفاقات بهتری مثل ایجاد دانشکده هنرهای نمایشی سنتی و آیینهای نمایشی کند.
آیا این تولیدات به اجرای عمومی هم میرسند؟
خوشبختانه اکثر این تولیدات اجرای عمومی میشوند و شاید برخی فقط برای فضای جشنواره تولید شده باشند و دیگر فرصتی برای اجرای عمومی نیابند یا اینکه در سالنهای تئاتر آنطور که باید و شاید نشود این نمایشهای سنتی یا آیینهای نمایشی را اجرا کرد. بههرتقدیر نداشتن تالار مناسب این گونههای نمایشی نیز یکی از کموکاستیهای اساسی ماست که باید برای آن فکری کرد. تالار سنگلج برای اجراهای ایرانی در نظر گرفته شده، اما در تالار قاب عکسی بهراحتی نمیشود نمایشهای ایرانی را اجرا کرد و این نمایشها نیازمند مکانی با معماری خاص هستند که مثل قدیم آنها را بشود در فضاهای مورد نیازش اجرا کنیم. صحنه قابعکسی ویژگیهای اجرائی نمایش ایرانی را از بین میبرد. اگر همین بخش قهوهخانه به جشنواره افزوده نمیشد، حتما کسی دیگر مرشد ترابی را به خاطر نمیآورد. او در جشنواره مطرح شد و با ضبط چند برنامه تلویزیونی توانست هنر نقالی را به مردم بشناساند. همچنین فیلمهای آموزشیاش در دسترس هست که بشود همچنان به علاقهمندانش نقالی را آموخت.
آیا با اینهمه اهمیتی که جشنواره آیینی و سنتی دارد، از حمایت لازم برخوردار است؟
من امیدوارم که این حمایتها جدیتر شود، چنانچه یوجینو باربا که پس از جشنواره فجر به تهران آمد و نمایش درخت را هم اجرا کرد، شبی به دیدن شبیه حر آمد و گفت که چرا این هنرتان را به جهان معرفی نمیکنید؟ و البته مهندس شفیعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی هم ابراز علاقهمندی کرد؛ اما این نیازمند توجه و برنامهریزی و سیاستگذاری است و باید که از این هنرها حمایت اساسی بشود که بتوانیم گامهای بزرگی برای رشد و معرفیاش در سطح جهانی برداریم.
نظر کاربران
در تعزیه رفتار های خشونت بار روی کودکان ،باید بر داشته بشه
انگار درمان سرطان کشف کردند و میخواند جهانی اش کنند
فکر کنم با این روش جهان را به تعزیه تبدیل خواهید کرد .