چهارشنبه سوري يكي از اتفاقات ملي است كه در تبليغات رسمي دچار رو دربايستي شده است. چندين اتفاق ملي اين سرنوشت را دارد. سيزده به در هم همين طور.
محمدعلی ابطحی؛ فعال سیاسی در اعتماد نوشت: چهارشنبه سوري يكي از اتفاقات ملي است كه در تبليغات رسمي دچار رو دربايستي شده است. چندين اتفاق ملي اين سرنوشت را دارد. سيزده به در هم همين طور. اين اتفاق كه خبرهاي رسمي و مسوولان حكومتي و صدا و سيما در خيلي از مسائل ميخواهد بنا به معيارهاي خودش جامعه را متفاوت با آن چه هست نشان دهد، بازي بامزهاي شده.
از ابتداي انقلاب رسانههاي رسمي نميخواستهاند بگويند چهارشنبه سوري. به آن ميگفتند چهارشنبه آخر سال. سيزده به در را هم گفتند روز طبيعت. در حالي كه موافق و مخالف آن را به نامهاي ملياش ميشناختند. حاكميت در جاهايي وظيفه ملي دارد. هر چه كه مشي سياسي و عقيدتياش باشد، تفاوت نميكند. بايد اين وظيفه را اجرايي كند. هر حكومتي بايد به پرچم كشورش احترام بگذارد. در اينكه نوروز اول سال شمسي است و روز آغاز سال ايراني كسي نميتواند ترديد كند. در نخستين سال پس ازانقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۷ كه حدود يك ماه ازانقلاب گذشته بود، امام خميني در تبريك سال نو و نوروز هيچ ترديدي نداشت. خيلي از مراسم ملي پذيرفته شده، با طعم غر مخلوط شده است.
از قديم ميگفتند كه روزي فرزندي قهر كرد؛ موقع ناهار شد. مادرش او را به غذا دعوت كرد. كناري نشست و گفت قهرم. مادر مثل هميشه غذاي فرزندش را كشيد. فرزند كه نيم نگاهي به سفره داشت گفت من كه قهرم، اما اين مقدار غذا براي من كم است.
اين قصههاي قديمي خيلي پندآموز است. در اتفاقات و تاريخ ملي ايران خيلي وقتها ما اين گونه عمل كردهايم. وقتي يك جامعه درگير چهارشنبه سوري است؛ وقتي روز سيزده به در، كشور در تعطيلي مطلق به سر ميبرد، يعني جامعه اين روزها را به رسميت ميشناسد. ولي تبليغاتش غر ميزند. بايد بيرودربايستي و غر، قبول كرد كه از تاريخ هيچ ملتي نميشود روزهاي ملي را پاك كرد. اين عدم به رسميت شناختن مراسم ملي باعث ميشود كه مردم مشكلات فراواني پيدا كنند. مراسم چهارشنبه سوري اگر از اول به رسميت شناخته ميشد و در ميدانهاي شهر به احترام تاريخ ايران مراسم آن رسمي اجرا ميشد، اين بخش از تاريخ ايران به انحراف كشيده نميشد. آنچه اين سالها در ايران در حال انجام است، هيچ نسبتي با چهارشنبه سوري تاريخ ملي ايران ندارد.
يك بار در دوران رياستجمهوري آقاي خاتمي شب چهارشنبه آخر سال يكي از شخصيتهاي عرب كه از دوستان من بود وارد فرودگاه مهرآباد شده بود. آن وقتها پروازهاي خارجي هم در مهرآباد به زمين مينشست. تا سوار تاكسي شده بود صداي انفجارها را شنيده بود. واقعا گمان كرده بود كه در مدت پرواز او در ايران كودتا شده است. شبيه آنچه در فيلم ترمينال ديده بوديم. فكر كرده بود با ما نبايد از موبايلش تماس بگيرد. از تلفن همگاني با كمك راننده تاكسي به من زنگ زد. مگر ميشد به او فهماند اين انفجارها يك مراسم ملي است؟ اين سنت انفجارها ايراني نبود. حاكمان ايران نميتوانند نسبت به تاريخ و سنتهاي ملي بيتفاوت باشند.
در ساير مسائل هم اين رو دربايستيهاي فرهنگي، رياكاري را رشد ميدهد و بيهويتي ميآفريند. يادم هست كمي نزديكتر به سالهاي اوليه انقلاب در فيلمهاي سينمايي خارجي كه در تلويزيون ايران نشان ميدادند، در دوبله عدهاي مرتبا دربارها آب مينوشيدند. پسرها اعلام ميكردند با همراهانشان كه فقط همشيرهها يا خواهرزادههاشان كه محرم هاشان بودند در خيابانها گردش ميكنند و صرفابحثهاي فلسفي بر زبان ميراندند. دليل اصلي اين سياستها، مديريت اخلاقي داشتن بر جامعه بود.
اصل اين هدف ميتواند قابل قبول باشد اما شيوه آن حتما غيرقابل قبول است. وقتي آمار رسمي داده ميشود كه با وجود ممنوعيتها، مصرف مشروبات الكلي در ايران خيلي بالاست و در شهرهاي مختلف ايران مهمانيها مرتب وبه هربهانه برپاست و حتي تينيجرها چيپس به دست مزه مهمانيها را «حداقل» با سرو مشروبات الكلي تجربه ميكنند، گفتن اينكه در فيلمهاي خارجي دربارها آب ساده يا سكنجبين به جاي مشروب ميخورند، بيشتر از اينكه باز دارنده باشد، تشويقكننده و رياكارانه است و جامعه از رسانه ملي يا هر رسانهاي فقط ميفهمد كه اين كار صرفا بايد مخفيانه انجام شود.
اين يعني ترويج دوگناه توامان. هم نوشيدن و هم ريا كردن. وقتي اين كار خطرناكتر ميشود كه اين نوع گفتوگو ومعادلات، ادبيات جاري جامعه شود و همه بفهمند اين دوگانگي در گفتار و رفتار را و چشمك نزده طرف مقابل را ببيند. اين معناي يك جامعه بيهويت است و اين ريشه بسياري از مشكلات فرهنگي جامعه است كه متولي هم ندارد. رسانه بايد از نقش معلم مستقيم رياكاري بيرون بيايد و راهنماي جامعه باشد. تنها در اين صورت، پندگيران از سخنانمان بيشتر از ملالگيران خواهند بود
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
مینویسم و تو هم سانسور کن.
واقعا مقصر اصلی تلفات چهار شنبه سوری تفکری است که بدنبال حذف این مراسم است.ومانع از برپایی یک جشن سالم و استاندارد میشود .
وباعث رونق وسایل آتش بازی بومی و زیر زمینی را با خطراتش میشوند
فرهاد گلچین
با سلام.،اگر در این مدت یک حرف حساب و ساده و بی ریا و تفسیری خاص و عالی از شرایط اسفناک فرهنگی کشورم،شنیدم به تمام مقدسات قسم که این مقاله بود.ممنون از انتخاب شایسته شما.
نظر کاربران
مینویسم و تو هم سانسور کن.
واقعا مقصر اصلی تلفات چهار شنبه سوری تفکری است که بدنبال حذف این مراسم است.ومانع از برپایی یک جشن سالم و استاندارد میشود .
وباعث رونق وسایل آتش بازی بومی و زیر زمینی را با خطراتش میشوند
با سلام.،اگر در این مدت یک حرف حساب و ساده و بی ریا و تفسیری خاص و عالی از شرایط اسفناک فرهنگی کشورم،شنیدم به تمام مقدسات قسم که این مقاله بود.ممنون از انتخاب شایسته شما.
عالی