تا همين چند سال گذشته تركيه در روابط خارجي خود سياست رو به جلويي را پيش ميبرد كه تقريبا مشكلات خود را با همه همسايگان به جز كشور ارمنستان حل و فصل كرده بود.
عبدالرضا فرجيراد استاد ژئوپولتيك دانشگاه در اعتماد نوشت: تا همين چند سال گذشته تركيه در روابط خارجي خود سياست رو به جلويي را پيش ميبرد كه تقريبا مشكلات خود را با همه همسايگان به جز كشور ارمنستان حل و فصل كرده بود.
حتي تلاش ميكرد به رغم عمق كينهاي كه به علت كشتار ارامنه در روابط دو كشور وجود دارد با تصميمات سياسي مثبت همچون ايجاد گشايش در مرزها وقتي برگزاري مسابقات فوتبال كه روساي دو كشور در آن حضور داشتند يخ روابط را باز كنند اما با آغاز بهار عربي و رويكرد جديد حزب اعتدال و توسعه آقاي اردوغان به اين تحول و انتظارات بالا از اين تلاطم موجب شد كه تركيه تمام دستاوردهاي مثبت خود در روابط خارجي را به تدريج از دست بدهد. هماكنون ميتوان گفت تركيه با هيچ كدام از كشورهاي حوزه پيراموني خود از جمله ايران، عراق، سوريه، مصر، ارمنستان، يونان، اروپا و حتي روسيه از رابطه قابل اطميناني برخوردار نيست و تركيه در حال حركت آرام به سوي دروازههاي اتحاديه اروپايي به كشوري ناآرام تبديل شده كه برخلاف گذشته، رهبران سياسي آن كشور يك نوع پرخاشگري و تندي را در روابط خود با ديگر حوزههاي دوست در پيش گرفتهاند.
حتي در حوزه داخلي بعد از سالها اين تصور به وجود آمده بود كه مردمسالاري در اين كشور به اندازه كافي ريشهدار شده است كه هيچ فرد، گروه يا حزبي نتواند آن را از مسير اصلي خارج كند. سال گذشته، رهبري كشور بعد از ناكامي در به دست آوردن آراي كافي در يك انتخابات سراسري، تجديد انتخابات را خواستار شد و بر كردها به منظور كسب آراي مليگرايان فشار وارد ساخت؛ سياستي كه براي حزب و آقاي اردوغان موفقيت به دنبال داشت. البته اين موفقيت به قيمت از دست رفتن صلح در جامعه تركيه تمام شد.
آقاي اردوغان بعد از كودتاي نافرجام تابستان گذشته اين امكان برايش فراهم بود كه خواهان وحدت ملي باشد، اما عكس اين روند را در پي گرفت.
به گونهاي به شدت از سوي همپيمانان غربي خود و به ويژه اروپاييان مورد شماتت قرار گرفت با اين استدلال كه جامعه مدني تركيه راه نابودي را در پيش گرفته است. در اين روند دهها هزار نفر از منتقدان واقعي و فرضي دولت دستگير و زنداني شدند و جامعه تركيه عميقا به سوي دوقطبي شدن حركت ميكند. در همين راستا سرمايهگذاران اعتماد كمتري پيدا كرده و گردشگري آن كشور كه درآمد و اشتغالزايي فراواني را ايجاد كرده بود رو به افول گذاشت واحد پول اين كشور نيز به تدريج ارزش خود را از دست ميدهد.
اين اتفاقات در زماني اوج گرفته كه رهبري تركيه تغييرات گسترده را در قانون اساسي پيشنهاد كرده كه قدرت رياستجمهوري افزايش يابد يا به عبارتي سيستم سياسي تركيه بيشتر به سمت رياستي سير كند. در اين اثنا تركيه شايد بدترين نوع رابطه را با اروپا در چند دهه اخير تجربه ميكند. آقاي اردوغان به خوبي ميداند كه كشورهاي اروپايي و كليت اتحاديه اروپا از تحولات سالهاي اخير تركيه و سياستهاي اتخاذ شده ناراضي است. اروپا نقش مهمي در توسعه تركيه چه در زمينه سرمايهگذاري، توسعه گردشگري و واردات از اين كشور داشته است.
بهرغم اختلافات در بين كشورهاي عضو اتحاديه اروپايي بر سر عضويت و يا عدم عضويت تركيه، با اين حال اين كشورها كمك كردند كه هرچه زودتر تركيه فصول مربوط به عضويت را تامين كرده و اتفاقا اين كشور در راستاي برآورده كردن اين انتظارات قدمهاي موثر و مثبتي نيز برداشته است ولي در يكي دو سال گذشته تمام اين فرصتها و زحمات به هدر رفته و در صورت برقراري آرامش چند سالي طول خواهد كشيد تا تركيه بتواند به وضعيت ٢ الي ٣ سال گذشته خود با اروپا برگردد. شدت تخريب روابط با اتحاديه اروپايي به حدي است كه از يك سو رهبران تركيه، اروپاييها را نازيست مينامند و از سوي ديگر بعضي كشورهاي اروپايي كه جمعيت مهاجر تركتبار بيشتري را در خود جاي دادهاند فشارهاي سياسي بيشتري را به دولت تركيه وارد ميكنند.
هر دو طرف از اين اتفاقات متضرر خواهند شد. اروپا به تركيه تا حدودي وابسته است. تركيه عضوي موثر در ناتوست كه نيروي زميني آن در زماني كه روابط اروپا با روسيه سرد شده است. داراي اهميت است.
تركيه مانع بزرگي براي مهاجرت سيلوار پناهندگان به اروپاست و در صورت بيتوجهي به آن ميتواند مشكلات زيادي را براي كشورهاي اروپايي به وجود آورد. چندين ميليون تركتبار در كشورهاي اروپايي زندگي ميكنند كه بسياري از آنها داراي اقامت دايمي هستند و از نظر فكري و سياسي نگاهشان به سمت آنكاراست. هرچند كه در قضاياي اخير آنها به دو گروه تبديل شدهاند. از سوي ديگر تركيه نيز نياز به گردشگران، سرمايهها و تكنولوژي اروپاييها دارد و كاهش آن اقتصاد تركيه را از وضعيت فعلي بيثباتتر ميكند.
مهمتر از همه فراز و نشيب رابطه تركيه با روسيه است. تا حدود يك سال قبل دو كشور تركيه و روسيه تا مرز كاهش روابط و همچنين برقراري تحريمهاي قابل توجه پيش رفتند ولي به يكباره با اقدام ناگهاني آقاي اردوغان در رابطه با عذرخواهي مربوط به سرنگوني هواپيماي جنگي روسيه در سوريه تحركاتي در روابط سياسي و اقتصادي دو كشور ديده ميشود. اين پيشرفت سريع در روابط، اروپاييها را نگران كرده است. هرچند كه به خاطر نامشخص و پيچيده بودن وضعيت شمال سوريه و انتظارات آقاي اردوغان از روسيه ممكن است مجددا رابطه تركيه و روسيه دچار نوساناتي شود. البته از يك طرف به دليل روابط سرد روسيه با اروپا و تحريمهاي ايجاد شده عليه روسيه و از طرفي به خاطر روابط متشنج تركيه با اروپا به نظر نميرسد كه رهبران اين دو كشور از تجربيات قبلي درس نگرفته باشند.
در خاورميانه نيز روابط تركيه با همسايگان آبي و خاكي خود متلاطم و نامطمئن است. در رابطه با مصر تغيير اساسي ديده نميشود و تا زماني كه تركيه دست از حمايت از گروه اخوانالمسلمين بر ندارد بعيد است دولت سيسي در مصر بتواند به رهبري تركيه اعتماد كند. هر چند تحركات كوچك سياسي با عراق و سوريه چه به صورت آشكار و چه به صورت نهان ديده شده است، ولي اين دو همسايه مهم تركيه، همسايه شمالي خود را متجاوز ميبينند و خواهان خروج نيروهاي ترك از شمال كشورشان هستند.
اما رابطه تركيه با ايران كه سير آرامي را طي ميكرد و حتي در زماني كه دو كشور در اوج درگيريهاي سوريه متفاوت و در دولت مخالف فكر ميكردند،روابط از احترام نسبي برخوردار بود اما به ناگهان لحن مقامات تركيه نسبت به ايران تند شد. اين در حالي است كه در كودتاي نافرجام تركيه، جمهوري اسلامي ايران ضمن محكوم كردن كودتا تلاش جدي كرد با دولت تركيه همراه باشد. اظهارات آقاي اردوغان در سفر به حوزه خليج فارس و اظهارات چاووش اوغلو، وزير خارجه در كنفرانس امنيتي مونيخ مبني بر اينكه تهران دنبال گسترش مليگرايي فارس و سياستهاي فرقهگرايانه است،تعجب همگان را برانگيخت.
متاسفانه رهبري تركيه پس از تغيير دولت در آمريكا و روي كار آمدن ترامپ و با هماهنگي با بعضي از كشورهاي عرب جنوبي خليج فارس تلاش ميكند كه ايران را تحت فشار قرار داده تا بلكه از منافع خود دست بكشد. در حالي كه تركيه به خوبي ميداند جمهوري اسلامي داراي يك استراتژي است و براساس آن از منافع خود دفاع ميكند. حضور ايران در سوريه و عراق به دعوت دولتهاي آن كشورها صورت گرفته، و ايران هيچوقت بدون رضايت هيچ همسايهاي نيرو به آن كشور اعزام نخواهد كرد.
رهبري تركيه لازم است به سياستهاي قبلي خود در رابطه با همسايه بزرگ شرقياش برگردد تا هر دو كشور از منافع ناشي از يك رابطه خوب بهره ببرند. اين نكته ارزش يادآوري را دارد كه مرز بين ايران و تركيه از قديميترين مرزهاي بينالمللي به شمار ميرود و بر اساس عهدنامه قصرشيرين در سال ١٦٣٩ ترسيم شده و طي ٣٨٠ سال از آن تاريخ تاكنون حتي يك اينچ هم تغيير نكرده است. اين امر حاكي از نوعي از ثبات در مناسبات دو كشور بوده است.
اتفاق تاسفانگيز اين است كه اصطكاك بين ايران و تركيه زماني رخ داده كه دو كشور ميتوانستند به طور مشترك براي حل و فصل بسياري از مشكلات منطقه يعني بحران سوريه و عراق كمك شايان توجه و ارزشمندي كنند.هرچند كه تركيه در ماههاي اخير از يكسو رابطه خود را با اسراييل و از سويي با كشورهاي عرب حوزه خليج فارس به رهبري عربستان توسعه داده است ولي واقعيت اين است كه تركيه نميتواند هم حامي حماس و هم دوست اسراييل در درازمدت باشد.
از سويي رابطه تركيه با كشورهاي جنوبي خليج فارس نيز نميتواند از عمق برخوردار شود. اكثر اين كشورها گروه اخوان را جايگزين حكومتهاي خود ميدانند و از سويي يك بدبيني تاريخي نسبت به سياستهاي تركيه در بين آنها وجود دارد به ويژه آنكه با طرح استراتژي نوعثمانيگري اين نگرانيها ميتواند بيشتر شود. البته ممكن است به خاطر دشمني با ايران اين كشورها خود را با تركيه متحد نشان دهند كه در درازمدت دوام نخواهد داشت.سرانجام اينكه هر چه تركيه در ژئوپولتيك روابط خارجي خود اصرار بر سياستهاي فعلي در حوزه پيراموني خود داشته باشد بياعتمادي به اين كشور بيشتر و نتيجتا بر مشكلات داخلي و خارجي آن كشور نيز افزوده خواهد شد. تركيه بايد تلاش كند مجددا رابطه خود را بر اساس واقعيتهاي موجود و با تجربه از گذشته ساماندهي كند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر