فاطمه معتمدآریا:
«آباجان» نقشی متمایز با «گیلانه» است
فیلم «آباجان» به کارگردانی هاتف علیمردانی، چهارشنبه هفته آینده به اکران در میآید، فیلمی که در فضای دهه ۶۰ و حال و هوای روزهای جنگ است.بازیگر اصلی و محوری این اثر فاطمه معتمدآریا و ایفاگر نقش «آباجان» در این فیلم است از ویژگیهای مهم بازی معتمدآریا نحوه ادای لهجه آباجان است.
مهمترین ویژگی هاتف علیمردانی، بازی عالی بازیگران در فیلمهایش است، شیوه همکاری شما با این کارگردان به چه شکل بود؟
پیشتر قرار بود که باهاتف علیمردانی همکاری داشته باشم، پیشنهاد بازی در فیلم «کوچه بینام» را به من داده بود ولی در آن زمان نتوانستم با او همکاری کنم زیرا در همان مقعطع زمانی مشغول کار در پروژه سینمایی دیگری بودم. علیمردانی قبل از اینکه فیلمنامه «آباجان» را برای دریافت پروانه ساخت بفرستد، برایم ارسال کرد. متن را خواندم و از قصه خوشم آمد، وقتی شرایط ساخت مهیا شد، بالاخره همکاری ما شکل گرفت.
با علیمردانی درباره شخصیتپردازی مطلوب «آباجان» به چه راهکارهایی رسیدید؟
شخصیت اصلی مابهازای بیرونی داشت. از کاراکتر مادربزرگ کارگردان استخراج شده بود. تفاوت اولیه من با مادربزرگ علیمردانی در وهله اول فیزیک ما بود؛ او درشت اندام و قوی هیکل بود ولی من چنین نیستم، سعی کردم تا حدی خود را به شرایط فیزیکیاش نزدیک کنم. اما جدای از این، آنچه من به این شخصیت اضافه کردم، ظرایف این کاراکتر بود. فضای اصلی شخصیتپردازی این نقش بر این اساس ساختار رفتاری زنی قدرتمند و پر امید بود، مابقی فضای کاراکتر در مسیر ساختن اثر شکل گرفت.
در کارنامه شما و در کار روی لهجه نمونه موفقی مثل فیلم «گیلانه» وجود دارد که به لهجه و زبان گیلگی مربوط میشد. حالا در «آباجان» و در ادای لهجه و زبان آذری هم خیلی خلاقانه کار کردهاید و از کارکرد لهجه و زبان در خدمت رفتار و کردار و در کل پرورش شخصیت «آباجان» استفاده کردید. چه تمرینهایی را در این زمینه داشتید؟
فکر کنم این قضیه تعریفی کلی دارد. زبان هر ملتی ابزار فرهنگ آن ملت است. اگر دقت کرده باشید در گویشها و زبانهای مختلف فرم دهان و زبان اهلی بومی منطقه با هر منطقه دیگری متفاوت است. من تنها کاری که کردم این بود که ببینم در زنجان آدمها چطور حرف میزنند و به کمک جزئیات فیلمنامه و گفتوگو با کارگردان سعی کردم به شکل درست لهجه برسم. در ارتباط با لهجه ترکی که داشتم باید بگویم بیش از این نقشی را با لهجه ترکی ایفا کردهام اما در اینجا تلاشم این بود که لهجه زنجانی را بهخوبی ادا کنم که در این امر هاتف علمیردانی به من بسیار کمک کرد.
«گیلانه» نیز در فضای آثار سینمای دفاع مقدس ساخته شده بود، برای شما فیلم «آباجان» چه شباهتها و تفاوتهایی با «گیلانه» داشت؟
در فیلم «گیلانه» ما زنی تنها را میبینیم که در یک سرزمین با پسری معلول زندگی میکند ولی در فیلم «آباجان» فضای نقش کاملا متمایز بود. در اینجا زن علاوه بر اینکه تنها نیست، همهچیز زندگی در اختیار و قدرت اوست و در واقع شرایطش برعکس «گیلانه» است.
برگردیم به فضای فیلم «آباجان»، شما فراز و فرودهای شخصیت آباجان را طبیعی بازی کردید. چه در ابتدای داستان که حضوری خاموش و باوقار دارد و چه در انتهای داستان که اوج برونریزی حسی آباجان است. چه راهکارهایی داشتید تا تقابل سکوت و فریاد منجر به همذاتپنداری مخاطب با شخصیت شود؟
برای اینکه ببینم چطور میتوان آن شخصیت را خلق و اجرا کنم از آنچه بهعنوان فیلمنامه در اختیارم هست بهره میبرم. این فراز و فرودها در شخصیت «آباجان» وجود داشت و من فقط نمایشش دادم. درواقع فیلمنامه نقشه راه ما بود. از طرفی دیگر بهخاطر حساسیتی که دارم به اینکه کاری را غلط انجام ندهم سعی کردم کاری را انجام دهم که صحیحتر است.
یکی از ویژگیهای متمایز بازی شما میان بازیگران ایرانی، استفاده هنرمندانه از لباس شخصیت و اشیای محیط در خدمت حضوری ملموس است. بهخصوص مواقعی که در خانه حضور دارید و از اشیا برای بازی طبیعی و باورپذیر استفاده میکنید. شیوه همکاریتان با طراح صحنه و لباس و عوامل دیگر فیلم به چه شکل بود؟
کار «آباجان» مجموعهای از کار گروهی همدل است که هر کدام در کار خودشان اگاه و مسلط بودند؛ از حسین جعفریان بهعنوان مدیر فیلمبرداری گرفته تا کامیاب امین عشایری بهعنوان طراح صحنه. همه کسانی که در گروه تولید حضور داشتند، میدانستند که چه تاثیری در نتیجه نهایی کار دارند. مثلا درمورد اشیایی که کامیاب در اتاق میچید تک به تک با هم گفتوگو میکردیم که حضورشان چه ضرورت و کارکردی خواهد داشت. برای مثال میدانستم که از تلفن چطور باید استفاده کنم یا جانماز و وسایل دیگر.
نظر کاربران
نقشی تکراری و نچسب!