روایت سایهها در «خانواده جاودانه زالس»
رمان «خانواده جاودانه زالس» نوشته کریستوفر کلوبله با ترجمه مهشید میرمعزی به زودی به ایران میآید.
مهشید میرمعزی (مترجم) در گفتوگو با ما، درباره آخرین ترجمههایش گفت: در حال ویرایش و مراحل نهایی بازبینی ترجمه رمان «خانواده جاودانه زالس» نوشته کریستوفر کلوبله هستم و امیدوارم این اثر که ترجمهاش حدود ۴۰۰ صفحه خواهد داشت؛ برای عرضه در نمایشگاه کتاب سیام آماده شود. این کتاب را نشر افق با رعایت قانون کپیرایت چاپ خواهد کرد. کلوبله خود آلمانی است اما در هند زندگی میکند و همسری هندی دارد.
او افزود: فایل این رمان چندین ماه پیش از انتشارش در آلمان توسط شخص نویسنده برای من ارسال شده بود چون او بسیار علاقهمند است که آثارش به زبان فارسی ترجمه شود. یک روز فایلی به ایمیل من ارسال شده بود و من پیشتر میدانستم که کریستوفر کلوبله مشغول تحقیق برای نگارش رمانی جدید است؛ پس به تصور اینکه این قابل تنها بخشی از رمان جدید اوست اقدام به پرینت گرفتن فایل کردم ولی با تعجب متوجه شدم که کل رمان را برایم فرستاده است . اصولا نویسندگان آلمانی برای خلق یک داستان جدید دو سه سال پژوهش انجام میدهند و همین مدت را هم صرف نوشتن میکنند.
مترجم رمان «او بازگشته است» درباره برگزاری مراسم رونمایی از ترجمه فارسی این اثر در ایران نیز اظهار داشت: صحبتهای مقدماتی را انجام دادهایم تا این نویسنده جوان اگر هم زمان انتشار بعد از نمایشگاه بود؛ در مراسم رونمایی کتاب در ایران حضور داشته باشد. کلوبله تجربه به سفر به ایران را داشته و با خاطره خوبی که برایش باقی مانده بسیار علاقهمند است که اثرش در ایران ترجمه و منتشر شود و در مراسم رونمایی آن هم حضور داشته باشد.
میرمعزی سپس در توضیحی درباره محتوای و مضمون رمان «خانواده جاودانه زالس» بیان کرد: محور اصلی داستان سایهها هستند و روایتها توسط ۵ راوی متفاوت از خانواده زالس به مخاطب منتقل میشوند. اتفاقات داستان از قبل از جنگ جهانی دوم شروع میشود و به سالهای بعدی میرسند. یکی از راویان سایه فرزند متولد نشده زنی است که مادر در حال گفتوگو با اوست. مثلا به فرزند متولد نشدهاش میگوید «اگر به دنیای ما وارد شوی دیگر صدای من را نمیشنوی و بهتر است همین حالا مطالبی را با تو درمیان بگذارم.» نهایتا هم اطلاعاتی را درباره خانواده زالس و اینکه پدرش چگونه با مادرش آشنا شده یا مادربزرگش چه کسی است را به جنین منتقل میکند. مکان و لوکیشینهای داستان هم از خود آلمان (آلمان شرقی و آلمان غربی) شروع میشود و در ادامه قهرمانان مختلف داستان از آمریکا، هند و ... هم سردر میآورند.
این مترجم ادامه داد: هرکدام از این راویها لحن مختص به خودشان را دارند. بعد از سخنان راوی اول سخنانی در ذهن خواننده شکل میگیرد و با خود میگوید این فرد چرا نسبت به فلان مسئله حساس است یا دید منفی به فلان شخص دارد. با خواندن روایت راوی دوم بسیاری از این مسائل برای خواننده توضیح داده میشود و او پاسخ دریافت میکند. یعنی در این داستان شبکهای از اتفاقات گسترده و تا پایان داستان بسیار زیبا و منطقی جمع میشود. کریستوفر کلوبله اصولا در گستردن شبکهای از وقابع تودر تو در داستان استاد است و در داستان قبلیاش هم که شخصا بسیار آن را دوست داشتم و از خواندنش لذت برم اما متاسفانه در ایران قابل چاپ نیست نیز به همین خوبی مهارت خود را در جمعبندی شبکهای از اتفاقات نشان داده بود. حتما تجربه کردهاید که مخصوصا در برخی از سریالها اتفاقات تودرتو و متعددی را شاهد هستیم که در ۲۰ دقیقه پایانی قسمت آخر بهنحوی جمع میشوند که حتی بیننده احساس میکند به او توهین شده است. اما در کارهای کلوبله با اینکه بسیار جوان است و متولد سال ۱۹۸۰ چنین نقصی را نمیبینیم و کیفیت آثارش نمره واقعا قابل قبولی میگیرد.
میرمعزی همچنین درباره زمان انتشار ترجمهاش از رمان «دنیای امروز» نوشته استفان سوایگ یادآور شد: رمان «دنیای امروز» قرار است توسط نشر گاندی منتشر شود و آقای علی دهباشی قرار است بعد از بازگشت از سفر کتاب صفحهبندی شده را در اختیار بنده بدهند. احتمال میدهم این کتاب برای عرضه نمایشگاه کتاب آماده شود.
مترجم رمان «قطار شبانه لیسبون» در توضیح کوتاهی درباره محتوای کتاب و مضمون داستان «دنیای امروز» نیز بیان کرد: رمان «دنیای امروز» اثری قدیمی محسوب میشود که از بعد تاریخی هم مشمول بحث کپیرایت نیست. این رمان درواقع روایتی از خاطرات یک اروپایی از پیش از جنگ جهانی اول، حین جنگ جهانی اول و در مقدمات یا شرف جنگ جهانی دوم است. نگارش رمان در سال ۱۹۴۱ و زمانی است که سوایگ به برزیل رفته بود اما کتاب سال ۱۹۴۲ و زمانی چاپ میشود که او و همسرش هردو خودکشی کرده و از دنیا رفته بودند. یعنی کتاب در زمان حیات نویسنده منتشر نشده است.
او پیشتر درباره علت انتخاب رمان «دنیای امروز» برای ترجمه به ما گفته بود: باتوجه به وضعیت آشفته امروز دنیا که مدام با خشونت، جنگ و کشتار روبرو هستیم به نظرم یادآوری آنچه در تاریخ بر بشریت گذشته لازم است. چراکه شرایط بهگونهای است که انگار تاریخ دوباره در حال تکرار شدن است و علیرغم تمامی پیشرفتهای علمی، تکنولوژی، فنآوری و ... مجدد شاهد همان اتفاقات تلخ و اشتباهات دوران جنگهای جهانی هستیم. داستان را هم که میخوانی واقعا تعجبآور است زیرا میبینی وقایع و اتفاقات بعد از گذشت بیش از ۶۰ سال بسیار مشابه آنچه که امروز در جهان شاهد آن هستیم به نظر میرسند. گویی نیمقرن دیگر بازهم دوباره این اشتباهات تکرار خواهد شد. رمان زبان سختی هم داشت اما به همین دلایل برای ترجمه آن تمرکز کردم.
به گفته میرمعزی کتابهای «گزین گفتههای گاندی» که نشر ثالث منتشر کرده بود به چاپ پنجم و رمان «قطار شبانه لیسبون» که بهترین کتاب ترجمه در ششمین دوره جایزه پروین اعتصامی شده بود نیز به چاپ سوم رسیدهاست.
ارسال نظر