با دستهای پینه بسته، گوشه خیابان نشسته و به تشکها سوزن میزند و زیر لب میخواند: «لحاف دوزم، لحاف میدوزم... لحاف دوزم لحاف میدوزم» میپرسم: آقا هر تشک چند؟ میگوید: ١٥هزار تومان. اگر بخواهی تخفیف هم میدهم.
شهروند نوشت: با دستهای پینه بسته، گوشه خیابان نشسته و به تشکها سوزن میزند و زیر لب میخواند: «لحاف دوزم، لحاف میدوزم... لحاف دوزم لحاف میدوزم» میپرسم: آقا هر تشک چند؟ میگوید: ١٥هزار تومان. اگر بخواهی تخفیف هم میدهم. دورهگرد است. از تهرانسر تا پیروزی را هر روز با دوچرخه رکاب میزند و سفارش میگیرد. «روزی امروزم اینجا بود. ٢ نفر از این خیابان زنگ زدند گفتند بیا»
«سبحان» توان کرایه مغازه ندارد و میگوید همصنفیهایش همه یا مردهاند یا کارشان را عوض کردهاند. دورهگردی با یک کمان روی دوش و یک دوچرخه زیر پا که اگرچه دستش تنگ است اما در خلال گلایههایش بارها و بارها میگوید که خدا روزیرسان است...
چرا با دست لحاف میدوزی؟ سخت نیست؟
مردم روی پنبههای ماشینی میخوابند. پنبههای ماشینی که به درد نمیخورد. وقتی پنبه را با ماشین میزنی خرد میشود. خانم، من پنبه را با کمان میزنم و با الیاف گیاهی و نخ ترکیب میکنم. هم نرمتر و «پفکی»تر است هم کمر آدم در تابستان داغ نمیکند. خوابیدن روی پنبه ماشینی کجا و روی پنبه دستی کجا.
نرخ مشخصی ندارید؟
نرخ مشخصی نداریم. قدیمترها چرا. آنوقتها که ما هم برای خودمان کسی بودیم و یک راسته چهارراه سیروس مغازههای لحافدوزی و پنبهزنی بود. الان اما اگر من قیمت واقعی کارم را بگویم که مشتری برایم باقی نمیماند. بین ١٥ تا ٢٠هزار تومان برای تا یک تشک میگیرم.
کسی هم سراغ شما میآید؟ مشتری ثابت دارید؟
کار ما دیگر خراب شده خانم. هم گردوخاک دارد هم از رونق افتاده است. من هم که تلگرام و ازین چیزا ندارم، شماره موبایلم را به مشتریها میدهم. مشتریها که زنگ بزنند سوار دوچرخه میشوم و تا خانه مشتری رکاب میزنم.
روزی چقدر کار میکنید؟
بعضی روزها تا خود غروب مشتری ندارم و دست خالی میمانم. بعضی روزها هم میشود که در یک روز ٤-٣ تا تشک برایم میآورند و ٥٠ تا ١٠٠ تومان کار میکنم. نگران نیستم خانم جان، خدا روزیرسان است. هر تشک را بین ١٥ تا ٢٠هزار تومان قیمت گذاشتهام اما معمولا همه کمتر میدهند و تخفیف میخواهند. بستگی به روزش دارد دیگر.
پنبه هم گران شده کیلویی ١٢هزار تومان است. من هم مثل سابق نمیتوانم کار کنم و مردم این دوره زمانه هم تشک دستی و ماشینی برایشان فرق ندارد.
این را هم بگویم که زدن و دوختن هر تشک نزدیک دو ساعت وقت میبرد. اگر شغل ما هنوز زنده بود، ما هم برای خودمان بروبیایی داشتیم. هفته پیش ٨ تا تشک داشتم و یک روز تمام پای بساط بودم، ٨٠هزار تومان سود کردم.
سیار بودن سخت است و کم رونق. چرا سراغ مغازهداری نرفتید؟
مغازه داشتم خانم. نمیصرفید. اجارهها خیلی بالاتر از درآمد من بود و من از پس پرداختش بر نمیآمدم. جمع کردم و یک دوچرخه خریدم. مردم دیگر لحاف نمیدوزند. همه تخت دارند. تشک طبی دارند. شغل من از بچگی همین بوده و کار دیگری بلد نیستم. راستش را بخواهی پول پیشش را هم ندارم. وضع مالیمان ضعیفه. اینها را هم مینویسی؟
اگر شما دوست نداشته باشید نه. مغازه سابقتان کجا بود؟
نه والله. بنویس. عیبی ندارد. شغل ما هم قشنگیهای خودش را دارد. مغازه سابقم... پایینتر از چهارراه سیروس بود. قدیمترها یک کاروانسرای بزرگی در این چهارراه بود که ٨٠-٧٠ تا مغازه لحافدوزی داشت الان اما اگر سر بزنید ٥ تا هم پیدا نمیکنید. قدیمیترها مردند و امثال من هم آواره شدند.
بعد از این همه سال در تهران کار کردن، کسی را میشناسید مثل خودتان هنوز لحافدوزی یا پنبهزنی کند؟
کجور؛ روستای مادریام در مازندران هنوز چندتایی لحافدوز و پنبهزن دارد. مثل تهران نیست که ما کهنه و به دردنخور شده باشیم که. درآمد آنچنانی ندارند اما هنوز هستند. هنوز مشتری دارند. تهرانیها ولی تشک پلاستیکی دوست دارند.
شما میدانید که اتحادیه کالای خواب، واقع در خیابان انقلاب، برای امثال شما آموزش تشکدوزی جدید برگزار میکند؟
اتحادیه چی چی؟ من که نه. شاید مغازهدارها بهتر بدانند اما راستش رو بخواهی دختر جان، ما دیگر اینجور چیزا حالیمان نمیشود. لابدهزار تا شرط و شروط و کاغذبازی هم دارد. من که سر پیری نمیکشم. شاید این آموزشها که شما میگی برای جوانها خوب باشد. دستشان درد نکند.
تلاشهای یک ماهه من برای پیدا کردن ریاست اتحادیه کالای خواب بیفایده بود. سراغ رئیس اتاق اصناف میروم. علی فاضلی به «شهروند» میگوید: یقینا برخی از مشاغل در طول زمان به واسطههای گوناگون یا از بین میروند یا دستخوش تغییر میشوند. صنف محترمی مثل لحافدوزان باید با توجه به تکنولوژی، علمیتر به کار خود ادامه بدهد چرا که تکنولوژی برای آدمها نمیایستد.
فاضلی ادامه میدهد: امروزه، اتحادیه لحافدوزان به خاطر شرایط شغلی پیش آمده برای این عزیزان، زیر نظر اتحادیه کالای خواب به کار خود ادامه میدهد. حالا این صنف به صورت کارگاههای کوچک تولیدی درآمده و برایشان آموزشهای مختلفی تدارک دیده شده است. ما حتی امروزه دانشجویانی در واحدهای علمی کاربردی داریم که به صورت تخصصی در رشته «کالای خواب» تحصیل میکنند. باید پذیرفت که در گذر زمان تحصیلکردهها جایگزین قدیمیترها میشوند.
ما تمام تلاشمان را کردیم که از این صنف کسی بیکار نماند. اتاق اصناف کلاسهای آموزشی جداگانهای برگزار کرده و اقدامات مختلفی مثل امضای تفاهمنامهها بین اتاق و وزارت کار هم صورت گرفته است، اما شما بگویید برای یک فرد ٧٠ساله که نمیخواهد یا نمیتواند آموزش ببیند چه کاری از دست اتاق اصناف برمیآید؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
لحاف پنبه ای دست دوز عالیه ...من چند ساله دارم استفاده میکنم ....قدیمی ها میگن پنبه دردهای بدن را جذب میکنه .