هرمیداس باوند: روسیه، آمریکا را تعدیل کند
روسیه درحالحاضر و بعد از بحران اوکراین و تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا در وضعیت نامطلوبی به سر میبرد.
داود هرمیداسباوند در شرق نوشت:روسیه درحالحاضر و بعد از بحران اوکراین و تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا در وضعیت نامطلوبی به سر میبرد. این تحریمها در ارزش پول ملی این کشور بسیار تأثير داشت، علاوه بر آنکه در این سالها، در بازارهای جهانی شاهد کاهش قیمت نفت و گاز بودیم و این در حالی است که بیش از ١٠٥ درصد درآمد ارزی روسیه از طریق فروش گاز و نفت حاصل میشود. این به آن معناست که روسیه در شرایط اقتصادی بسیار نامطلوبی به سر میبرد.
اتحادیه اروپا و آمریکا ظاهرا برداشتهشدن تحریمها را منوط به مذاکرات آینده اعلام کردهاند. بنابراین مسئله اقتصاد روسیه در وضعیتی نیست که بتواند کمک مؤثری به دیگر کشورها کند. تنها موفقیتی که روسیه داشته، در نگاه به شرق بوده و قراردادهایی منعقد کرده تا در سیبری، سرمایهگذاری مشترکی در عرصه نفت پایهگذاری کند. این کشور با ترکیه به توافق رسیده تا از طریق ترکیه نفت و گاز به بالکان منتقل کند. اخیرا هم با ایران در آستانه انعقاد قراردادی است که ایران به روسیه نفت بفروشد که رقم درخورتوجهی است. در زمان شاه هم قرار بود ایران نفت به روسیه بفروشد که روسیه از آن طریق، نفت ايران را به کشورهای اروپایی منتقل کند، اما با وقوع انقلاب این اتفاق متوقف شد.
بنابراین بهبود روابط اقتصادی روسیه منوط به آن است که با مذاکره تحریمهای اوکراین برداشته شود. بدون تردید برداشتن تحریمها سبب میشود شکوفایی در اقتصاد روسیه پدیدار شود، چنانچه قبل از تحریم هم با ارتباطی که اتحادیه اروپا بهویژه آلمانها با روسها داشتند، وضعیت اقتصاد روسیه نسبتا ارتقا پیدا کرده بود.
بنابراین همهچیز اکنون بستگی به توافقی دارد که در لواي آن، چه شرایطی برای روسيه در زمينه برداشتن تحریمها ایجاد شود و روسیه هم آن را پذیرا باشد. اما درحالحاضر بهبود روابط روسیه و آمریکا را مؤثر بر اقتصاد خاورمیانه تعبیر نمیکنم. روسیه درباره ایران هم سعی کرده تجارت خود را گسترش دهد و با ایران هم قراردادهایی برای ایجاد تکنولوژي هستهای برای مقاصد صلحجویانه و خرید هواپیماهای جدید منعقد کرده است.
روسیه در تلاش است برای وضعیتی که به سبب تحریمهای غرب به وجود آمده بتواند از طریق کشورهای شرقی بهویژه چین، هند، ایران و ترکیه اوضاع خود را جبران کند. بهویژه آنکه قراردادهای اقتصادی در سطوح بالا با چین برای بهرهبرداری از نفت سیبری منعقد کرده است. همچنين تركيه سعي ميكند در حل بحران سوريه، جايگاه ويژهاي براي خود بهعنوان نقش ميانجيگري بين مخالفان با روسيه فراهم كند. تمام هموغم روسيه هم آن است كه پيروزي در فرايند مسئله سوريه به دست آورد. اين پيروزي را، روسيه نيك ميداند كه بايد با توافق آمريكا باشد. براي روسيه حل اين معضل اولويت دارد و فعلا هم تركيه نقش ميانجيگري ايفا ميكند، در تصميمگيري نهايي، نقش روسيه، آمريكا و تركيه بيشتر مشخص خواهد بود و ايران عملا در حاشيه قرار خواهد گرفت.
در رابطه با نزدیکی پوتین و ترامپ و اينكه آيا اين نزديكي میتواند در لوای تأثيری که با افزایش قدرت روسیه در منطقه ميگذارد، موجب افزايش قدرت اقتصادي ايران هم شود، بايد گفت «بعيد ميدانم». اگر روسيه از ايران مانند سابق استفاده ابزاري نكند و سعي كند براي تعديل روابط ايران و روسيه تلاش و موضع مخالف آمريكا را تعديل كند، ميتواند روي سرمايهگذاري خارجي در ايران تأثیر بگذارد. چراكه آمريكایيها اخيرا تحريمهاي يكجانبهاي را نسبت به ايران آغاز كردهاند و گفتند تحريمهاي بيشتري را هم اعمال خواهند كرد. بنابراين تحريمهاي يكجانبه مضاعف آمريكا به اين ترتيب خواهد بود كه اگر ديگران در اين عرصهها سرمايهگذاري كنند، در آمريكا تحريم خواهند شد.
كشورهاي اروپايي هم ارتباطات گستردهاي با آمريكا دارند. آنها ممكن است از اين وضعيت ناراضي باشند، اما به ناچار مجبورند رعايت كنند. بنابراين امكان سرمايهگذاري و انتقال تكنولوژي خارجي بعد از برجام، اگر آمريكاييها به همين منوال پيش بروند، برقرار نخواهد شد و اروپاييها به تبع آمريكاييها خطوط بيشتري را رعايت خواهند كرد و از برخي سرمايهگذاريها در ايران خودداري ميكنند.
اگر روابط آمريكا و روسيه سر مسئله سوریه به صورتي شود كه تعديلي در نگاه آمريكا به جمهوري اسلامي ايران ایجاد شود، اين امر سبب ميشود جذب سرمايه خارجي و انتقال تكنولوژي بهويژه از طريق كشورهاي اروپايي كه موردنظر ايران است، انجام شود. اگر چنين نشود، مشكلات ما باقي خواهد ماند. زيرا تكنولوژي پيشرفتهاي را كه ايران نياز دارد غرب و بهويژه آمريكا در اختيار دارد، بنابراين در درجه اول نياز ما به سرمايهگذاري، سرمايهگذاري در عرصههاي مختلف است.
با اين حال به نظر نميرسد ايران دوباره ريسك كند و به موجب اين فضا به سمت چين متمايل شود. چين، بارها با ايران در قالب مدلهاي مختلف قراردادي، قراردادهاي نفتي منعقد كرده، اما در عمل هيچوقت انتقال تكنولوژي كه يكي از وعدههاي اين كشور به ايران محسوب ميشد و در قرارداد هم به آن اشاره شده بود، انجام نشده و وزير نفت مجبور شد آن قراردادها را كانلميكن تلقي كند. چينيها درباره انرژيها به قراردادهاي خود هرگز پايبند نبودهاند. بنابراين دراينباره اميد چنداني به چينيها ندارم
پ
ارسال نظر