علی خرم: حفظ «برجام » از فشار آمریکا کم می کند
ما هماينك در فضايي قرار داريم كه امريكا به همراه عربستان، تركيه و رژيم اسراييل درصدد چالشآفريني براي ايران هستند. حفظ برجام ميتواند تا حدي راهگشا باشد به اين معنا موجب ميشود تا اتحاديه اروپا وارد اين مناقشه نشود و فاصله ميان آنها ايجاد كند.
FATF اعلام كرده است كه همچنان از اعضا و نظامهاي قضايي كشورها ميخواهد كه نسبت به مبادلات مالي با ايران بهشدت حساس بوده و از موسسات مالي زير مجموعه خود بخواهند در تعاملات مالي با ايران بسيار محتاطانه عمل كنند. چنين عبارتي تا چه اندازه ميتواند همچنان فضاي ترس از همكاري با ايران را كه اصليترين مانع در مسير اجراي برجام است زنده نگاه دارد؟
عبارت منتشر شده در اطلاعيه گروه ويژه اقدام مالي، عبارت مثبت و خوبي نيست و قطعا تاثير منفي بر فردي كه درصدد سرمايهگذاري در ايران است، خواهد داشت. در اين راستا، فرد سرمايهگذار هنگامي كه اين عبارت را بشنود، احساس ميكند كه مساله، موضوعي جدي است و ميتواند براي او و سرمايهاش مشكلساز شود. بنابراين احتياطهاي اين دست از افراد و سرمايهگذاران بيشتر از قبل ميشود و اقدامي را انجام ميدهند و جستوجوهايي را انجام ميدهند كه سرمايه آنها را با خطر روبهرو نكند. مساله همكاري اقتصادي و سرمايهگذاري نيز مساله همراه با ريسك نيست، يعني سرمايهگذار در محيطي سرمايهگذاري ميكند كه خطري وجود نداشته باشد و امنيت و سودآورياش تضمين شده باشد. اين مساله زماني اهميتش بيشتر ميشود كه بسياري از سرمايهگذاران و بانكهاي بزرگ تجربه تحريمهاي ايران و تنبيه شدن توسط وزارت خزانهداري امريكا را هم دارند.
تا چه اندازه اين اعلام توسط FATF تحت تاثير فضاي بينالمللي و روي كار آمدن فردي همچون دونالد ترامپ است؟
بيترديد شك نكنيد كه اين مساله و آن عبارت، تحت تاثير نارضايتي و بهانهگيريهاي امريكاييها است. اگر فردي مانند اوباما، رييسجمهور امريكا بود چنين بيانيهاي عليه ايران صادر نميشد و اگر دولت كنوني امريكا نسبت به ايران عداوت و خشم نداشت و به دنبال سختگيري و بهانهگيري نبود، چنين عبارتي كه موجب افزايش فضاي هراس ميشود را مطرح نميكرد. ايران چرا در چارچوب اقدامات اين گروه قرار گرفته است؟ چون ميگويند ايران سازوكارهاي مشخص و شفافي نسبت به پولشويي و حمايت از تروريسم ندارد. از سويي، دولت جديد امريكا درصدد افزايش فشار بر ايران با طرح مسائلي همچون ادعاي حمايت تهران از تروريسم و فعاليتهاي منطقهاي ايران است. اين جمله بيانگر آن است كه ايران با وجود تعليق اقدامات همچنان نتوانسته اعتماد گروه FATF را تامين كند و همچنان متهم به همان ادعاها است. اتهاماتي كه اين روزها توسط امريكا، رژيم اسراييل، تركيه و عربستان مطرح ميشود و آنها درصدد هستند تا با اين بهانه تحريمهايي را عليه ايران اعمال كنند.
ميدانيم كه ايران درخصوص تعريف تروريسم با برخي از كشورها تفاوت نظر دارند. به طور مثال در حالي كه غربيها گروههاي مقاومت فلسطيني و حزبالله را تروريستي ميدانند ايران معتقد به چنين چيزي نيست. تا چه اندازه اين اعلام نظر FATF ميتواند ناشي از تفاوت ديدگاه طرفين درخصوص تروريسم و طرح ادعاي حمايت ايران از تروريسم باشد؟
اين تفاوت ديدگاه بيترديد اثرگذار است. FATF از تروريسم چه تعريفي را دارد؟ تعريف ايران يا تعريف جامعه جهاني؟ بيترديد تعريف مدنظر آنها، - درست يا غلط و بدون هيچ گونه ارزيابي و قضاوت - تعريف مدنظر ايران نيست. ممكن است شما بگوييد هيچ اجماعي درباره تروريسم و هويت گروههاي تروريستي در جهان وجود ندارد. اين حرف درستي است. ١٥ سال در سازمان ملل متحد در اين باره كار شد ولي هيچ اجماع و وحدت نظري حاصل نشد و همين مساله موجب شد تا كشورها تعريف تروريسم را رها كنند. هرچند كه مصاديقي درباره گروههاي تروريستي تقريبا وجود دارد مانند داعش، القاعده و جبهه النصره. با اين حال، ايران از تروريسم برداشت خود را دارد و ديگران هم برداشت خود را دارند. در اين باره، آنكه چه گروهي تروريستي است و چه گروهي تروريستي نيست، بستگي دارد كه قلم به دست چه كسي باشد و چه كسي تعريف و تفسير كند و چه كسي قضاوت در اين باره را برعهده داشته باشد. به سخن ديگر، قدرت با چه كسي باشد. صاحب قدرت است كه تعريف از تروريسم را در اينجا ارايه ميدهد. در اينجا به نظر ميآيد كشوري همچون امريكا تعريف از تروريسم ارايه ميدهد.
اين مساله و اختلاف چگونه قابل حل است؟
اگر فضاي سياسي جهاني عليه ايران باشد، من فكر نميكنم اين مساله حتي با گفتوگو و مذاكره قابل حل شدن باشد و كشمكش ادامه پيدا خواهد كرد مگر آنكه فضاي جهاني به نوعي به سود ايران تغيير پيدا كند. به طور مثال، ترامپ استيضاح بشود و از كار بركنار بشود و فرد ديگري بر سركار بيايد يا آنكه ايران از صدر اولويتهاي او خارج شود يا شكاف بسيار جدي ميان اروپا و امريكا شكل بگيرد. هماينك گلهها و اختلافاتي ميان اتحاديه اروپا و امريكا وجود دارد ولي اينگونه هم نيست كه موجب يك شكاف گسترده و عميق باشد. در غير اين صورت، اگر پاشنه در بر همين منوال بچرخد، كار براي ايران سختتر ميشود.
باقي ماندن فضاي هراس نسبت به ايران و همچنين تداوم اقدامات FATF ميتواند كشورهاي ديگر ازجمله اروپاييها را به كاهش يا عدم همكاري با ايران مجاب كند؟
در ابتدا ممكن است تاثير چنداني نداشته باشد ولي به تدريج اثرگذار خواهد بود. اين كار مثل بدگويي است، ممكن است در اوايل كار به اين بدگوييها توجه چنداني نشود ولي اگر اين بدگوييها و اتهامزنيها ادامه يابد و با تنبيه و تحريم نيز همراه شود، به تدريج موجب افزايش توجه خواهد شد و ميتواند اندك اندك زمينهاي براي كاهش حضور و سرمايهگذاري در ايران شود.
*در خصوص اين اتهامات مطرح شده به ايران، اروپاييها چگونه فكر ميكنند؟
دولتهاي اروپايي و اتحاديه اروپا تاكنون اعتقادي به تروريستي بودن ايران ندارند ولي تبليغات سياه و منفي اثرات خود را خواه ناخواه به همراه خواهد داشت و هرچقدر اين اتهامات تكرار شود و زمان بيشتر بگذرد، بر فعاليتهاي بخش خصوصي، شركتها و بانكها و بيمههاي اروپايي براي همكاري با ايران اثر ميگذارد.
در طول دو سال گذشته مراودات و تعاملات بينالمللي ايران با كشورهاي خارجي هم از نظر اقتصادي و هم از نظر سياسي افزايش يافته است. از سويي، ايران در اين مدت برجام را اجرايي كرده است كه براساس گزارشهاي آژانس، ايران به تعهدات خود پايبند بوده است. از سويي ايران از زمان تعليق اقدامات FATF اقداماتي را انجام داده است. چرا آن مراودات، اجراي برجام و انجام اين اقدامات نتوانسته است ابهامها را از بين ببرد؟
اقداماتي كه ايران تا به امروز در عرصه هستهاي انجام داده است، مورد قبول جامعه جهاني است ولي آن چيزي را كه FATF ادعا ميكند و ميگويد مبتني بر روابط بانكي شفاف و عدم ارتباط با گروههايي كه از منظر آنها تروريستي محسوب ميشوند، است. اين مساله ارتباطي با برجام ندارد. مثلا امريكاييها ادعا ميكنند حزبالله يك گروه تروريستي است. اگر يكي از بانكهاي ايران يك همكاري كوچكي با حزبالله داشته باشد، از منظر آنها - فارغ از درستي يا نادرستي و انجام هرگونه قضاوت - معناي اين همكاري و مراوده آن است كه اين بانك با گروههاي تروريستي رابطه دارد.
سوال من آن است كه چرا ايران با وجود اجراي صحيح برجام و پايبندي به آن و افزايش تعاملات جهاني نتوانسته آن اتهامات و ابهامات را برطرف كند؟
فضاي موجود درخصوص FATF و پروتكلهاي آن ربطي به برجام ندارد. قوانين و تعهدات بانكي بينالمللي در طول يك دهه گذشته درخصوص تامين مالي مبارزه با گروههاي تروريستي و همچنين پولشويي سختگيرانهتر شده است و در اين مدت نيز ايران به اين پروتكل نپيوسته و نتوانسته است با نظام بانكي جهاني همراه شود. پس از توافق هستهاي و رفع تحريمها، ايران به سمت حل اختلافات با گروه اقدام مالي و رفع ابهام حركت كرد و تلاش داشت تا به FATF بپيوندد. پس مشاهده ميكنيم مقوله FATF با مقوله برجام يا افزايش تعاملات بينالمللي ايران، موضوعاتي جدا از يكديگر هستند. اينكه ايران ميتواند اختلافات ناشي از غيب يك دههاي خود در عرصه نظام بانكي جهاني را با اين گروه برطرف كند، بحث مستقلي است، پس ما نبايد انتظار داشته باشيم كه برجام در اين باره هم مشكلات را رفع كند.
صندوق بينالمللي پول در گزارش سالانه خود در مورد اقتصاد ايران گفته تحريمهاي جديد امريكا موجب بروز دوباره شك و ابهام شده است. تا به امروز واكنش اروپا درباره موضعگيريهاي ترامپ درباره ايران و همكاري با كشورمان چگونه بوده است؟
تا به امروز، اتحاديه اروپا خدشهاي در همكاريهايش با ايران وارد نكرده است و قصدي در اين باره ندارد اما اگر امريكا و آقاي ترامپ به تدريج فشارهايشان را افزايش دهند و فضا را در قبال ايران منفي كنند، آنگاه شركتها و سرمايهگذاران اروپايي حرف صدراعظم آلمان يا رييسجمهور فرانسه گوش نميدهند و مستقل از درستي يا نادرستي آن اتهامات و اين فشارها، ملاحظاتي را در پيش ميگيرند و احتياطهايشان را براي همكاري با ايران افزايش ميدهند كه نتيجه آن ميتواند كاهش همكاري با ايران باشد.
امريكاييها مدعي هستند كه اجراي سختگيرانه برجام و تشديد فشارهاي غيرهستهاي نسبت به ايران را اعمال ميكنند. در چنين فضايي، ايران براي رهايي از فشار چه اقداماتي را ميتواند انجام دهد؟
ما هماينك در فضايي قرار داريم كه امريكا به همراه عربستان، تركيه و رژيم اسراييل درصدد چالشآفريني براي ايران هستند. حفظ برجام ميتواند تا حدي راهگشا باشد به اين معنا موجب ميشود تا اتحاديه اروپا وارد اين مناقشه نشود و فاصله ميان آنها ايجاد كند. با اين وجود، آنها فشارهايشان را افزايش ميدهند تا ايران به واكنش وادار كند و با عصباني كردن تهران، ايران دست به اقداماتي بزند كه نقض برجام محسوب ميشود. با اين حال، خروج از اين فضا، به تنهايي با برجام ممكن نيست. ما نياز به ابزارها و روشهاي ديگري داريم. اين روشها ميتوانند مذاكره، گفتوگو و چانهزني رودررو باشد تا طرفين به يك توافقي برسند و از سويي ميتواند اقداماتي مانند فيلم آقاي فرهادي كه اخيرا اسكار را دريافت كرد، باشد. اين يك ديپلماسي عمومي است كه تاثيرگذارياش ميتواند از روشهايي همچون ديپلماسي بازدارندگي يا ديپلماسي چانهزني هم بيشتر شود.
ارسال نظر