مدرک «دکتری» در واقع یعنی پژوهشگر بعد از گشتوگذار زیاد در یک حوزه فرهنگی اجتماعی و یا سیاسی به یک مسألهای رسیده و پاسخهایی که برای آن مسأله تاکنون طرح شده را ناکافی دانسته و برای حل یا توضیح و تبیین آن مسأله شخصاً به یک ایده یا فرضیه رسیده است و علاقه دارد این ایده را به صورت روشمند توضیح داده و با شواهد گوناگون تجربی اثبات کند و در نهایت به آزمون و اعتبار سنجی اجتماع علمی آن حوزه بگذارد.
صبح نو نوشت: مدرک «دکتری» در واقع یعنی پژوهشگر بعد از گشتوگذار زیاد در یک حوزه فرهنگی اجتماعی و یا سیاسی به یک مسألهای رسیده و پاسخهایی که برای آن مسأله تاکنون طرح شده را ناکافی دانسته و برای حل یا توضیح و تبیین آن مسأله شخصاً به یک ایده یا فرضیه رسیده است و علاقه دارد این ایده را به صورت روشمند توضیح داده و با شواهد گوناگون تجربی اثبات کند و در نهایت به آزمون و اعتبار سنجی اجتماع علمی آن حوزه بگذارد. در واقع لفظ «دکتر» یعنی کسی که دکترین یا ایده یا نظریهای دارد و مبتنی بر معیارهای آن جامعه علمی میتواند از این نظریه یا فرضیهاش دفاع کند. از این جهت وقتی لفظ دکتر به ذهن میآید ما باید فردی در تصورمان ظاهر شود که در یک حوزه خاص دائم مشغول به مطالعه کتابخانهای و آزمایشگاهی و میدانی است و نتیجه تحقیقاتش را با دیگر اصحاب آن حوزه علمی به اشتراک میگذارد.
سرمایه نمادین همان چیزی است که در افواه مردم تحت عنوان «پز» و «پرستیژ» از آن یاد میشود. در اینجا اصالت با همان پسوندی است که در عبارتهای «آقای دکتر فلان» یا «خانم دکتر بهمان» مورد استعمال قرار میگیرد
ولی به دلایل گوناگون اجتماعی و تاریخی و اقتصادی، این واژه تا حد زیادی از معنای تهی شده است و در ایران صرفِ مدرک دکتری داشتن فارغ از اینکه شما چه دستاورد علمی داشتهاید بهمثابه دانشمندی و فرزانگی فهم میشود. یعنی مدرک تحصیلی بالاتر بیشتر از اینکه به عنوان نشانهای از عمق درک و جهانبینی و ژرفنگری یا سابقه تأمل و پژوهش افراد باشد به عنوان مؤلفهای مهم از سرمایه فرهنگی فهم میشود که امکان و قابلیت بالایی برای تبدیل شدن به دیگر سرمایهها از جمله سرمایه سیاسی و اجتماعی، سرمایه اقتصادی یا حتی سرمایه نمادین دارد. سرمایه نمادین همان چیزی است که در افواه مردم تحت عنوان «پز» و «پرستیژ» از آن یاد میشود. در اینجا اصالت با همان پسوندی است که در عبارتهای «آقای دکتر فلان» یا «خانم دکتر بهمان» مورد استعمال قرار میگیرد؛ اما چنانکه توجه داده شد، دکتر شدن واجد کارکردی حقیقی و نه نمادین در جامعه است و دکترها در رشتههای گوناگون تحصیلی اشخاص صاحبایدهای هستند که افکارشان موجب تغییراتی در حوزههای گوناگون اجتماعی میشود. اما در اوضاع کنونی شما از طریق صرفِ مدرک میتوانید یک موقعیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خوب برای خودتان
دستوپا کنید. الان دیگر حتی برای کاندیدا شدن انتخابات مجلس حداقل شما باید مدرک کارشناسی ارشد داشته باشید و در تبلیغات انتخاباتی در مجلس و ریاست جمهوری میبینید که تأکید زیادی روی دکتری داشتن کاندیداها هست و در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ غیر از یکی از کاندیداها بقیه مدرک دکتری داشتند.
اینکه رشتهای که در آن دکتری گرفتید چه کمکی به مأموریتهایی که برایش کاندیدا شدهاید یا شعارهایی که انتخاب کردهاید دارد، معمولاً مورد توجه قرار نمیگیرد. با مدرک بهتر میتوانید استخدام شوید و سرمایه اقتصادیتان را ارتقاء دهید. اولین شرط همه آگهیهای استخدامی دولتی و اکثر آگهیهای استخدام غیر دولتی داشتن مدرک است و داشتن مهارت و آگاهیهای شغلی و اخلاقی و اجتماعی و ... در درجههای بعدی اهمیتاند. از همین جهت برخی رشتههای دانشگاهی طرفدار بیشتری دارند. یعنی مسأله اصلی در انتخاب رشته غالباً این نیست که چه رشتهای انتخاب کنیم که بتوانیم مسائل و دغدغههای ذهنی خود یا جامعه را حل کنیم. مسأله این است که چه رشتهای انتخاب کنیم که بازار کار بیشتری داشته و با داشتن آن مدرک با صرف کمترین وقت و هزینه بتوانیم به درآمد بالاتری برسیم. یا حتی با مدرک میتوانید وارد حوزههای نمادینی بشوید که در هر جامعه در اختیار افراد خاصی است. حوزههایی مانند معلمی، مدیریت، پزشکی و وکالت و... .
این تب آنقدر فراگیر شده که اعطای مدرک دکتری به یک بیزینس برای دانشگاه آزاد تبدیل شده و دانشگاه آزاد حتی در شهرهای کوچکی که ساختار آموزشی و پژوهشی حداقلی برای اعطای مدرک دکتری ندارد با دریافت وجوه کلان از مشتاقان دکتری به آنها مدرک میدهد. در صورت ادامه این روند در چند سال آینده احتمالاً شاهد یک نارضایتی اجتماعی بابت عدم فرصتهای شغلی متناسب با مدرک دکتری در جامعه باشیم. اگرچه اصالتاً دکتری داشتن ربطی به موقعیت شغلی ندارد و اگر ساختار آموزشی و اقتصادی و سیاسی ما صحیح بود با این حجم فارغالتحصیلان دکتری نارضایتی اجتماعی باید بابت کمبود امکانات پژوهشی بود، نه کمبود فرصت شغلی!
این تب آنقدر فراگیر شده که اعطای مدرک دکتری به یک بیزینس برای دانشگاه آزاد تبدیل شده و دانشگاه آزاد حتی در شهرهای کوچکی که ساختار آموزشی و پژوهشی حداقلی برای اعطای مدرک دکتری ندارد با دریافت وجوه کلان از مشتاقان دکتری به آنها مدرک میدهد
اما چرا این اتفاق افتاده است؟ مسأله دلایل گوناگون فلسفی، جامعهشناختی، اقتصادی و تاریخی و فرهنگی دارد. شاید مهمترین دلیلش این باشد که مسأله علم در جامعه ما درست فهم نشده و نهادهای آموزشی مثل مدرسه و دانشگاه از اول کارکرد واقعی خودشان را نداشتهاند و این امر شاید ناشی از این باشد که ما با مواجه شدن با شرایط جدید در ۲۰۰ ساله اخیر به جای اینکه نهادها و محتواهای آموزشی و پرورشی خودمان را تدوین کنیم با ترجمهاین نهادها به صورت فرمگرایانه از اول بنای درستی در این خصوص نگذاشتیم. از طرف دیگر وجود اقتصاد نفتی اجازه نداده که این فرم را اصلاح کنیم. چون نهاد علم و پژوهش حتی اگر ترجمهای باشد، وقتی با شرایط و محیط اجتماعی خودش مواجهه مستقیم داشته باشد کمکم اصلاح میشود و راه خودش را پیدا میکند، اما به واسطه ساختار اقتصاد نفتی، ما با واقعیات جامعه مواجه نمیشویم. ساختار نفتی اجازه نمیدهد که فکر کرده و خودمان برای مشکلات راه حل پیدا کنیم. شما برای حل تعجیلی هر مشکلی سریعاً ترجمه یا تکنولوژیاش را از خارج وارد میکنید و این مانع اتصال دانشگاه به جامعه میشود و همیشه در یک حیات انتزاعی و تفننی سیر میکند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
حالا چرا گیر دادین به این بیچاره؟ سالهاست که عده ای مدارک کیلویی گرفته واز حقوق و مزایا های باد آورده استفاده میکنند وکسی هم کاری به کارشون نداره نمونه روشنش برادر ( مرحوم کردان )
نظر کاربران
حالا چرا گیر دادین به این بیچاره؟ سالهاست که عده ای مدارک کیلویی گرفته واز حقوق و مزایا های باد آورده استفاده میکنند وکسی هم کاری به کارشون نداره نمونه روشنش برادر ( مرحوم کردان )