دایره المعارف سامورایی ها و طریقت آنان
همه آن چیزهایی که دوست داشتید درباره سامورایی ها و طریقت سامورایی بدانید اما نمی دانستید باید آن را از چه کسی سوال کنید؟
تاریخ تا حد زیادی همان جغرافیاست. جغرافیای یک کشور تعیین می کند که آن کشور در تاریخش دزدان دریایی داشته باشد یا مثلا جنگ های بزرگ با همسایگان. مجموعه جزایری هم که در شرق آسیا بر اثر آب شدن یخ های بزرگ یا هر دلیل زمین شناسی دیگر، از قاره اوراسیا جداشده اند، طبیعتا تاریخ متفاوت و جدایی را برای ساکنانش رقم زده است؛ حداقل در بخشی از تاریخ ژاپن، هر جزیره و منطقه، ارباب های خودش را داشت. ارباب هایی که درگیر جنگ های مختلف با هم شدند و برای این جنگ ها، ارتش های محلی برای خودشان ساختند و جنگجویانی استخدام کردند: جنگجویانی به نام سامورایی ها.
ارباب: به ژاپنی «دایمیو»، حاکم خودمختار هر منطقه یا طایفه. بخش زیادی از افسانه ساموریایی ها، به خاطر وجود این ارباب هاست. از قرن نهم میلادی ارباب ها درگیر جنگ داخلی بودند، تا عاقبت در جنگ سال ۱۱۸۳ امیری پیروز شد (از خاندان میناموتو) و از سوی امپراتور، درجه «شوگون» یا حاکم بزرگ (همان که «میتی کومان» مامور مخصوصش بود) گرفت و ژاپن وارد قرون وسطای خود شد که نزدیک به هفت قرن طول کشید. این امیر بعد از پیروزی نهایی و تسلط بر کل ژاپن، باز هم خود و سربازانش را از زندگی درباری دور نگه داشت.
بوشیدو: تلفیق «بوشی» (به معنای جنگجو) و «دو» (به معنای راه) می شود طریقت جنگاوران یا مرامنامه سامورایی ها. بوشیدو تلفیقی از اصول و مبانی سه دین شینتو، بودا و کنفسیوس است که وفاداری را از شینتو، مطیع بودن را از کنفسیوس و خویشتنداری را از بودیسم یا همان ذن گرفته است. اصول بوشیدو مکتوب نبوده و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می شد تا قرن هجدهم که کتاب «هاگاکوره» را نوشتند.
رونین: سامورایی که اربابش مرده باشد و او پسر یا جانشینی هم نداشته باشد تا به او خدمت کند، می شود رونین. سامورایی بی سرور و سرگردان که باید مثل آواره ها بگردد، مگر کسی او را استخدام کند (مثل اتفاقی که در «هفت سامورایی» کوروساوا می افتد). یکی از معروف ترین داستان های ادبیات ژاپنی، داستان «چهل و هفت رونین» (با عنوان ژاپنی «چوشینگورا») است، داستان چهل و هفت سامورایی که بعد از کشته شدن اربابشان، قسم می خورند تا سر قاتل او را برای مقبره ارباب بیاورند.
ذن: شاید عجیب باشد که یک فرقه دینی مبلّغ صلح، با سامورایی ها ارتباطی چنین نزدیک دارند. خود راهب های ذن در توضیح ماجرا دلایلی را می گویند، اما راستش را بخواهید یک نکته تاریخی کوچک، این پیوستگی را توجیه می کند. این که وقتی آیین ذن از چین وارد ژاپن شد، در کیوتو یا پایتخت با آن ها مخالفت کردند ولی منطقه تحت حمایت خاندان میناموتو از سر لج با پایتخت نشین ها به آن ها پناه داد. بعد که ورق برگشت و ارباب میناموتو جنگ را برد خود به خود راهب های ذن هم برنده جدال مذهبی شدند تا به سامورایی ها روش های تمرکز در فنون جنگی را یاد بدهند.
سامورایی: معنای لغوی آن می شود «خدمتگزار». مثل قرون وسطای غرب که در آن پسر بزرگ یک ارباب می شد فئودال و بقیه پسرها باید شوالیه می شدند، در ژاپن هم خیلی از پسرهای خاندان اشرافی می شدند سامورایی. معروف ترین سامورایی تاریخ، هاتوری هانزو است که در قرن شانزدهم زندگی می کرد و رابین هودوار برای مردم فقیر می جنگید. نام هاتوری هانزو در انواع فیلم ها و انیمیشن ها و کمیک ها استفاده شده است.
سی جئی: سامورایی ها هر لحظه ممکن بود در نبردی کشته شوند، این فکر مداوم مرگ باعث شده بود تا به فکر نوشته روی سنگ قبرشان بیفتند. طبق سنت این نوشته، شعر بود و «شعر مرگ» یا «سی جئی» نامیده می شد. فرمانده کاتسوموتو در «آخرین سامورایی»، شعر مرگش را که ناتمام مانده برای تام کروز خواند.
کاتانا: از قدیم در ژاپن سه چیز به عنوان گنج تلقی می شد: جواهرات، آینه و شمشیر. شمشیر سامورایی یا کاتانا هنوز هم بسیار گران قیمت است.
کندو: کنِ یا بوکن (Bokken) یعنی شمشیر چوبی که برای تمرین به کار می برند، پس کندو یعنی طریقت شمشیر و آداب شمشیرزنی. اما تقریبا به همه هنرهای رزمی ژاپنی هم اطلاق می شود. در فیلم معروف «سامورایی: افسانه موساشی»، توشیرو میفونه نقش میاموتو موساشی را بازی می کند؛ یک سامورایی قرن شانزدهمی که معروف ترین شمشیرزن تاریخ است.
هاراکاری: خودکش شرافتمندانه، برخلاف همه جای دنیا، در ژاپن چیز بدی نیست. سامورایی هر وقت کاری بکند که به شرافتش بربخورد، باید خودش را بکشد. برای همین هر سامورایی یک شمشیر بلند (کاتانا) برای نبرد و یک خنجر برای هاراکیری دارد. با این که از ۱۸۷۳ هاراکیری در ژاپن ممنوع شده، ولی باز هم این کار ادامه داشت. از جمله بسیاری از سربازان شکست خورده ژاپنی در پایان جنگ جهانی دوم دست به خودکشی به این سبک زدند تا به تسلیم شدن کشورشان در جنگ اعتراض کنند. نویسنده معروف ژاپنی، یوکیو میشیما هم هاراکیری کرده است.
سامورایی در هفت نفس تصمیم می گیرد
فرناز خطیبی جعفری: نکاتی درباره رابطه سامورایی ها با قدرت؛ با اتحاد مجدد ایالات ژاپن و یکپارچه شدن قدرت زیر فرمان خاندان تو کو گاوا، سامورایی ها پا به عرصه سیاست گذاشتند و فرمانداری از طریق راهی جز جنگ را آموختند.
برای یک جنگجو چیزی عادی تر از جدا کردن سر دشمنان از تن در سنین چهارده یا پانزده سالگی نیست. یک سامورایی ماهر باید بتواند در یک ضربه ده مرد را از پا بیندازد. هر صبح یک شمشیرزن می بایست مرگ را به یاد خود بیاورد. در مدیتیشن روزانه خود را کشته به انحاء مختلف ببیند... یک جنگجوی کهنسال باری گفت: «همان دم که پا را از خانه بیرون گذاشتی بیرون، مرگ تو را احاطه کرده و وقتی ملکت را ترک کنی، دشمنان تو را احاطه می کنند. باید برای سرنوشت آماده شد.»
کتاب «هاگاکوره: کتاب یک سامورایی» نوشته یاماموتو تسونتومو
یک؛ در قرن نوزدهم میلادی طبقه ای سامورایی ها که دست پایین را در سلسله مراتب جامعه سامورایی داشتند، قدرت را به دست گرفتند و توانستند با مداخله در نظام سیاسی، سیستم فئودالی را منقرض کنند و امپراتور ژاپن را به قدرت برسانند. اشرافیت مبتنی بر نظام فئودالی که سابقه ای دویست ساله داشت و ظهور ناگهانی سامورایی های مستقل از اربابان زمین دار با امیال سیاسی مشخص، دو نحله سیاسی در ژاپن پیشامدرن بودند و از میان درگیری آن ها و پیروزی سامورایی های مستقل در پیکار علیه خاندان توکوگاوا، ژاپن مدرن متولد شد.
دو؛ اواسط سده هشتم پس از میلاد مسیح، سامورایی ها گماشتگان و نگهبانان خاندان های متمول ژاپنی بودند که از دربار شاهنشاهی ژاپن جدا شده بودند. واژه سامورایی به معنای کسانی است که خدمت می کنند. در میانه قرن دوازدهم میلادی قدرت از خاندان شاهی به سمت دو خاندان قدرتمند در ایالات مختلف انتقال یافت و پس از درگیری نظامی طرفداران دو خاندان «میاموتو یوشیتسو»، مشهورترین سامورایی ژاپن، قدرت گرفت و سلسله سامورایی ها را در دوران معروف به «کاماکورا» پایه گذاری کرد.
آیین بودیسم که از طریق چین وارد ژاپن شده بود، در نزد این طبقه تازه شکل گرفته و شوگان (به اختصار اربابان فئودال) آن ها خوش جلوه کرد. دستورات ساده به همراه مفاهیم فلسفی عمیق مبنی بر تعبد و زجر، پشتوانه اخلاقی سامورایی ها را ساخت؛ دستوراتی که نظام اخلاقی سامورایی را پایه گذاری کرد و معرفی شمشیر به عنوان افتخار یک مرد که شالوده اخلاقی سیاست در ژاپن از سده های میانی تا دوران مدرن بود.
سه؛ در اواخر قرن شانزده میلادی، گروهی از سامورایی ها در غیاب جنگ وارد تجارت شده و سرمایه اقتصادی زیادی به طبقه سامورایی وارد کردند. با وضع ممنوعیت حمل اسلحه برای همه جز سامورایی ها، امتیازات این طبقه نسبت به کشاورزان بیشتر و رفته رفته زمینه برای اختلاف طبقاتی و شکل گیری جامعه سلسله مراتبی سامورایی فراهم شد. به رغم قدرت گرفتن سامورایی ها تا اواخر حاکمیت خاندان توکوگاوا، زندگی اجتماعی و حیات سیاسی آن ها وابسته به خاندان های سیاسی بود.
چهار؛ با ورود اروپایی ها در اواسط قرن نوزده میلادی و فروپاشی خاندان توکوگاوا، درهای ژاپن به روی دنیای غرب باز شد. اقتصاد آزاد و تجارت بی محدودیت دول اروپایی با ژاپن، مخالفت شوگان ها و مقاومت سامورایی ها برای بازگرداندن خاندان امپراتوری و نجات کشور از استعمار کشورهای غربی را به دنبال داشت.
این دوران که به «میجی» معروف است و تا پایان جنگ دوم جهانی ادامه داشت، با قدرت گرفتن امپراتور، صنعتی شدن ژاپن و ممنوعیت فئودالیسم همراه شد. همراه با ممنوعیت حمل شمشیر برای سامورایی ها، اموال آنان به خزانه دولتی وارد شد و بخشی از سامورایی ها به عنوان نیروی نظامی رسمی و جاسوس به خدمت ارتش ژاپن درآمدند و بخشی نیز جذب سیاست شدند.
همزمان با اصلاحات سیاسی و اقتصادی در دوران میجی، دین رسمی از تعالیم بودا و کنفسیوس به شینتو تغییر کرد. در دوران مدرن به رغم آن که از نظام سلسله مراتبی سامورایی ها اثری نماند و طبقه آن ها از میان رفت، اما روح تعالیم بوشیدو به عنوان مبنای قوانین اخلاقی مدرن ژاپن پذیرفته شد و در مدارس ژاپن بخش هایی از آن آموزش داده می شود.
ارسال نظر