انتخابات به دور دوم كشيده شود، روحاني مي بازد
امروز جبهه ای تحت عنوان جبهه مردمی ایجاد شده که بخش قابل توجهی از احزاب و گروههای مختلف در جبهه اصولگرایی از آن استقبال کردند و این خوب است؛ولي مشروط بر اينكه هم ساختارمند و هم تشکیلاتی و تخصصی باشند.
از سويي نيز شخصيتهاي سياسي، حساسيت اين برهه را به خوبي درك و سعي ميكنند با محافظهكاري بيشتر و حساب شدهتري اظهار نظر كنند. اين قشر سعي دارند در همين اظهارات، برتري جناح مطلوب خود را شرح داده و به رخ جريان رقيب نيز بكشند.در همين راستا، امير واعظ آشتياني، فعال سياسي اصولگرا و از اعضاي دومين دوره شوراي شهر تهران، با حضور در دفتر روزنامه« قانون» به گفتوگو در مورد موضوعات روز، همچون آخرين فعاليتها و تغيير و تحولات انتخاباتي جريان اصولگرا، اقدامات جبهه ياران انقلاب در آستانه انتخابات رياست جمهوري ۹۶ و بررسي عملكرد دولت و همچنين قياس دولت روحاني با احمدي نژاد پرداخته است كه مشروح اين مصاحبه را در ادامه مي خوانيد.
به نظر ميرسد اصولگرايان هنوز به آنوحدتي كه بايد نرسيدهاند، نظر شما در اينباره چيست؟
به طور حتم در تمام جناحهاي سياسي، تشتت نگاه وجود دارد ولی مهم این است که در انتخابات به یک نگاه واحد برسند. هر گروهي که میخواهد وارد عرصه انتخابات شود (انتخابات شوراها، مجلس يا ریاست جمهوری) هرچه به اتحاد نزدیکتر باشند، ضریب موفقیتشان از نگاه اتحاد و وحدت، بیشتر خواهدشد. البته فاکتورهای زیادی برای موفقیت وجود دارد ولی یکی از فاکتورهای حايز اهمیت، همین وحدت است. زيرا در خانواده اصولگرایی، تشکلها و احزاب مختلفی وجود دارد. شاید دیدگاه بعضی افراد سیاسی یا اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بايكديگر تفاوت داشته باشد ولی وقتی بحث وحدت و اتحاد میشود، افراد باید سعی کنند که نگاهها را تجمیع و یک نگاه واحد داشته باشند،چون میخواهند وارد عرصه بزرگی شوند.
اگر این اتفاق نیفتد ضریب موفقیت کاهش پیدا کرده، آرا پراکنده شده و این موقعیت برای رقیب فراهم میشود که بتواند از یک انسجام بهره ببرد. فرض را بر این بگیریم هر دو یا سه جناح اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدال- البته ما امروز تعریفی از این اعتدال نمیبینیم- اگر به انسجام و وحدت نرسند انتخابات پراکنده میشود. یعنی گروهی برنده میشود که با حداقل آرا پیروز ميشود و این زیبنده نيست. ولی در عین حال، اینکه اصولگرايان چرا در انتخابات ۹۲ در ارتباط با ریاستجمهوری یا انتخابات ۹۴ مجلس وحدت نداشتند،به تضاد ديدگاه موجود بازميگردد.
فراموش نكنيم،مردم میخواهند ببینند تیم بعدی كه به ميدان ميآيد، دارای چه ادبیات و برنامهای است که به آن اقبال نشان دهند. ولی در ظاهر، یک ضربالمثل وجوددارد كه به واقعیت نزدیک است و آن اينکه هیچ بدی نرفته که جایش خوبي بیاید. ما که جوان بودیم وقتی این حرفا را میشنیدیم، تعجب میکردیم میگفتیم یعنی چی؟ باید روز به روز شرایط بهتر شود و در عین حال وقتی که گروهی میروند گروه دیگری با یک نگاه جدید، برنامهها را اجرا کنند؛ ما خیلی ایدهآل نگاه میکردیم در صورتی که اینطور نیست. واقعیتی که در دنیای سازمانیافته و برنامهریزی شده وجود دارد این است که میگویند اداره یک کشور و سازمان یا یک تشکل، مثل یک دوی امدادیست که گروهی تلاش میکنند آن را به سرانجام برسانند و بعد به گروه بعدی تحویل دهند. ولی برای ما این گونه نیست، به صورت دوی امدادی عمل نمیکنیم. ما در ظاهر روی تردمیل این کار را انجام میدهیم. گاهی این تردمیل برقش میرود و می ایستیم.
پیشبینی شما این است که لازمه فعاليت تشکيلاتي یا سیاسی این است که نظرات مختلفی وجود داشته باشد و به وحدت برسند. به نظر شما در این چند ماه باقیمانده به انتخابات این اتفاق در جریان اصولگرایی خواهد افتاد؟
عقل سلیم میگوید شما در کار سیاسی چه در انتخابات و چه فارغ از این مسائل، همیشه یک تشکل و گروه یا یک جمع باید آسیبشناسیهای مربوط به شکستها را ارزیابی و دلایل موفقیتش را نيز تحلیل کند که چه فاکتورهایی را مدنظر قرار داده که به موفقیت رسیده و آن را استمرار دهد.
تشکلهایی موفق هستند که همواره، هم حریف و هم عملکرد خود را رصد میکنند، باید نقاط ضعفشان را به قوت تبدیل کنند، نقاط قوتشان را قوام بدهند و نکات جدیدی را اضافه کنند. من کمتر چنین نگاهی را در تشکلهای سیاسی میبینم، تشکلهای سیاسی ما، درست زمان انتخابات فعال هستند و بخشی از آنها موسمی میآیند و میروند؛ اینگونه کار حزبی جواب نمیدهد و شاید یکی از دلایلی که احزاب و گروهها در کشور ما نتوانستند مخاطب جذب کنند، همین نگاه است.
من دفاعی از گروه یا تشکل خاصي نميكنم ولی در ميان اين احزاب حاضر، حزب موتلفه وقتی کنگره میگذارد، تعداد قابل توجهی در کنگرهاش جمع میشوند. ولی باز فکر میکنم چنین تشکلی با این فضا، پتانسیل بیشتری می تواند داشته باشد ولی احزاب دیگر را نگاه کنید، چه در گروه اصولگرایان چه اصلاحطلبان، نمیتوانند آن موفقيتي که مدنظر است و میتینگهایی که میتوانند داشته باشند را برپا کنند.
اين مشكلات همه نشات گرفته از این است که نه ساختار مناسب در تشکیلات سیاسی تشکل های ما به آن معنا وجود دارد و نه کار کارشناسی در این قضیه انجام میشود. ما کار کارشناسی را خلاصه کردیم در افراد سیاسی؛ یعنی افراد سیاسی راجع به همه مسائل نظر میدهند! تصور و برداشتم این است که از هر عاملی که بتواند چتر همه جانبه وحدت را در خانواده اصولگرایی پهن بکند، باید استقبال کرد.
امروز جبهه ای تحت عنوان جبهه مردمی ایجاد شده که بخش قابل توجهی از احزاب و گروههای مختلف در جبهه اصولگرایی از آن استقبال کردند و این خوب است؛ولي مشروط بر اينكه هم ساختارمند و هم تشکیلاتی و تخصصی باشند. وقتی تنوع ایجاد می شود، مردم به محصولی که با نگاه و شرایط نو با توجه به تکنولوژی ساخته شده، علاقهمند میشوند. در گروهها و احزاب نيز همینگونه است. اگر گروهها بخواهند همواره با نگاه خاص حرکت کنند و به فضای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی کشور نگاهی نداشته باشند، بدون شك نه استقبالی از آنها میشود و نه علاقهمندی نسبت به آن وجود خواهد داشت.
اگر تشكلها بخواهند در مورد موضوعی مستمر، یک موضوع را تکرار بکنند، خودشان میدانند که داخل این هاونگی که دارند میکوبند چیزی در نمیآید و به طور حتم باید نگاهشان را تغییر بدهند. اصولگرایان نيز همینگونه هستند و فرقی نمیکند. ما باید با توجه به شرایط امروز فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و همچنین نیازهای جامعه حرکت کنیم تا بتوانیم نبض جامعه را داشته باشیم. اگر گروهها سياسي نبض جامعه را از دست بدهند سهمی که در جامعه دارند را از دست خواهند داد.
شما از چتر و محور وحدت در ميان اصولگرایان صحبت کردید، جمناي تازهکار میتواند چنین نقشی را داشته باشد؟
اگر من جزو تئوریسینهای این فعاليتها بودم به طور حتم بعد از انتخابات مجلس، این کار را شروع میکردم.
یعنی یک سال قبل؟
بله؛چون این کار استفاده از زمان است. زودتر وارد انتخابات ميشديم و مذاكراه با بزرگان را شروع ميكرديم. این میتوانست به آنچه امروز رسیدیم کمک بکند تا چند گام جلوتر باشیم، ولی تا اینجای قضیه در همین مقطع که انجام شده، میبینم که سرعت کار خوب است ولي باید کسانی که در حقیقت فرمان دستشان است به درستی هدایت کرده و در عین حال سرعت مناسب را برای خودشان تنظیم کنند.
به اعتقاد من در این شرایط باید مدیریت زمان باشد تا فرصت را از دست ندهند. اطمینان دارم گروههای دیگری نيز که خارج از دایره اصولگرایی هستند، این کار را میکنند. چون زمان اندک است و دلیلی ندارد از امروز همه بگویند که کاندیدای ما فلانی یا دیگری است. اگر گروهها میخواهند موفق شوند باید یک تئوری تعریف شده عملیاتی چه در ارتباط با شورای شهر و چه ریاست جمهوری داشته باشند. تجربه نشان داده هیچکدام از ريیس جمهورهای ما به ريیسجمهور شدنشان باور نداشته و برای همین برنامهای نداشتند. اگر تشکلهای سیاسی ما با این تصور که پیروز انتخابات هستند در تمامی مباحث از جمله اقتصاد، صنعت، مسائل سیاسی، فرهنگی، نیروی انسانی، سیاست خارجی و داخلی و غیره برنامه داشته باشند وضعیت بهتر میشود.
به تعبیر من تشکلها، احزاب و یک دولت باید به لحاظ نظری یک استراتژی داشته باشند. چه اشکالی دارد گروهها و احزاب در صورت پیروزی در انتخابات یک استراتژی داشته باشند و بتوانند بگویند ما، هم نیروی انسان و هم برنامه داریم و برنامهمان نیز مبتنی بر چشم انداز بیست ساله کشور است. من میخواهم گریزی بزنم به مجلس شورای اسلامی، وقتی میخواهند یک وزیر را به مجلس معرفی کنند میگویند وزیر، برنامههایش را ارائه دهد، یعنی چی؟ مگر کشور برنامه ندارد که وزیر میخواهد برنامه ارائه دهد. مگر ما نمیگوییم برنامه توسعه پنج ساله داریم پس این برنامه برای چیست؟ وزیر مکلف است برنامه را اجرا کند. این نشان میدهد که ما معنا و مفهوم برنامه را نمیدانیم. شما بررسی کنید ببینید امروزه در دنیایی که در ارتباط با اداره حکومت، اصول مدیریتی را اجرا میکنند، وزرا چگونه معرفی می شوند؟ وزیر فلان کشور وقتی میآید پارلمانش، فقط میگوید من این برنامهها را سرعت میدهم؛ یعنی به دنبال کوتاه کردن زمان در اجراست، نه به دنبال این که بیاید بگوید من این برنامه را قبول دارم یا ندارم.
شما بارها دیدید در دولتهای گذشته، اصلا برنامهها را قبول نداشتند، میگفتند ما این برنامه را قبول نداریم، این برنامه نقص دارد، آن را اجرا نمیکنیم، این معنیاش چیست؟ البته برنامه، وحی منزل نیست که بگوییم قرآن است، ولی در عین حال این نشان دهنده این است که سلیقه دولتهای ما میخواهد اعمال شود و من هم به عنوان یک همشهری در این کشور یا هموطن متاسفم میشوم که چرا مجریان قانون ما قانون را اجرا نمیکنند، چرا نماینده من در مجلس مقاومت نمیکند؟ اگر مقاومت نيز بکنند اسمش را می گذارند چوب لای چرخ دولت گذاشتن!
در دوران شهرداري احمدينژاد و قاليباف، مديريت شهري با برنامه پيش رفت؟
ما آقاي احمدينژاد را انتخاب كرديم ولی هیچگاه در مدتی که شهردار بود در موارد نقص سکوت نمی کرديم. من در نطقهای پیش از دستورم مسائلی را تذکر می دادم ومعتقد بودم كه منافع شهر و منافع مردم را نباید گره بزنیم به اینکه آقای شهردار را دوست داری یا رفیقت است! شهردار و ريیس جمهور که انتخاب می شود، بزرگترین خدمت را باید کسانی که به او علاقه دارند بکنند و بزرگترین خدمت این است که اگر نقص و مشکلاتی وجود دارد، با شجاعت، مسائل مطرح شود؛ و ما این مسائل را خوب یاد نگرفتیم.
ما فکر می کنیم اگر ریيس جمهور يا شهردار انتخاب کردیم باید چک سفید امضا به وي بدهیم و از اصول حرفه ای و اخلاقی فارغ شویم و هر کاری که انجام داد را تایید کنیم؛ نه، این منطق ندارد. این فارغ از رای مردم و جفا در حق مردم است. حق مردم زمانی عملی می شود که شما به آن فردی که خودت رای اعتماد دادی چه ريیس جمهور، چه شهردار و چه وزیر و هر کسی که کار اجرایی دارد، اگر نقصی نيز وجوددارد با شجاعت باید به او تذکر داد. ما نبايد چشممان را ببندیم و یک سری مسائل را نبینیم كه این تضییع حق الناس است.
از این جهت که شما رای مردم را گرفتید که برای مردم حرف بزنید، استیفای حقوق مردم بکنید؛ نه اینکه رای را گرفتید که از یک کارگزار يا از یک مسئولی حمایت کنید.
گفتید نطق ها ، تذکرات و سوال های مختلفی در آن سال ها داشتید، آیا از پاسخ هایی که می گرفتید قانع میشدید؟ آیا شهردار تهران به حرف اعضا و شورا گوش می داد؟ آیا برای اداره بهتر شهر تاثیر می پذیرفت ؟
در دوران احمدی نژاد، هر آنچه را که من چه در نطق پیش از دستور و چه به صورت شفاهی طرح می کردم، او با قاطعیت پیگیری میکرد. در شورا مصوبات محلی و شهری انجام میگیرد که این مصوبات بايد مبتنی بر مقرراتی باشد که ناقض قوانین ملی نباشد و متولی این موضوع نيز فرمانداری است که مصوبات شورا را کنترل می کند تا ناقض قوانین ملی نباشد. در شوراها مقررات یا قوانینی تصویب میشود که شهرداری باید مجریاش باشد. این قوانین نيز تحت عنوان لایحه یا طرح است. وقتی این تصویب می شود یکی از وظایف مهم شورا و یکی از وظایف مهم مجلس شورای اسلامی نظارت است که آیا این قوانین اجرا میشود یا خير؟
ما در این مملکت قوانین سفت و محکم فراوانی داریم، مجریان این ها را تعطیل می کنند، انجام نمی دهند؛ علتش نيز یا عدم اطلاعشان است یا بلد نیستند چگونه انجام بدهند، یا اینکه می گویند شدنی نیست.
اگر شدنی نیست چرا اصلاحیه نمیدهید تا مسیرش را طی کند، بیاید دولت، از دولت برود مجلس و اصلاح شود. یکی از وظایفی که یک عضو شورای شهر و یا نماینده مجلس دارد اين است كه ببیند قوانین درست اجرا می شود یا نه؛ ما وظیفه مان را انجام می دهیم؟ حتی ما در بحث نظارت هم دوباره نگاه خودی و غیرخودی داريم؛ در صورتی که این قسمی که هم اعضای شورای شهر و هم نمایندگان مجلس می خورند وظيفه دارندکه به آن عمل کنند.
شما در دوره مسئوليتتان نظارتي بر شهردارها داشتيد؟
به نظر من در آن دوره نظارت انجام گرفت، ولی نواقصی نيز وجود داشت. نمی خواهم رویایی حرف بزنم ولی در عین حال اگر نمایندگان مجلس و شورا نسبت به وظیفه نظارتی شان جدیت بیشتری داشته باشند، ضریب عملنكردن به قوانین بسيار کاهش پیدا می کند. ولی اگر مجریان احساس کنند که نظارتی وجود ندارد، آنها خودشان با دست خودشان بعضی از قوانینی که فکر می کنند حوصله اجرایش را ندارند آرام آرام متروک كرده و به فراموشی ميسپارند.
به نظر شما در شهرتهران در چند سال گذشته تا چه ميزان بي قانوني صورت گرفتهاست؟
ما مدیریتمان تابع یک سیستم تعریف شده نیست. برای رسیدن به اصول مدیریتی، در ابتدا نیازمند مدیران حرفه ای و کارآمد هستيم. در کشور ما به تنها موضوعی که توجهی وجود ندارد مقوله مدیریت به عنوان یک حرفه است. شما بارها با این کلمه مواجه شدهاید كه میگویند، قحطالرجال است! شما فکر می کنید ما قحطالرجال داریم؟ ما مدیران فهمیده و آگاه که میتوانند اثرگذار باشند فراوان داریم ولي هنگامي که شما در یک گروه، باند و طایفه ای، فردي را به عنوان مدیر انتخاب ميکنید به محدودیت می رسید و ناخودآگاه وقتی به محدودیت می رسید به سراغ افراد دسته چهارم و پنجم می روید و در تمام دولت ها این اتفاق افتاده است.
در برخي مجادلات سياسي، اگر دشمن هزینه سنگيني می کرد تا ما حرفهايي را بزنیم، آنقدر که خودمان خطاب به يكديگر حرف زدیم آنها هزینه نکردند.
یک دولت می گوید ویرانه تحویل گرفتم، یک دولت می گوید مخروبه تحویل گرفتم، این ادبیات از کجا می آید؟ نشان دهنده چه واقعیت تلخی در عرصه سیاسی و مدیریتی کشور است؟ آیا تاسف ندارد؟ در هر مقام و مسئولیتی باشند زحمات سی و هفت ساله افراد مختلف را زیر سوال می بریم. اگر برخي رودرو فحاشی کنند بهتر از این حرف ها و اتهاماتي است که رد و بدل می شود.
به نظر شما تیمی که در حال حاضر در مدیریت شهر تهران با شهردار تهران همکاري میکند، عملکرد قوی دارد؟
شما این قضاوت را بگذارید مردم انجام بدهند. از اینکه من بگویم که چه کسی موفق بوده یا نبوده مشکلی حل نمی شود، چه بسا امکان دارد بنده به تایید صحبت کنم، خوانندگان شما بگویند که این چه استدلالی است. من به عنوان جزوی از این جامعه اگر انتقاد کنم که چرا وضع این گونه است، اول باید این انتقاد را از خودم داشته باشم که در انتخابم دقت نکردم و اگر می بینم وضع خوب است باید به خودم تبریک بگویم که انتخابم انتخاب درستی بوده است.
نظر شما در رابطه با تركيب دولت يازدهم چيست؟
دولت فعلی متشکل از بخشی اصلاح طلب و برخی از کارگزاران است، اینها با يكدیگر باید کنار بيايند زيراکه یک مقدار شاکلههای فکریشان به يكدیگر نزدیک است.
یعنی شما معتقدید دولت فعلی دولت فراگیری نیست؟
خير فراگیر نیست. شما انتخاب رحماني فضلي را مد نظر قرار ندهيد. وزيري كه حتي نميتواند استانداران خود را انتخاب كند و از جاهای دیگر تعیین می شوند. اين در حالي است كه ميگويند شما در انتخاب استانداران و فرمانداران، ضعيف عمل كرديد و اين طيف باقي مانده دولت قبل است. البته ايرادي ندارد وقتي مديري عملكرد خوبي دارد ابقا شود. در اين دولت، اصلاحطلبان زیاده خواهی دارند و فکر می کنند که این دولت متعلق به آنهاست. براي همين، موضعگيري هاي محكمي ندارند وبه گونهاي عمل ميكنند كه گويي سعي دارند يكي به ميخ بزنند و يكي به نعل!
نظر شما در رابطه با اين ادعايي كه بيان مي شود و برخي، هركسي كه با آنها هم نظر نيست را غير انقلابي ميخوانند، چيست؟
انقلابی بودن معنایش یک گروه یا یک طیف خاص نیست. هر کسی می تواند در این ماموریت با ادبیات خاص خودش در ارتباط با حفظ ارزش های انقلاب و کشور، یک فرد تاثیرگذار باشد.
گزينههايي كه اصولگرايان براي رقابت در انتخابات رياستجمهوري معرفي ميكنند را كارآمد ميبينيد؟
بايد شاخصههايي براي انتخاب گزينه مناسب وجود داشته باشد و جريانهايي نيز طبق همين موضوع، كانديداهايي را معرفي كنند كه بتوانند بيشترين امتياز را بياورند تا در انتخابات موفق شوند و اگر غير از اين باشد به نفع آقاي روحاني تمام خواهد شد.
به نظر شما اصولگرايان، استراتژي تعدد نامزد و شكست روحاني در دور دوم را در دستور كار دارند؟
من این موضوع را نه رد و نه تکذیب ميکنم. ولي آقای روحانی متاسفانه نتوانسته است نظر قاطبه مردم را در این ۴ سال جذب کند و به نظر من،اگر روحاني شانس بياورد به دور دوم ميرود و اگر به آن عرصه رقابت نيز برسد، در آن دوره راي نخواهد آورد. جریان اصولگرا به دنبال یک شادابی انتخاباتی، حضور حداکثری و رقابتیکردن انتخابات است. بدون شك طیفهای دیگر نيز با همین نگاه میخواهند وارد شوند.
براي انتخابات شوراها ليست واحد داريد؟
ما لیستي براي شورای شهر داشتیم و افرادی را معرفی کردیم.
سرلیست تان چه کسی بود در آن لیست؟
اسامی بماند برای بعد!
فکر میکنید که تجربه انتخابات مجلس برای شورا تکرار شود؟ آیا باز هم مردم به صورت لیستی رای خواهند داد یا خير؟
من فکر میکنم اتفاقی که برای ساختمان پلاسکو افتاد، نگرش مردم را نسبت به موضوع مديريت شهري تغییر داد. مردم به هر جهت به این باور رسیدند که در انتخابات شورا بايد ضریب دقتشان را بالا ببرند. به نظر من شايد مردم ۵۰درصد لیستی و ۵۰ درصد بنا به تشخيص خود راي دهند.
نظر کاربران
رای به شما نمیدیم انجمن خانه کارگر
روحانی نباید رای بیاره چون ما باید چهار سال دیگه وضعیت الانو داشته باشیم
آقای روحانی معنی حمایت از آقای آخوندی را در انتخابات خواهند فهمید.
یاشاسین آذربایجان !!!
شتر در خواب بیند پنبه دانه
انشاالله در همون دور اول دکتر روحانی رای میاره تا چشم بدخواهان کور بشه
فکر کنم از الان ارا شمارش شده که امثال شما وکیهانی ها از همه چی خبر دارین البته این اسمش تقلب نیست شما علم غیب دارین