محمد خوشچهره در ماران نوشت: اقتصاد مقاومتی، انزوا و خودکفایی مطلق نیست. این نوع از اقتصاد، یک نگرش کلان است که باید همچون نظامهای اقتصادی بهصورت یک مکتب فکری به آن، نگریسته و مبتنیبر آن تبیین شود.
محمد خوشچهره در ماران نوشت: اقتصاد مقاومتی، انزوا و خودکفایی مطلق نیست. این نوع از اقتصاد، یک نگرش کلان است که باید همچون نظامهای اقتصادی بهصورت یک مکتب فکری به آن، نگریسته و مبتنیبر آن تبیین شود.
انقلاب اسلامی به علت روحیه استکبارستیزی، اسلامیت و تقابل با منافع سلطه، همواره در معرض تهدیدات و دشمنیها قرار داشته است. قالب این دشمنی در چند دهه گذشته، براساس مقتضیات زمان تغییر پیدا کرده است. به این واسطه در چند سال اخیر، فشارهای اقتصادی و تحریمها در دستور کار غرب علیه جمهوریاسلامی قرار گرفته است. براساس روحیه مقاومت در مقابل هجمه زورگویان، انقلاب اسلامی و کشور همواره درمقابل تهدیدات دشمن ایستادگی کرده است. در شرایط کنونی هم که جنس فشارها در چارچوب مسائل اقتصادی سامان یافته، باید با اتخاذ تدابیر درست در مقابل هجمههای اقتصادی مقاومت کرد و ازاینرو است که شاهد ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی هستیم.
اقتصاد مقاومتی، به معنای مقاومسازی اقتصاد دربرابر عنادهای دنیای سلطه علیه کشور است. اقتصاد مقاومتی، یک نگرش کلان است که باید همچون نظامهای اقتصادی بهصورت یک مکتب فکری به آن نگاه شود. این درحالی بوده که این نگرش مبتنیبر ماهیت انقلاب اسلامی و منافع ملی است. اقتصاد مقاومتی باید به یک نظام اقتصادی منطبق با اقتصاد اسلامی تبدیل شود که این ظرفیت در آن وجود دارد. اقتصاد مقاومتی باید برای برنامهها و سیاستهای کلان کشور، یک اساس باشد. در اقتصاد مقاومتی با یک صحنه تقابلی روبهرو هستیم که هنر مسئولان در مدیریت این صحنه به نفع منافع ملی است؛ بنابراین باید برنامهها و سیاستها بهطور مقاومتی تدوین و اتخاذ شود
.
در طراحی الگوی اقتصاد مقاومتی باید دقت داشت که این نظام اقتصادی جدید، نظام اقتصادی بستهای نیست و چنین دیدی درباره اقتصاد مقاومتی، رشدآفرین نخواهد بود. اقتصاد مقاومتی، یک اقتصاد فعال و پویاست، نه اقتصادی منفعل و بسته. در این نظام باید بین سه حوزه سیاست و نظام حکومتی، اقتصاد و فرهنگ تفکیک قائل شویم. توجه به هر یک از این حوزهها، بدون درنظرگرفتن دو حوزه دیگر ممکن نیست. هدف از اقتصاد مقاومتی، چیزی نیست جز آنکه این اقتصاد بازوی نظام سیاسی کشور باشد. اگر نظام اقتصاد مقاومتی که هماهنگی خود را با نظام اسلامی از دست بدهد، نمیتواند ما را به هدف نزدیک کند. یکی از موانع بر سر راه تحقق اقتصاد مقاومتی، عدم درک درست و جامع از اقتصاد مقاومتی در بین مسئولان است. باید از این مفهوم تعریف و تبیین مناسبی صورت گیرد تا سوءتفاهمها برطرف و هدفگذاری برای تحقق آن در کشور اتفاق بیفتد.
برخی، مفهوم آن را به اشتباه درک میکنند و آن را در کنار اقتصاد ریاضتی قرار میدهند؛ این یک تلقی اشتباه است. وقتی در اروپا، دولتی شاهد کمبود منابع و کاهش درآمد مردم است، یک دوره ریاضتی را طی میکند تا رکود موجود رفع شده و اوضاع به حالت سابق بازگردد. این درحالی است که اقتصاد مقاومتی، اینگونه نیست و متفاوت از این شرایط است. اقتصاد مقاومتی بههیچعنوان، به معنای انزوا و خودکفایی مطلق نیست. اقتصاد مقاومتی به معنای استفاده از ظرفیتهای درونزاست. چنین اقتصادی بهدنبال آن است تا ضمن شناسایی نقاط آسیبپذیر کشور از وابستگیها، بهویژه درباره مسائلی که به امنیت کشور لطمه وارد میکند، کاسته شود؛ بنابراین برای تحقق اقتصادی مقاوم، باید نقاط ضعف خود را شناسایی و درصدد کاهش وابستگیها برآییم. باید دقت داشت که این موضوع اصلا به معنای انزوا نیست.
پویایی با تشخیص نقاط ضعف و رفع وابستگیها به معنای خودکفایی و خوداتکایی است. بهطورمثال، یکی از ضعفهای اساسی اقتصاد ایران، وابستگی به درآمدهای نفتی است. تعریف ساده اقتصاد مقاومتی، کاهش وابستگیهای تهدیدزا بوده و این کاهش نیز در بهترین جایگاه باید به قطع چنین وابستگیای منجر شود. وابستگی به نفت در میان تمامی وابستگیهای تهدیدزا، برجستهترین نمونه بوده؛ ازاینرو، افزایش خامفروشی در تعارض کامل با اقتصاد مقاومتی است. عدم درک درست از مفهوم اقتصاد مقاومتی باعث شده که دستگاههای مختلف سیاستگذاری در کشور، ازجمله مجلس، دولت و... اقدام مؤثری را در این رابطه انجام ندهند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر