نامه داودنژاد به استاد خاطره انگیز سینمای ایران
علیرضا داودنژاد در نامهای به مسعود کیمیایی از تاثیری که او و هم نسلانش بر سینمای ایران و ثاثیری که بر جوانان فیلمساز امروز گذاشته است، گفت.
بنابر گزارش کانال تلگرامی «سینما» متن نامه داودنژاد به این شرح است:
«استاد تاريخ ساز سينماى ايران
مسعود كيميايى عزيز
با سلام و احترام
يادم نمىرود آن دورانى كه براى عاشقان سينما سال به سالش با انتظار براى اكران شدن فيلمى از شما سر مىرسيد و مىگذشت. انتظار و فيلمهايى كه سينماى رو به قهقراى ايران را كه با سانسور از زندگى ايرانى دور مىافتاد و با هجوم فيلم خارجى به انفعال و تقليد و كپىبردارى كشانده مىشد، توان و آبرو و اعتبار مىداد و آن را به عرصهاى براى حضور نسل تازهاى بدل مىكرد كه قرار بود راهبردىترين زبان و بيان جهان معاصر را باز بشناسد و با اعتماد به نفس و احساس سربلندى به تجربه سينمانويسى و فيلم سازى بومى و ملى روى بياورد.
راهى كه شما و فيلمسازان بزرگ و تاريخ ساز ديگرى چون داريوش مهرجويى، على حاتمى، ناصر تقوايى، بهرام بيضايى، پرويز كيمياوى، اميرنادرى، سهراب شهيدثالث، عباس كيارستمى و...براى منظومه هنرى و رسانهاى اين مرز و بوم باز و هموار كرديد و با انقلاب و غلبه بر سلطه فيلم خارجى به ورود موج عظيمى از نيروهاى ذوقى و تخصصى و خلاق تازه به سينماى ايران منجر شد و آوازه رهروان آن در همه گوشه و كنار دنيا طنين انداخت، متاسفانه سالهاست كه بار ديگر در معرض تهاجم و ويرانگرى گرايشهايى قرار گرفته كه منافع مالى و سياسى خود را نه در حفظ و رونق و اعتلاء سينما و منظومه هنرى و رسانهاى ايران عزيز كه در ضعف و فتور و سستى آن درمقابل حريفان و رقيبان منطقهاى و بينالمللى مىبينند.
هجوم انواع سانسور، باز شدن دست بازار سياه سرقت و قاچاق فيلم، بىاعتنايى تلويزيون به معرفى و تبليغ و خريد فيلم ايرانى، نمايشهاى غيرقانونى حتى در نهادهاى تحت نظارت دولت مثل شبكههاى حمل و نقل و بيمارستانها و هتلها، دانلودهاى غيرمجاز توسط سايتهاى فروش پهناى باند داخلى، تاراج فيلمها و مخاطبان داخلى توسط ماهوارهها، عاجز كردن صاحبان آثار از دسترسى به تبليغات فراگير محيطى و شهرى و حتى ممانعت از برقرارى نظارت موثر صنفى بر گيشهها و سالنهاى موجود نمايش فيلم دركشور از جمله روشهايى است كه به كار گرفته مىشود تا در يك كلام با نا امن شدن بازار سينما امكان دريافت سفارش و سرمايه از مردم براى توليد كننده داخلى سخت و ناممكن شود. چرا كه فقط در چنين شرايطى مىتوان از يك سو سينماگر و فيلمساز داخلى را به نفس تنگى و انفعال و سفارش پذيرى كشاند و از سوى ديگر مخاطبان انبوه دهها مليونى را به تماشاگران انحصارى ماهوارهها و مشتريان هر روزه بازار سياه نمايش خانگى بدل كرد.
استاد عزيز و خاطره انگيز سينماى ايران
پيداست كه آثار چنين اوضاع و احوالى هر روز بيشتر از روز پيش دامان فيلمسازان مستقل اين سرزمين را مىگيرد و به يارى كسانى مىآيد كه دانسته و ندانسته به فضاى سركوب و تبعيض و توهين و تحقير و نفى و طرد و انكار و منزوى سازى آنان دامن مىزنند اما مىخواهم براى شما مژدهاى را كه خود نيز شاهد آن هستيد تكرار كنم كه نسلى پرشُمار و تازه از فيلمسازان جوان و كار آزموده و خوش قريحه و خلاق ايرانى از راه مىرسند كه با ظهور فناورىهاى تازه و خارج شدن ابزار توليد و نمايش فيلم از انحصارهاى سياسى و مالى فردايى پُر اميد را براى سينماى ايران مىسازند و پرچمى را كه شما و هم نسلان كم نظيرتان براى سينماى ايران برافراشتيد در اهتزاز نگاه خواهند داشت.
شاگرد و دوستدار هميشگى شما»
نظر کاربران
همیشه در گذشته ایم و در حال یادش بخیر گفتن. طرف سالهاست فیلم بد می سازه ولی همه باهاش تعارف دارند.در ممالک راقیه وقتی حرفی برای گفتن نداری فیلمسازی هم منتفیه .نه که بسازی و کلی پول هدر بدی،بعد همه بگن یادش بخیر صد سال پیش چه فیلمی ساختی!