ساعت حدود چهار بعدازظهر روز دوشنبه به وقت آمریکا بود که کلیان کانوی، مشاور ارشد دونالد ترامپ، از اعتماد کامل رئیسجمهوری ایالات متحده به مایکل فلین، مشاور امنیت ملی دولت، خبر داد؛ اما تنها هفت ساعت بعد، فلین استعفا داد.
روزنامه شرق: ساعت حدود چهار بعدازظهر روز دوشنبه به وقت آمریکا بود که کلیان کانوی، مشاور ارشد دونالد ترامپ، از اعتماد کامل رئیسجمهوری ایالات متحده به مایکل فلین، مشاور امنیت ملی دولت، خبر داد؛ اما تنها هفت ساعت بعد، فلین استعفا داد.
او یکی از نزدیکترین متحدان دونالد ترامپ بهشمار میرفت؛ اما بهدلیل ارتباط جنجالبرانگیزش با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، همزمان یکی از آسیبپذیرترینها هم بود. در نهایت هم گمانهها و حرفوحدیثهای پیرامون همین ارتباط، به استعفای او ختم شد. در روزهای اخیر اطلاعاتی درباره گفتوگوی محرمانه فلین با سفیر روسیه در واشنگتن درباره تحریمهای این کشور علیه مسکو فاش شد و از آن پس، مشاور امنیت ملی ترامپ همه تلاشش را کرد تا بر این مکالمهها سرپوش بگذارد. استعفای فلین کمتر از چهار هفته پس از آغاز دولت ترامپ، آخرین و دراماتیکترین آشوب در نابسامانترین دولت تاریخ مدرن آمریکاست.
رئیس سابق آژانس اطلاعات دفاعی دولت اوباما، در مبارزات انتخاباتی ترامپ به یکی از نزدیكان او بدل شد و سخنرانیهای آتشینی به جانبداری از توسعهدهندگان املاک و مستغلات نیویورک سر داد. بعد از پیروزی هم ترامپ به پاس خوشخدمتیها، شغل مشاور امنیت ملی را به او تقدیم کرد؛ انتخابی که خشم محافل سیاستخارجی را بهدنبال داشت. به باور آنها سمت مشاور امنیت ملی یکی از امنترین مشاغل بود؛ چون بدون نیاز به تأیید سنا، میان نزدیکترینها به حلقه قدرت قرار میگرفت.
نزدیکی فلین به روسیه، امری عیان بود؛ اما روز جمعه واشنگتنپست گزارش داد فلین اواخر دسامبر و در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما، درباره تحریمهای واشنگتن علیه مسکو با سفیر روسیه در آمریکا گفتوگو کرده است و به روسیه وعده داده که این تحریمها بهزودی برداشته خواهد شد. فلین در ابتدا، گفتوگو درباره تحریمها را رد کرد و مایک پنس، معاون رئیسجمهور، نیز از او حمایت کرد؛ اما پس از آن و تحت فشار رسانهها، گفت مطمئن نیست دراینباره حرفی نزده باشد. با این همه، دونالد ترامپ دوشنبه صبح در توییتی نوشت: «من قبلا این را گفتهام، مایکل فلین یک میهنپرست است و من هزار درصد از او حمایت میکنم»؛ اما روز دوشنبه این جنجالها ادامه داشت و نانسی پلوسی، رهبر اقلیت دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا، در بیانیهای نوشت: «رفتار مایکل فلین حتی پیش از افشای تماس مخفیانه با روسها هم بهشدت نگرانکننده بود. حالا یک مشاور امنیت ملی داریم که نمیتوانیم مطمئن باشیم منافع پوتین را بالاتر از آمریکا قرار نمیدهد».فلین روز دوشنبه و در پی این فشارها از مایک پنس، معاون ترامپ، عذرخواهی کرد؛ اما در نهایت فشارها آنقدر بالا گرفت که او تسلیم شد و
استعفا داد.
کیت کلاگ، جانشین موقت فلین
پس از استعفای فلین، دونالد ترامپ، کیت کلاگ، ژنرال بازنشسته را بهعنوان مشاور موقت امنیت ملی انتخاب کرد؛ کسی که پیشتر و در جریان مبارزات انتخاباتی، مشاور او در امور امنیت ملی بود. کلاگ ٧٢ساله در اوهایو متولد شده و ٣٦ سال در ارتش آمریکا خدمت کرده است؛ عضوی از ارتش در جنگ ویتنام، افسر نیروهای ویژه در کامبوج و در جنگ اول عراق هم بهعنوان رئیس ستاد هشتادودومین لشکر هوابرد. او البته در سال ٢٠٠٤ و زمانی به شهرت ملی رسید که بهعنوان افسر ارشد عامل در دولت انتقالی عراق انتخاب شد؛ این دولت انتقالی پس از حمله سال ٢٠٠٣ به عراق، اداره این کشور را برعهده داشت و به باور بسیاری، کلاگ نقشی کلیدی در اشغال فاجعهبار عراق از سوی آمریکا داشته است. او بعد از بازنشستگی به یکسری شرکتهای پیمانکاری ازجمله شرکت اوراکل، یکی از غولهای فناوری آمریکا، پیوست و این فرصت را پیدا کرد تا به دور از حضور مستقیم در ارتش، به دولت بوش در عراق کمک کند.
براساس برخی گزارشها، کلاگ از سال ٢٠٠٥ تا ٢٠٠٩، یکی از مدیران ارشد شرکت بینالمللی CACI بود؛ شرکتی که بازجویانی را ارائه و فراهم میکرد که زندانیان عراقی را در زندان نظامی آمریکا در «ابوغریب» آزار و شکنجه میدادند. اما کلاگ، جانشین موقت فلین است و ازهمینرو گمانههای گوناگونی درباره جایگزین قطعی او مطرح شده است. براساس گزارش رسانههای آمریکایی، باب هاروارد، یکی از اسامی مطرحشده برای جایگزینی فلین است. هاروارد یکی از نیروهای یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا بوده و با «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا، ارتباط داشته است. یکی دیگر از اسامی که گزینه احتمالی جایگزینی فلین است، ژنرال «دیوید پترائوس»، رئیس اسبق «سیا»، است. گزارشهای تأییدنشده دیگری نیز حاکی از آن است که «استفان هادلی»، مشاور امنیت ملی «جورج بوش»، رئیسجمهور اسبق آمریکا و «تام باسرت»، یکی دیگر از مشاوران امنیت ملی دوران بوش نیز بهعنوان گزینههای جایگزینی فلین مطرح هستند.
فلین؛ اولین قربانی در پروژه مهار
اردشیر زارعیقنواتی: استعفای «مایکل فلین» مشاور امنیت ملی رئیسجمهوری آمریکا در روز دوشنبه ١٣ فوریه، اولین ضربه بزرگ به دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری این کشور بود که نشان میدهد سیستم و ساختار حاکم در مرحله ادغام دولت جدید در چارچوب «حفظ وضع موجود» با استفاده از تمهیدات حاکمیتی و حقوقی، نقش کنترلی و بازدارنده خود را در شرایط ویژه باقدرت اعمال میکند.
مایکل فلین بهعنوان یکی از نزدیکترین افراد به ترامپ تلقی میشد و منصب او نیز در ساختار حاکمیتی جایگاه بسیاربالایی را به خود اختصاص میداد و این اتفاق بعد از زیر فشار قرارگرفتن از سوی نهادهای اطلاعاتی و کنگره به خاطر تماسهای او با «سرگئی کیسلیاک» سفیر روسیه درخصوص چگونگی برخورد دولت جدید واشنگتن با وضع تحریمهای آمریکا علیه روسیه و از جمله تحریم هفتههای آخر دوره زمامداری «باراک اوباما» رئیسجمهوری قبلی این کشور، نشانه یک تحول مهم است. معمولا این رسم و تلقی وجود دارد که رؤسای جمهوری در صد روز اول مبادرت به ریلگذاری سیاست و برنامههای خود برای یک دوره زمامداری میکنند اما هماینک به نظر میرسد ساختار حاکم و سیستم سیاسی در آمریکا در واقع در این صد روز اول سعی دارد قطار دولت ترامپ را به ریل وضع موجود برگرداند.
بعد از چند هفتهای که از زمامداری ترامپ میگذرد، این نکته اثبات شده است که او در وضعیت یک آشفتگی و اشتغال ذهنی «مادون قدرت» سیاسی حاکم گرفتار شده است که نه اراده و نه توان تغییر معادلات به نفع خویش و عبور از سد نهادهای قضائی و کنگره را دارد. نباید فراموش کرد که ترامپ تا آخرین لحظه از فلین دفاع میکرد و حتی در صبح دوشنبه در توییت خود نوشت «من قبلا این را گفتهام مایکل فلین یک میهنپرست است و من صددرصد از او حمایت میکنم» و اتفاقا در همان روز در مصاحبه مطبوعاتی ترامپ با «جاستین ترودو»، نخستوزیر کانادا، در صف جلو نشسته بود. این حمایت لفظی و نمایشی چند ساعت بعد با فشار افراد بانفوذ کنگره و از جمله «نانسی پلوسی»، رهبر اقلیت مجلس نمایندگان که با صراحت خواستار استعفای مایکل فلین شده بودند، خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت، نتیجه داد و فلین «اولین قربانی» و فیل صفحه شطرنجی بود که زده شد. حال این سؤال احتمالا ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است که دونالد ترامپ بهعنوان شخصیتی که همواره علیه سیاستمداران و الیگارشی حاکم بر نهادهای سیاسی در واشنگتن شعارهای تند داده است، چرا در اولین فشارها دست به عقبنشینی میزند.
اگر این استعفا با حکم او درباره ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور مسلمان به خاک آمریکا به بهانه تأمین امنیت مقایسه شود که بعد از حکم قاضی فدرال سیاتل و تأیید کامل این حکم قضائی در دادگاه تجدیدنظر، او همچنان روی مواضع خود پافشاری میکند، یک نکته از درون این فضای خاکستری هویدا میشود و آن اینکه ترامپ تنها در زمینی میتواند بازی کند که سیستم برایش تعبیه کرده است و بخش مهمی از الیگارشی سیاسی و افکار عمومی هم در پشت آن به صف شدهاند. ممنوعیت ورود بخشی از مهاجران به خاک آمریکا هرچند در حکم ترامپ با موضوع مذهب ممنوعالورودها پیوند زده شد و این ناقض قانون اساسی آمریکا بود؛ اما طبق آخرین نظرسنجیها از حمایت اکثریت افکار عمومی و بخش بزرگی از رهبران کنگره برخوردار است که احتمالا در گام بعدی ترامپ و تیم او سعی میکنند موانع حقوقی و قانونی آن را رفع کرده و در قالب جدیدی اجرائی کنند؛ درحالیکه نزدیکی به روسیه در ساختار سیاسی و اجتماعی آمریکا حمایت چندانی را در نهادهای حکومتی و حتی بخش عمده بدنه اجتماعی برنمیانگیزد و ظاهرا هنوز ترامپ به خاطر احاطهنداشتن به نُرم سیاسی موجود متوجه این امر نیست که به مرور او را توجیه خواهند
کرد. اصولا بین منافع کلان ایالات متحده و روسیه انطباق منافع وجود ندارد و این دو کشور بهعنوان دو رقیب بزرگ در هرم قدرت جهانی نماینده دو تفکر و خواست کاملا متفاوت هستند که هیچ معامله بزرگی بین این دو کشور انجامشدنی نبوده و در بهترین شکل ممکن تنها در مواردی میتوانند همکاریهای تاکتیکی داشته باشند.
استعفای مایکل فلین و به تعبیر روشنتر اجبار برکناری او در این مقطع برای دولت ترامپ یک ضربه بسیار بزرگ است و تا حدودی میتواند نشاندهنده ترکیدن حباب شعارها و توهم قدرت رئیسجمهوری باشد که همزمان میخواهد یکتنه هم ساختار حاکم را نمایندگی کند و هم نقش اپوزیسیون را ایفا کند. دونالد ترامپ بدونتردید محصول افول هژمونی و تناقضات در ساختار سیاسی - اجتماعی آمریکایی است که هرچند بعضا به خاطر شخصیتش میتواند مختلکننده تلقی شود؛ ولی ساخت فوقانی قدرت با توجه به جایگاه واقعی او، بهراحتی میتواند ترامپ را مهار کند و در مسیر مد نظر خود به بازی بگیرد.
البته این نکته را باید اذعان کرد که ترامپ از منتهیالیه راست افراطی میآید و این موضوع چندان جدید نیست؛ چراکه جنبش «تیپارتی» از یک دهه پیش تقریبا هژمونی خود را بر حزب جمهوریخواه تحمیل کرده است و امروز هم ترامپ را در موقعیت راست افراطی در ابعاد ملی و بهویژه حزب جمهوریخواه در موقعیت آلترناتیو قرار داده است. هرگونه گمانهزنی یا پیشفرض ذهنی خارج از این قاعده «هژمونی راست افراطی» در دولت جدید آمریکا و اکثریت کنگره تحت تسلط جمهوریخواهان یک اشتباه محاسباتی بزرگ است که میتواند اساس تحلیل و شناخت درست از تحولات آمریکای کنونی را به بیراهه ببرد.
تغییر سیاستهای داخلی با برنامه کاهش ١٥ تا ٢٥درصدی مالیات بر ارزش افزوده و لغو قوانین مربوط به بیمههای اجتماعی موسوم به «اوباماکر»، لغو کمکهای قبلی به مراکز درمانی سقط جنین، اجازه برای لولهگذاری نفت از سرزمین داکوتای شمالی که در زمان اوباما به خاطر اعتراض بومیان سرخپوست و فعالان محیط زیست جلوی آن گرفته شد، وعده خروج از معاهده محیطزیستی پاریس و اصولا تشکیل کابینه ثروتمندان به دستور ترامپ همگی اجزای یک کل واحد هستند که در کانون آن بازسازی قدرت آمریکا و حمایت از سرمایه متروپلی آمریکایی در تقابل با رقیبان بزرگ بینالمللی قرار دارد.
همین ناسیونالیسمی که هماکنون ترامپ سعی میکند دنبال کند، نیز در چارچوب مشی امپریالیستی این کشور و برای باجخواهی از دیگران دنبال میشود؛ وگرنه قدرت هژمونیک آمریکا اجازه انزوا و بازگشت از حوزههای نفوذ را که اجزای لاینفک قدرت هژمونیک آن است تحت هیچ شرایطی نخواهد داد و هرگونه توهمی دراینباره از جمله احتمال خروج آمریکا از پیمان نظامی «ناتو» برای دیگران میتواند یک اشتباه بزرگ و جبرانناپذیر تلقی شود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر