سارق سابقهدار: نمیخواهم از زندان آزاد شوم!
«محسن.ب» یکی از سارقان سابقهدار است که از منازل بالای شهر سرقت میکرد، او میگوید: «امیدوارم هرگز از زندان خارج نشوم. دوست دارم قبل از اینکه از زندان آزاد شوم، مرده باشم.»
خبرگزاری ایلنا: «محسن.ب» یکی از سارقان سابقهدار است که از منازل بالای شهر سرقت میکرد، او میگوید: «امیدوارم هرگز از زندان خارج نشوم. دوست دارم قبل از اینکه از زندان آزاد شوم، مرده باشم.»
محسن یکی از سارقان سابقهداری است که توسط ماموارن آگاهی تهران وقتی در خانه خود مشغول استراحت بود، دستگیر شد. او دلیل بازگشت مجدد به کار سرقت از منازل بالای شهر پس از آزادی از زندان را نیافتن کار میداند تا جایی که حتی یک هزار تومانی هم نداشته تا به امورات زندگی خود ادامه دهد. محسن در حیاط اداره آگاهی تهران ایستاده و منتظر ماشین است تا به زندان اعزام شود. در مورد زندگی، نحوه سرقت و اینکه در مورد آینده خود چه فکر میکند با خبرنگار ایلنا به گفتوگو نشسته که متن آن را در زیر میخوانید.
خودت را برای ما معرفی میکنی؟
«محسن. ب» ۲۲ ساله هستم.
محل زندگی ات کجاست و چند بار دستگیر شدی؟
محل زندگی من غرب تهران است و در آریا شهر زندگی میکنم. این بار سومی است که دستگیر میشوم و در مجموع تاکنون نزدیک به شش ماه زندان بودم.
پیش از اینکه سرقت کنی به چه کاری مشغول بودی؟
پیک موتوری بودم و روزی ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان درآمد داشتم که کفاف زندگی را نمیداد و پس از آن مجبور شدم به سرقت روی بیاورم.
از سرقت منازل چقدر درآمد کسب میکردی؟
مقدارش مشخص نبود، یک ماه حدود هشت تا ده میلیون درآمد داشتم و یکماه هم پیش میآمد؛ هیچ درآمدی نمیتوانستم به دست بیاورم.
در هنگام سرقت با کسی هم همکاری داشتی؟
بله، همواره با دو همکارم به سرقت میرفتیم و اجناس به دست آمده را بین خودمان تقسیم میکردیم. با وجود اینکه من دستگیر شدهام، ولی آن دو همدستم هنوز آزاد هستند.
برای سرقت به کدام منطقه شهر میرفتی؟
همه سرقتهای من مربوط به خانههای شمال شهر میشود و همیشه خانههایی را هدف قرار میدادیم که از سایر خانههای شمال شهر شیکتر باشد که چیزی از سرقت این خانهها گیرمان بیاید.
خانهها را چگونه برای سرقت انتخاب میکردی؟
انتخاب خاصی نداشتیم و هر خانهای که به نظرمان بهتر و پربارتر میآمد، انتخاب میکردیم. انتخاب خانهها کاملا اتفاقی بود و هیچ برنامهریزی در خصوص آنها نداشتیم.
چگونه وارد خانهها میشدید؟
همیشه یک پیچ گوشتی و چکش همراهم بود. با کمک این دو ابزار توپی قفلها را تخریب میکردیم و وارد خانهها میشدیم.
کدام قسمت خانه نقطه هدف شما بود؟
تقریبا همه جای خانه را میگشتیم تا حدی که جایی برای گشتن باقی نمینماند. یکی از نقاط هدف اصلی ما گاوصندوقها بود.
گاوصندوقها را چگونه باز میکردی؟
باز نمیکردیم. گاوصندوقها را با استفاده از آسانسور به پایین میآوردیم و پس از آن به بیابانهای اطراف یافتآباد میبردیم و آنجا آنها را باز میکردیم. گاهی این صندوقها پر بود و گاهی هیچ چیز داخلش نمییافتیم، ولی صاحبان گاو صندقها همیشه مبالغ چند برابر را گزارش میدادند.
اجناس سرقتی را کجا میفروختی؟
چند مالخر داشتم که همیشه با آنها بده بستان داشتم و اینکه آنها چگونه این اجناس را آب میکردند؛ نمیدانم. همیشه سر اینکه اجناس را به چه قیمتی از من خریدای کنند، مشکل داشتیم، اما با این حال من میخواستم؛ این اجناس را به هر شکلی که شده به پول تبدیل کنم.
اینبار که به زندان میروی فکر میکنی؛ بعد از آزادی چه چیزی در انتظارت باشد؟
امیدوارم هرگز از زندان خارج نشوم و قبل از اینکه بیرون بیایم مرده باشم. فقط همین، دوست دارم بمیرم.
نظر کاربران
آره والا این بیرون هیچ خبری نیس
همون تو بمون آرامشش بیشتره
در اصل بی تدبیری دولت نسبت به جوانان شده که نتوانند کار و کسب و ازدواج داشته باشند و یک عده اقا زادها سوار ماشینهای 6 میلیاردی شوند باعث خدشه دار شدن روحیه و غرور جوانان میشود؟!
چه ربطی داره . همش بیست و دو سالشه . عرضه کار کردن نداره!!؟ من و شوهرم دو نفریم همینقدر حقوقمونه . مستاجرم هستیم. ولی با عزت زندگی میکنیم. و مشکل خاصیم نداریم . میشه قانع تر بود ولی سالم و باعزت زندکی کرد!!!
الان اینو می گی دوست نداری بیرون بیای آرزوی مرگ می کنی فردا آزاد شدی فیلت یادهندستون می کنه بازم سرقت ادامه می دی توبه گرگ مرگه
بیچاره جوانی که در ۲۲سالگی آرزوی مرگ دارد ....
واقعاجای تاسفه جوون بااین سن بیکارباشه ومجبوربه همچین کارهایی بشه/چرانبایددولت حامی جوون هامون باشه آدم دلش بدردمیاد
ببین توی زندون چقدر خوش میگذره که بیرون رو قبول نداره
بابا جان بگذارید بچه مردم راحت باشه
والا حق داره بخدا
منم مثه اینم
واقعان درد ناک بود
واقعا که ملت افسرده که میگن ماهستیم. امید که نباشه همینه. بمون همون تو . فکر کنم بیای بیرون بد از بدتر بشی...
بالاخره داخل زندان یه لقمه نون گیرمیاد بخوری ما ک همیشه واسه ی لقمه نون لنگیم.خدا خیرت بده بمون همون زندان ..
سلام من پارسال داخل زندان گنبدکاووس خیلی از جون ها رو دیدم که رو دست وپاشون خالکچبی کرده بودن داوطب مرگ.مردن الان ارزوی خیلی از جونها شده
زهرا خانم شماکه میگی لنگ یه لقمه نونی وزندان بهتره.پس برو وببین
پنجاه ، شصت هزار تومان روزی در می اورد میگه کفاف نمیکرد ! کاشکی خود من لا اقل روزی سی هزار تومان درامد داشتم ! قانع نیستی اقا ، قانع نیستی
اون کاربرایی ک ه به هر شکلی این جوونو میکوبن مطمعنن از خانوادهای مرفه و پول باد اورده هستن
خیلیامون از نظر مالی وضع خوبی نداریم
اوناییم که وضع مالیشون خوبی از نظر روحی خرابن!!!!
کلا ملت دارن به فنا میرن :))
یکی توزندان مراقب این باشه از حرف زدنش پیداس اولین فرست خود کشی میکنه
آقا محسن. ب. عزیز و گرامی اگه شد که آزاد شدی بیا پیش من اگه راست میگی از دزدی خسته ای!!! ماهی هم سه میلیون حقوق بگیر ولی نظم و انظباط و وقت شناسی باید سرلوحه کارت باشه!! و دیگه آرزوی مرگ نکنی!! حالا ببینم مرد کار هستی و راست میگی!! بنده تا ده دوازده نفر اگه کاری و منظبط احتیاج دارم، بیا و کار کن!! مضاف اینکه ضمانت نامه و معرفی نامه نمی خواهی!! دیگه چی بگم، این هم بخاطر اونهایی که میگن کار نیست!! کار هست!! همه میز و ریاست میخواهند نه کار!!
اقامحسن شما که میگید بیاد پیش شما کار کنه خب ب فرض که الان اومد بیرون خب چجوری بیاد پیش شما و چجوری پیداتون کنه؟ رفتید دم در زندان بگید میخام چند نفر رو که محتاج کارن ببرم سر کار؟!!!!
کاربر 12خدا خیرت بده ولی طرف کمی خطرناک نیست؟؟؟
ایول عباد
به ۱۲ نفر ماهی ۳م میخوای بدی؟ مگه میخواهید بانک بزنید؟
این خبرنگاره چه سوال های چرتی پرسید میخواست نحوه دزدی و عبور از موانع رو ب بعضی ها که انگیزشو دارن یاد بده ؟!!! این اطلاعات نحوه دزدی چ فایده ای داره ؟!!!!!!!
عباد. جونم سلام و خسته نباشيد. با پوزش باید بگم بنده محسن. ب. را به کار دعوت کردم، هیچ ادعایی ندارم بنده هم کارگر هستم و ثانیاً یه کم عقل و شعور برام مونده که برم درب زندان آزاد ایشون دعوت بکار کنم اگر تمایل داشته باشند برای بنده حقیر هیچ تفاوتی ندارد که چکاره بوده ولی ساعات کار را و نحوه و مثل خودم که کار میکنم،!! بنده نه رییسم و نه این جور حرفی را گفتم کارگر هستم و زیاد هم سخت نیست ولی برای افرادی که مجرد باشن راحت تری کار دامداری و جوجه کشی است و این حقوق را از زحمت خودمون که کارگر هستیم میگیریم، آری دوست خوب بنده حتماً به دیدار آقا محسن. ب میرم چنانکه بپذیرن با دیده منت ایشون را مکارم حتی اگر چند ماه حبس داشته باشد باز هم صبر میکنم، قصد بنده هم رفع مشکل این بنده خدا و هم کار خودم پیش برد داشته باشد هست، آخه بیشتر امروزه سراغ کارهای میز نشینی و مدیریت میخوان که میگن کار نیست!!! کار هست اما اهلش باید باشد!!!
کاربر گرامی. 12/54 بنده میخوام اطلاعاتی از نحوه کارکردن و گاوصندوق باز کردن به ده دوازده نفر دیگه یاد بده!! که همگیتان باهم اما تنها برای من کار کنند و حقوق بگیرند!! به راحتی سر وقت حقوق بگیرند ولی اگه ضرر و زیان را من پرداخت کنم!! معامله پایا پای و عدالت واری است!!!