حسن روحانی در روایتی از مبارزات انقلاب در خارج از کشور می گوید: در سالن دانشگاه سوری آن شب شاهد تکبیر دانشجویان با صدای بلند بودم؛ آن چنان تکبیری که سالن را میلرزاند. من تا آن شب چنین حرارت و شوری در بین دانشجویان ندیده بودم.
پایگاه خبری جماران نوشت: حسن روحانی در روایتی از مبارزات انقلاب در خارج از کشور می گوید: در سالن دانشگاه سوری آن شب شاهد تکبیر دانشجویان با صدای بلند بودم؛ آن چنان تکبیری که سالن را میلرزاند. من تا آن شب چنین حرارت و شوری در بین دانشجویان ندیده بودم.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، با توجه به حضور خود در انگلستان در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و هماهنگی تظاهراتها و برنامهریزی مبارزات علیه رژیم پهلوی؛ درباره ابداع شعار تکبیر در مبارزات انقلابی میگوید: « وقتی دانشجویان فریاد میلیونی «مرگ بر شاه» مردم تهران را می شنیدند، شرایط داخل کشور برایشان به خوبی ترسیم می شد.
همه احساس میکردند که پایه های رژیم، کاملا لرزان شده است و شاه ماندنی نیست و سخنان امام، منطبق با واقعیات داخل کشور است. از طرف دیگر با حضور امام در پاریس و سخنرانی های روزانه ایشان و پخش نوارهای ایشان در سراسر جهان جو کاملا عوض شده بود. و لذا در دانشگاهها نه حرف چپیها رونقی داشت و نه کسی از منابع ساواک، ترسی و هراسی به خود راه میداد.
یکی از جلسات بسیار پرشور دانشجویان بعد از ایام عاشورا، جلسه آنان در دانشگاه سوری بود. سالن بزرگ دانشگاه را رزرو کرده بودند و جمعیت زن و مرد بیش از ششصد هفتصد نفر بود. اشاره کردم که شعار تکبیر، یادگار انجمن اسلامی خارج از کشور است. قبل از انقلاب، شعار تکبیر در جلسات داخل کشور کمتر شنیده میشد، اما تقریباً در ماههای نزدیک پیروزی انقلاب، شعار تکبیر در ایران مرسوم شد
با این حال در خارج از کشور شعار تکبیر از قبل، مرسوم بود. در سالن دانشگاه سوری آن شب شاهد تکبیر دانشجویان با صدای بلند بودم؛ آن چنان تکبیری که سالن را میلرزاند. من تا آن شب چنین حرارت و شوری در بین دانشجویان ندیده بودم. در سخنرانی آن شب شاهد بودم که در ضمن سخنرانی، اشک از چشم زن و مردم سرازیر می شود.
اکثریت زنان و دختران بیحجاب بودند، اما در کنار پسران دانشجو، تکبیر میگفتند، برای زیارت امام اشک شوق میریختند و با جان و دل با انقلاب اسلامی پیمان بسته بودند. وقتی چند روز بعد به پاریس رفتم و خدمت امام رسیدم، شور و شوق جوانان و جلسات پرشور آنان را خدمت امام بیان کردم. امام دعا کردند و فرمودند: سخنرانی در اینگونه جلسات وظیفه شماهاست. به گونهای که من احساس کردم باید سریعتر برگردم و در دانشگاههای مختلف به این حرکت ادامه دهم.»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
اونی که پشت سر امام عین پرویز پرستویی هست
ولی صد حیف