یكتا ناصر: پتانسيل ستاره شدن را در خودم نميبينم
از زماني كه پاي يكتا ناصر به سينما باز شد تا كسب سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن چيزي حدود ١٠ سال زمان سپري شد. او نخستين بار با فيلم «ساقي» روي پرده رفت و بعد از سالها حضور در عرصه تصوير، بالاخره با فيلم منوچهر هادي با عنوان «يكي ميخواد باهات حرف بزنه» يكي از بازيگران منتخب هيات داوران جشنواره فجر در سال ٩٠ شد.
شما تعهد داديد كه در همه فيلمهاي آقاي منوچهر هادي به عنوان بازيگر حضور داشته باشيد؟
نه، واقعا اينطور نيست. قبل از اينكه با هم آشنا شويم و ازدواج كنيم، هر دوي ما حرفهاي كار خودمان را انجام ميداديم. منتها جدا از اينكه با يكديگر رابطه عاطفي داريم، مثل همه جاي دنيا كه بين برخي بازيگرها و كارگردانها ارتباط متقابلي شكل ميگيرد و حرف هم را بهتر متوجه ميشوند، اين اتفاق ميان ما هم افتاد. مثلا اسكورسيزي بارها و بارها با لئوناردو ديكاپريو كار كرده است و اين اتفاق عجيبي نيست. البته نميخواهم خودم و آقاي هادي را با اين دو نفر مقايسه كنم. ولي فكر ميكنم بعضي وقتها تعامل بين بازيگر و كارگردان به شكل بهتري اتفاق ميافتد.
تعامل بين بازيگر و كارگردان چطور به وجود ميآيد؟
وقتي بازيگري مورد پسند كارگرداني است از يك جايي به بعد خيلي احتياج ندارد با او سر و كله بزند و بخواهد ديدگاههاي خودش را به او منتقل كند. براي ما هم اين اتفاق افتاده است. بعضي از نقشهايي كه در فيلمهاي منوچهر بازي كردم، اگر كارگرداني ديگري بود كه نسبت به او شناخت نداشتم، آن نقشها را نميپذيرفتم. من به دليل اينكه با منوچهر هادي پيش از اين تجربه داشتم، ميدانستم روي بازيها حساس است و به جزييات توجه دارد. او حتي گاهي براي يك سكانس بازيگر ميآورد و با دقت اين كار را ميكند و به خاطر اين توجه بازيگر هم از بازي در آن سكانس لذت ميبرد. وقتي بازي در فيلم «كارگر ساده نيازمنديم» را قبول كردم نگران هيچ چيز نبودم، تنها نگرانيام اين بود كه در اين فيلم قرار است نقش زني را بازي كنم كه از سن واقعي خودم بيشتر است. زني كه سه بچه دارد و دختر بزرگ او دم بخت است.
يعني از اينكه در نقشي متفاوت با سن واقعي تان بازي كنيد، ترس داريد؟
من در اين مورد مشكلي ندارم. اما متاسفانه در سينماي ما، هر نقشي كه بازي كنيد، خيلي زود به تكرار ميافتيد و آدمها هم با همان نقش شما را به خاطر ميآورند. بازيگري به نوعي ريسك است. وقتي در يك نقشي كه بيشتر از سن خودتان است بازي ميكنيد، بايد ابتدا خودتان با اين نقش كنار بياييد و آن را قبول كنيد، با اين همه اين مساله من نيست. تنها چيزي كه دغدغهام است اين است كه نقشهايي كه به من پيشنهاد ميشود، براي بعضيها جا بيفتد و انتظار داشته باشند خودم را مرتب با همان نقش تكرار كنم. البته عكس اين اتفاق هم افتاد. تا قبل از بازي در فيلم «يكي ميخواد باهات حرف بزنه»، كسي جرات نميكرد نقش زنهاي قشر سطح پايينتر جامعه را به لحاظ مالي يا فكري به من پيشنهاد كند.
همه چارچوبها و معيارهايي كه به صورت حرفهاي براي خودتان در نظر گرفتهايد، زمان همكاري با آقاي هادي هم لحاظ ميكنيد؟
حتما اين كار را انجام ميدهم. ولي زماني كه آدمها از يكديگر شناختي ندارند، روي اصول و چارچوبهايشان محكمتر ميايستند. يك زماني شما با كار اول كارگرداني روبهرو هستيد، زماني هم هست كه تجربه اول كارگردان نيست اما شما نميتوانيد دقيقا تصور كنيد او از بازيگر چه ميخواهد و چه تصوري از آن نقش دارد. وقتي كه نقش اصلي را به شما پيشنهاد ميدهند، كار راحتتر است. چون نقش اصلي است و ميتوانيد از عهده آن بربياييد.
قضاوت ديگران برايتان مهم است؟
كار ما، جدا از اينكه هنري است، با نگاه همكاران و مردم، خيلي در ارتباط است. آدم نميتواند اين را منفك كند و بگويد كه براي دل خودش بازي ميكند. ممكن است آدم نقاش باشد و براي دل خودش يك نقاشي بكشد و به ديوار بزند، ولي در كار ما، خيلي نميشود اينها را از يكديگر جدا كرد. البته خيلي وقتها جسارت اين را داشتهام كه اگر احساس كنم كاري خوب است آن را بازي كنم. بيشتر سعي ميكنم كه به شعور مخاطب خود احترام بگذارم و نخواهم دل همه مردم را به دست بياورم. رويه كاري من هيچوقت اينگونه نبوده كه فقط به مردم فكر كنم، به اينكه دوست دارند من را چگونه ببينند. چون بخشي از آن هم مربوط به سليقه ميشود و ما نميتوانيم نظر همه آدمها را تامين كنيم. ترجيح ميدهم ابتدا نظر خودم در انتخاب نقش، تامين شود.
فكر ميكنم امسال در انتخاب نقشهايتان موازنه را رعايت كرديد. در فصل نرگس نقش دختري كمتجربه را بازي كرديد و در «به كارگر ساده نيازمنديم» هم در نقش زني باتجربه زيستي بيشتر ظاهر شديد.
بله، خيلي خوب است كه اين دو نقش با يكديگر خيلي متفاوت است. فصل نرگس كه وارد مسابقه شد، خيلي خوشحال شدم. بخشي به خاطر علاقهام به نگار آذربايجاني و سحر صباغ سرشت بود. هر دو نفر خانمهايي هستند كه در اجتماع معذوريتهايي براي كار كردن دارند اما با اين همه تلاش ميكنند فعاليت داشته باشند. در عين حال نقشم در «فصل نرگس» با فيلم «به كارگر ساده نيازمنديم» متفاوت و جذاب بود.
حدود سه سال از فضاي سينما دور بوديد، دليل اين دوري چه بود؟
يك مدتي ايران نبودم و خيلي كمتر كار كردم و همين باعث شد كمي از گود خارج شوم البته در آن دوره خودم هم خيلي سختگيري ميكردم. در عين حال آدمي هستم كه روابط عموميام خيلي خوب نيست و واقعا جزو آن آدمهايي هستم كه بايد حتما مدير برنامه داشته باشم، چون همواره نميتوانم خيلي روي خوش به همه نشان بدهم و كارهاي خودم را هماهنگ كنم. كار ما هم نيازمند داشتن روابط عمومي درست و نه الزاما خوب است. البته هنوز هم تغييري نكردهام اما راهنماييهاي بهتري به من داده شد. در حرفه ما، خيلي مهم است مسير درست را برويد. هر قدر هم در كلاسهاي بازيگري همهچيز را آموخته باشيد اما طي اين مسير درست، بسيار مهم است. از سوي ديگر شانس و بخت و اقبال چيزي نيست كه دست آدم باشد. چيزي كه دست ما است، مشاورههاي خوب گرفتن است.
ستاره شدن برايتان چقدر مهم است و فكر ميكنيد براي به دست آوردن اين موقعيت چه ويژگيهايي نياز است؟
به نظر من ستاره شدن، نياز به يك فاكتورهايي دارد و الزاما خيلي ربطي به بازيگري ندارد. انرژي و پتانسيل ستاره شدن را خيلي در خودم نميبينم. اگر قرار باشد به اين سمت و سو برويد، بايد دايما به مردم فكر كنيد و اينكه چه كار بايد بكنيد كه هميشه دوستتان داشته باشند. درست مثل آدمهاي سياستمدار كه لازم است هميشه با كت و شلوار ديده شوند، ادبيات خاصي را به كار ببرند، يك جاهايي بروند و در جاهاي خاصي ديده نشوند.
اميدوار هستيد كه اتفاق خوشايندي مانند فيلم «يكي ميخواد باهات حرف بزنه»، در جشنواره امسال براي شما بيفتد؟
بله. خيلي دوست دارم و اميدوار هستم. اينكه مجددا كانديد شوم و به من جايزه بدهند خيلي دوست دارم. ولي بيشتر دوست دارم كه براي فيلم يا همكاران ديگري كه دارم هم اتفاقات خوبي بيفتد اگر من هم جزو آن آدمها باشم كه خيلي بهتر است و شايد باعث شود نقشهاي متفاوتي به من پيشنهاد شود. اما بهطور كلي نميدانم شرايط جشنواره امسال چگونه است. تنها چيزي كه ميدانم اين است كه هر سال همهچيزتغيير ميكند و همه ما سر در گم هستيم.
ارسال نظر