معرفی شبه «پلاسکو»ها
اینکه در رقم خوردن پلاسکو، چه افراد و نهادهایی و به چه میزان قصور کردهاند، موضوع بسیار مهمیست اما نه در مقابل خطری که جان شمار بسیار زیادی از هموطنانمان را تهدید میکند. خطری خاموش که افشای آن کمترین حق شهروندان پس از فاجعه پلاسکو است.
از زمان شروع حریق در پلاسکو و به دنبال آن، رقم خوردن فاجعهای که برچیدن آثار آن در محل رویداد ده روز به طول انجامید، بیش از دو هفته سپری شده اما هنوز کسی نمیداند کدام افراد و نهادها و به چه میزان در شکل گیری آن رویداد شوم مقصر بودند.
البته پاسخ به این سوال کار سادهای هم نیست و چه بسا هرچه این روند با دقت بیشتر و صرف زمان طولانی تر همراه شود، نتیجه نهایی قانع کننده تر خواهد بود، به شرط آنکه ماجرا به بوته فراموشی سپرده نشده و با اطاله زمان و فرسایشی شدن روند رسیدگی به پرونده مواجه نشویم.
این در حالی است که هرچه از آن رویداد تلخ دورتر میشویم، نگرانیهایمان از تکرار آن بیشتر میشود. از این رو که میبینیم هیچ برخوردی با امثال پلاسکو صورت نمیگیرد و کماکان، ساختمان فرسوده و پرخطری مانند پلاسکو و حتی بدتر از آن، محل تردد شمار زیادی از هموطنانمان در ساعات شبانه روز هستند.
سازههایی ناایمن که نه تنها از دردهایی مانند فرسودگی بنا رنج میبرند، که حداقل های ایمنی نیز در آنها دیده نشده است؛ حداقلهایی مانند پلکان اضطراری، سیستم اعلام حریق، تعبیه تجهیزات مهار آتش و... . آن هم در شرایطی که تامین امنیت شهروندان ایجاب میکند سازه ها به حداکثر الزامات ایمنی مجهز باشند، به ویژه آنکه میدانیم کشورمان در نوار زلزله جهانی قرار گرفته و از جمله کشورهاییست که در حوادث طبیعی، رتبه بالایی به خود اختصاص داده.
معرفی شبه پلاسکوها، کمترین حق شهروندان پس از فاجعه ۱۰ روزه
با این ملاحظات، انتظار میرود فروریختن پلاسکو زنگ هشدار را به صدا در آورده و تدابیری در دستور کار قرار گرفته باشد که در نتیجه آن، دیگر به مانند حادثه پلاسکو غافلگیر نشویم. به بعارت بهتر، بدانیم کدام سازه ها وضعیت خوبی ندارند و ممکن است با حوادث مانند حریق یا حتی از آن بدتر، به دلیل فرسودگی بسیار زیاد، به ناگاه تخریب شده و روزگار ساکنان و اطرافیانشان را تیره و تار نمایند.
فهرستی از سازه های ناایمن که میتوانند کانون خطرات فراوانی باشند و تهدیدی بالقوه برای جان شهروندان به حساب میآیند؛ آنقدر که میبایست به سرعت برای پلمب، تخریب و بازسازی یا دست کم نوسازی و تجهیزشان اقدام نمود و پیش از این دست اقدامات، به مردم معرفیشان کرد تا نسبت به خطرات حضور در چنین سازه هایی آگاه باشند.
این در حالی است که میبینیم برخی سازههای ناایمن در روزهای پس از فروریختن پلاسکو به شدت مورد توجه عموم قرار گرفته و حتی برخی از کسبه شاغل در آنها، با نصب پلاکاردها و بنرهایی کوشیدند ضرورت تخریب و تجدید بنایشان را فریاد بزنند. شاید با این امیدواری که تخریب پلاسکو همگان را هشدار کرده و در سایه این آگاهی، شاهد بروز تغییرات پیشگیرانه ای باشیم، حال آنکه این گونه نشد.
دردناک تر اینجاست که میبینیم برخی از مسئولان، از جمله بعضی از اعضای شورای اسلامی شهر تهران، شمار این سازه های ناایمن را با اعدادی بسیار بزرگ بیان میکنند و بر این باورند که شبه پلاسکوها بسیار بیشتر از چند سازه فرسودهای ستند که مردم میشناسند. شاید از این رو که به فهرست تهیه شده از سازه های ناایمن دسترسی دارند و در مستنداتی که در اختیارشان قرار گرفته، با آمارهای هولناکی در این باره مواجه شدهاند.
فهرستی که اگر وجود نداشته باشد، میبایست گریست و در صدد تهیه و تدارکش برآمد و اگر وجود دارد، کمترین حق شهروندان، آگاهی از آن است؛ دست کم به اندازهای که سازه های خطرناک قرار گرفته در صدر آن فهرست را بشناسند و بدانند تردد در این سازه ها میتواند به قیمت جان باختنشان منجر شود.
حقی که بعد از فروریختن پلاسکو و رقم خوردن آن فاجعه بزرگ، نادیده گرفتنش قصوری بسیار بزرگ تر از قصور رخ داده در پلمب نشدن ساختمان پلاسکو خواهد بود و حتی میتوان مقصرانش را از هم اکنون به دستگاه قضا معرفی نمود و خواستار محاکمه شان شد.
ارسال نظر