دختری که مادرش را نمی خواهد
دختر جوان که بعد از ۲۸ سال، از راز فرزندخواندگی‌اش باخبر شده بود، پس ازحضوردردادسرا حاضربه دیداربا مادرش نشد.
روزنامه ایران: دختر جوان که بعد از ۲۸ سال، از راز فرزندخواندگی‌اش باخبر شده بود، پس ازحضوردردادسرا حاضربه دیداربا مادرش نشد.
راززندگی دخترجوان زمانی فاش شد که چندی پیش زن میانسالی به دادسرای جنایی تهران رفت وبا تشکیل پرونده‌ای، از بازپرس شعبه چهارم دادسرا برای یافتن دخترگمشده‌اش کمک خواست.
این زن به بازپرس آرش سیفی گفت: «۲۸ سال قبل به خاطر اختلاف‌های شدید خانوادگی از همسرم طلاق گرفتم.این درحالی بود که اودوفرزند خرسال‌مان را نزد خودش نگه داشته بود.با این حال بعد از مدتی سراغ شوهرسابقم رفتم وبا سختی فراوان یکی از دختر هایم را با خودم به خانه آوردم. اما دختر دیگرم که یک ساله بود نزد شوهرم ماند.با این حال تا مدتی برای دیدن فرزندم به خانه شوهر سابقم می‌رفتم و نگار را می‌دیدم،اما یکروزکه به دیدن دخترکوچولویم رفته بودم متوجه شدم شوهرسابقم بی‌سروصدا ازآنجا نقل مکان کرده وبه محل نامعلومی رفته است.ضمن اینکه خانواده‌اش هم حاضرنشدند نشانی اورا به من بدهند.
با این حال برای یافتن دخترم مدت‌ها تلاش کردم اما به نتیجه نرسیدم.درتمام این سال ها یک لحظه هم ازیاد نگار غافل نماندم وهمیشه دلتنگش بوده ام.ضمن اینکه دختربزرگترم نیزبشدت برای دیدن خواهرش لحظه شماری می‌کند. حالا بعد از 28 سال با راهنمایی آشنایان به اینجا آمده‌ام و از شما درخواست میکنم مرا به دخترگمشده‌ام برسانید وازسال ها رنج دوری نجاتم دهید.
به این ترتیب با دستور بازپرس جنایی، تحقیقات پلیسی برای یافتن ردپایی ازدخترگمشده و پدرش آغازشد و سرانجام نشانی پدر نگاربا کمک سازمان ثبت احوال شناسایی واو به دادسرا احضار شد.
مرد میانسال پس ازحضوردردادسرا گفت: «متأسفانه با اینکه تازه ازدواج کرده بودیم ودوبچه خردسال هم داشتیم، همسرم خیلی ناگهانی من و دو بچه‌ام را تنها گذاشت و طلاق گرفت و رفت، پس از رفتن او من ماندم و دو بچه کوچک با کوهی ازمشکلات. هرچند بعد از مدتی همسر سابقم یکی از دخترها را با خود برد اما بازهم نگهداری از دختر یک ساله برای من که مجبور به کار کردن بودم و هیچ‌کس را هم نداشتم تا کمکم کند خیلی سخت بود. آن زمان در همسایگی ما زن و شوهر جوانی بودند که بچه دار نمی‌شدند.
به همین خاطر با خودم گفتم آنها بهتر از من می‌توانند از بچه مراقبت کنند. به همین دلیل پیشنهاد نگهداری از نگار را به آنها دادم. زوج جوان هم با این شرط که شناسنامه نگار به نام آنها شود و اسمی از من و مادرش در شناسنامه دخترم نباشد، فرزند خواندگی نگار را قبول کردند،اما بعد از مدتی ازمحل رفتند. البته من تا مدت‌ها پیگیروضعیت دخترم بودم ضمن اینکه هرگز اجازه ندادم نگار یا خانواده‌اش از این ماجرا با خبر شوند. تا اینکه ازدخترم وپدرومادرخوانده‌اش دورافتادم وازآنها بی‌خبرماندم. با این حال خیالم راحت بود که جای دخترم خوب است و نگرانش نبودم،ولی سال‌هاست ازدخترم بی‌خبرم.!»
به‌دنبال اظهارات پدر نگار، دستور تحقیق برای یافتن نگاروپدرومادرخوانده‌اش صادر شد،تا اینکه کارآگاهان پس ازتحقیقات گسترده موفق به یافتن آنها شدند.پدرخوانده نگار پس ازحضوردر دادسرا به بازپرس گفت: حدود 28 سال قبل، پدر نگار به سراغ ما آمد و از ما خواست دخترش را به فرزندی قبول کنیم. ما هم قبول کردیم و برای اینکه دختر خوانده‌ام از این ماجرا هرگز با خبر نشود از آن محل رفتیم. 8 سال بعد خدا دختر دیگری به ما داد، اما من و همسرم بدون آنکه ماجرا را به نگار بگوییم، به زندگی‌مان ادامه دادیم.
حالا از شما می‌خواهم که راز زندگی دخترخوانده‌مان را فاش نکنید،چراکه بی‌شک او با شنیدن این موضوع بهم می‌ریزد و از طرفی ما دلمان نمی‌خواهد نگارترک‌مان کند.اما باتوجه به اینکه مادرنگاربشدت پیگیرسرنوشت دخترش بود وازسوی دیگرنگارهم می‌باید با اطلاع ازراززندگی‌اش درباره آینده‌اش تصمیم بگیرد، به دادسرا احضار شد. از سویی به مادر نگار نیز خبر داده شد تا برای دیدن دخترش به دادسرا بیاید.
سرانجام دختر 29 ساله در دادسرا حاضر شد وبا اطلاع ازحقایق تلخ زندگی‌اش ودرحالی که با بهت وناباوری اشک میریخت به بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران گفت: خانواده من زن ومردی هستند که بهترازپدرومادرواقعی‌ام برایم پدری ومادری را تمام کردند.حالا چطور می‌توانم زنی را به مادری قبول کنم که وقتی هنوز یک سالم هم نشده بود رهایم کرد وبدون فکرکردن به ما دنبال زندگی خودش رفت. پس با تمام وجود می‌گویم هیچ وقت دلم نمی‌خواهد مادرم را ببینم، اما پدرم را به خاطر شرایط سختی که داشت می‌بخشم هرچند او را هم پدر واقعی‌ام نمی‌دانم، اما اگر پدروخواهرم بخواهند حاضرم آنها را ببینم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
واقعا درست گفته پدرمادر واقعی کسی هستن که زحمت کشیدن بچه رو بزرگ کردن
خداروشکر دختره عقلش رسیده و کاملا منطقی با قضیه برخورد کرده.
حق اون زن هم این بود که دخترش نخواد ببینتش !! مادری کردن فقط به 9 ماه بارداری نیست.
حداقل زنه میتونست دختره کوچیکش که هنوز شیرخواره بود رو نگهش داره.نه اینکه ولش کنه و بعداز 28 سال سراغشو بگیره
خون خون و میکشه این حرفها از سر احساس داره میزنه اما دو دلش عشق مادری در قلیانه !مادره دیگه!
کافیه دختره از دادگاه خارج بشه میشنویم چطوری مادر واقعی شو بوس باران میکنه.
بهترین تصمیمو گرفت. ..
عجب
عجب سریاله خوبی بود حیف که مدتش کم بود
نگار جان خیلی سخته بخشیدن مادری که تو رو تو یکسالگی رهات کرده رفته ولی بازم مادره برای پیدا کردن تو خیلی زحمت کشیده نمیخواد باهاشون زندگی کنی ولی حداقل هر از چند گاهی همدیگرو ببینید انسان جايز الخطاست هرچند مادر باشه عاقلانه تصمیم بگیر عزیزم
پاسخ ها
سوگند خانوم انسان جایز نیست خطا کنه . انسان ممکن الخطاست .
نمیدونم چرا این کله رو رو اینقدر شاخص کردند.
برای پیدا کردنت خیلی زحمت کشیده
بهترین پاسخ.
نگار خانم کوتاه بیا گناه داره مادرت سختی کشیده هر چه باشه مجبور بوده اگه مادر مجبور نباشه حاضر ب ترک بچه وزندگیش نمیشده.پدرت هم اشتباه کرده بجای غریبه بچه را میداد دست مادرش.خداییی اشکم در اومد، الان جای انتقام نیست.کاری که شده؛ درکت میکنم خیلی سخته امیدوارم خدا کمکت کنه ببخشیدشون.
اونایی که گفتید تصمیم درستی گرفته حتما مردید وهنوز پدرنشدید من یک مادرم هیچ مادری نمی تونه از جیگر گوشش دل بکنه ببینید شرایطش چقدر سخت بوده که طاقتش تموم شده من مادری رو میشناسم لحظه طلاق بخاطر بچه هاش برگشت الان سی سال تحمل میکنه ولی همین بچه هاش شاکین چرا با این پدر زندگی مارو خراب کردی اگر طلاق گرفته بودی شاید شرایط ما بهتر بود
دلسوز خانوم ، درسته شما مادر مهربونی هستین ، اما همه ی مادرا مثل هم نیستن.توی همین خبرهای قبلی مگه نخوندیم که مادره بچه ی خودشو اتیش میزد یا با چاقو بچه خودشو کشت !! همه ی ادما یه جور نیستن.مادرای الان با مادرای قدیم فرق کردن
همه اینا حکمت و کار خداست تو جامعه انسانها همه جور اتفاقی باید بیفته..درک کنید
سلام نگار جان دخترم تو دیگه بیشتر از این دل مادر داغدیده ته نشکن گناه داره این زن خیلی زجر کشیده اگر تو فکرت نبود ودوست نداشت اینقدر دنبالت نمی گشت ببخشش تا در زندگی خیر ببینی من یه مادرم
این داستان دقیقا سه سال پیش.وقتی باردار بودم خوندم.........واقعا عجب رمانی ساختین دوباره
تو یه فیلمی دیدم یه بچه بخاطر گناه مادر بیخیالش در سن کم در آتش خشم یک سری افراطی سوخت و واقعیت مرد.اما نفرت زنده موند و قسمت ذات خوبش رو فرستاد تا بره به فرزند خوندگی یک خانواده در بیاد.سالها بعد قسمت مثبتش برمیگرده پیشه قسمت بد ذاتش.آتش انتقام زبانه میکشه.همه رو با نفرت میکشه.جز یک نفر.اونم مادر. مادر در حالی که اشک میریخت گفت چرا همه رو از بین برد اما منی که الوین بدی رو در حقش کردم رها کرد.یکی از کاراکتر ها گفت **مادر برای بچه مثل خدا میمونه** حتی اگر بد باشه.
خوبه که ،دوتا خانواده داشته باشی،من بودم استقبال میکردم
هیجان انگیزه والا
نگار خانم اگه مادر تو نبینی شیرشو حلالت نمیکنه ،خخخ
سلام. پدر و مادر هر ظلمی هم که به فرزند کرده باشن احترامشون و عمل به خواستشون اگر مخالفت فرمان خدای عاقلتر از همه ما، نباشه، واجبه.
خدا در قرآن هیچ شرط و شروطی برای این موضوع نگذاشته، معلومه که فرزند همیشه میتونه بدترین احساس رو نسبت به والدین داشته باشه، ناراضی باشه و ... ولی خدا حجت رو تموم کرده.
به امید روزی که با اخراج افغان ها دیگر شاهد این مسایل نباشیم
عزیزم پدرومادواقعیت همیناهستن که زحمتت روکشیدن وبه سرانجامت رسوندن روی دستهاشون بوسه بزن وقدرشونوبدون
کاربر مقدم لایییییییک
البته خداوند ظلم و ستم رو هم از طرف پدر و مادر مجاز نکرده، حدیثی از امام رضا (ع) داریم که خداوند درباره هیچ کس به اندازه ستم به زنان و کودکان خشمگین نمیشود. ولی خب فرزندان هم مجاز به اف گفتن و تلافی نیستن. درسته که کسی که آدمو بزرگ کرده مستحق بزرگترین قدردانیهاست ولی اون قدردانی رو که آدم با دل و جونش انجام میده، مهم اینه که بخاطر خدا چیزی که نفس آدم دلش نمیخواد ولی فرمان خداست انجام بشه. اگر هرکس وظیفشو انجام میداد دنیا گلستان بود. متاسفانه از قدیم فقط روی وظایف فرزندان و احترام به والدین تاکید شده و والدین به این توجه نکردن که درسته در مقابل فرزندانشون حقوقی دارن ولی مثل هر انسان دیگه ای وظیفه دارن که ستم، تنبیه، بددهنی، بی احترامی و و و ... نکنند.
يه خانم بعد طلاق درآمدي نداره عملا خودش سر بار هست چه برسه به دوتا بچه تقصير پدر بوده خرج بچه هاشو ميداد ميگفت مادرشون بزرگشون كنه.دير نيست كه سر خود اين دختر هم بياد تا شايد مادرشو درك كنه
البته خداوند ظلم و ستم رو هم از طرف پدر و مادر مجاز نکرده، حدیثی از امام رضا (ع) داریم که خداوند درباره هیچ کس به اندازه ستم به زنان و کودکان خشمگین نمیشود. ولی خب فرزندان هم مجاز به اف گفتن و تلافی نیستن. درسته که کسی که آدمو بزرگ کرده مستحق بزرگترین قدردانیهاست ولی اون قدردانی رو که آدم با دل و جونش انجام میده، مهم اینه که بخاطر خدا چیزی که نفس آدم دلش نمیخواد ولی فرمان خداست انجام بشه. اگر هرکس وظیفشو انجام میداد دنیا گلستان بود. متاسفانه از قدیم فقط روی وظایف فرزندان و احترام به والدین تاکید شده و والدین به این توجه نکردن که درسته در مقابل فرزندانشون حقوقی دارن ولی مثل هر انسان دیگه ای وظیفه دارن که ستم، تنبیه، بددهنی، بی احترامی و و و ... نکنند.
همه درست ، پس اون مادر و پدری که 28 سال زحمتش را کشیده اند نباید ناراحت بشن و حق داشته باشن...؟؟؟
بله پدر و مادری هم که بچه رو بزرگ کردن به گردنش حق دارن. ولی منافاتی با حقوق پدر و مادر واقعی نداره. اصلا مگه ممکنه تناقض در دین خدا وجود داشته باشه. این ماییم که اشتباه میکنیم.
بله پدر و مادری هم که بچه رو بزرگ کردن به گردنش حق دارن. ولی منافاتی با حقوق پدر و مادر واقعی نداره. اصلا مگه ممکنه تناقض در دین خدا وجود داشته باشه. این ماییم که اشتباه میکنیم. الان این خانم 4 تا پدر و مادر داره. چرا یکی از این 4 تا باید از ارتباط فرزند با دیگری ناراحت بشه. هر کس جای خودش محترمه.
امام سجاد (ع): حق مادر این است که بدانی:
1 ـ تو را حمل کرده در حالی که هیچ کس، دیگری را حمل نمی‌کند.
2 ـ از میوه قلبش تو را اطعام کرده که هیچ کس چنین لطفی نمی‌کند.
3 ـ تو را با تمام اعضا و اندامش حفاظت و نگهبانی کرده است.
فک کنم ی فیلم هم مثل این داشتیم بهزاد ستایش روشنک
....اسمش چی بود