مرد جوانی که متهم است برای پایاندادن به درگیری برادرش با یکی از دوستانش شلیک کرده و باعث مرگ دوستش شده است، یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت.
روزنامه شرق: مرد جوانی که متهم است برای پایاندادن به درگیری برادرش با یکی از دوستانش شلیک کرده و باعث مرگ دوستش شده است، یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت.
شهریور سال ٩٢ شخصی با پلیس تماس گرفت و از مرگ مردی با شلیک گلوله در خیابان دماوند تهران خبر داد. پس از حضور مأموران پلیس در محل وقوع جرم و تحقیقات اولیه مشخص شد مقتول مردی به نام مازیار است که در درگیری با شلیک گلوله جان خود را از دست داده است. یکی از شاهدان به نام سروش به مأموران آگاهی گفت: مدتی بود با یکی از دوستانم به نام رامین سر موضوعی درگیری داشتیم، پس از مدتی دعوایمان بالا گرفت و رامین با چاقو من را زخمی کرد.
به بیمارستان رفتم و کلی هزینه کردم تا درمان شوم. پس از آنکه از بیمارستان مرخص شدم، از رامین شکایت کردم و دادگاه او را به پرداخت دیه محکوم کرد اما او حاضر نبود پول دیه را به من پرداخت کند. تقریبا هر روز بر سر این موضوع با یکدیگر به صورت لفظی دعوا میکردیم تا اینکه روز حادثه با برادرش امین به گاراژی که در آن کار میکنم، آمد و شروع به دعوا کرد. ناگهان امین اسلحهای در آورد و دو گلوله شلیک کرد و همکارم مازیار نقش زمین شد. با توجه به گفتههای سروش و اطلاعات بهدستآمده پلیس برای بازداشت امین کار خود را آغاز کرد. پس از گذشت یکماهونیم از وقوع قتل مأموران امین را در سرعین اردبیل بازداشت کردند.
امین روز حادثه را برای مأموران اینگونه تعریف کرد: مدتی بود که برادرم رامین با فردی به نام سروش درگیر بود. آن روز تا ساعت چهار صبح پای تلفن با هم دعوا کردند؛ رامین خیلی ناراحت و عصبانی بود. دوست نداشتم او را در این حالت ببینم، به همین خاطر به رامین گفتم بیا با اسلحه برویم سراغش تا کمی او را بترسانیم شاید اینگونه دعوای بین شما هم تمام شود. اسلحه را برداشتم و با رامین به طرف گاراژی که سروش در آن کار میکند، حرکت کردیم. یکی از دوستان سروش به نام مازیار هم آنجا بود. شروع کردیم به دعواکردن و به یکدیگر فحش میدادیم. مازیار هم از سروش طرفداری میکرد. ناگهان عصبانی شدم و اسلحه را درآوردم؛ میخواستم آنها را بترسانم اما آنها باز هم فحش دادند. نمیخواستم کسی را بکشم فقط میخواستم سروش و مازیار را بترسانم؛ برای همین دو گلوله به طرف یکی از ستونها شلیک کردم. اصلا مازیار را هدف نگرفته بودم؛ نمیدانم چرا بعد از اینکه به ستون شلیک کردم، مازیار نقش بر زمین شد.
خیلی ترسیده بودم؛ همین که دیدم مازیار نیمهجان روی زمین افتاده است، فرار کردم. برای گرفتن شناسنامه جعلی با یکی از دوستانم تماس گرفتم. به او گفتم مشکلی برایم پیش آمده، برای همین باید از اینجا بروم و به یک شناسنامه احتیاج دارم. بعد از اینکه شناسنامه را تهیه کردم، به طرف اردبیل حرکت کردم تا در آنجا به طور مخفیانه زندگی کنم. یک بار هم با رامین تماس گرفتم تا بدانم چه بر سر مازیار آمده که فهمیدم او مرده است. بهاینترتیب با توجه به گفتههای امین و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای دم کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
این بار در دادگاه روز حادثه را همانطور که قبلا گفته بود تعریف و ادعا کرد قصدش کشتن هیچ کس نبود و تنها برای ترساندن سروش و مازیار دو گلوله به طرف ستون شلیک کرده است و نمیداند چه اتفاقی افتاد که مازیار کشته شد. با توجه به همه مدارک و گفتههای متهم، دادگاه رأی به قصاص متهم صادر کرد. پس از اعلام رأی متهم به آن اعتراض کرد و دیوانعالی کشور به دلیل نبود کارشناسیهای لازم برای نحوه برخورد گلوله به مقتول و احتمال کمانهکردن و سپس اصابت گلوله به مقتول خواستار بررسی مجدد این مسئله شد.
هفته گذشته بار دیگر جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. پس از انجام تشریفات قانونی بار دیگر اولیای دم در برابر قضات قرار گرفتند و از دادگاه درخواست قصاص متهم را کردند؛ آنها همچنان اعتقاد دارند امین مازیار را به عمد به قتل رسانده است و باید مجازات شود. سپس متهم یک بار دیگر در جایگاه حاضر شد و گفتههای خود را تکرار کرد و مدعی شد گلولهها را به سمت ستون شلیک و گلوله هم به ستون برخورد کرده است. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای تصمیمگیری درخصوص این پرونده وارد شور شدند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
طوری میگه اسلحه رو براترساندن به کاربردم مثل اینکه حمل اسلحه جرم نیست!طبق قانون بایدهمه اینها محاکمه شوند
این ارازل سزاشون فقط اعدامــــــــــــــــه
اعدام کنید درس عبرتی باشه برای بقیه
قبل از اعدام یک نیمرو درست کنند بخورند 250گرم خلط سینه خونی با صد گرم فلفل تند با 65 گرم نمک با دو عدد تخم مرغ. بعدش هم اعدام
خداییش موندم تو گله اینا چیزی به نام مخ هست؟بار اول با چاقو رفتن ؛ بار دوم با اسلحه ؛ لابد ایندفه با هلی کوپتر آپاچی
آقا رضا لایک . عجب معجونی :|
موافقم
درپاسخ به رضا درست حرف زدن نشانه ادب است چون دیوان نقضش کرده قطعا از قصاص تبرئه وبه دیه محکوم میشه به علت کمانه کردن تیر
فکر کنم اینجا خدا باید قضوات کند چون معلوم نیست ان خدابیامرز چکار سر او اورده که ان ناچار به این کارشده انسان شیر خام خورده ببخشید
واسه ترسوندن اسلحه برده بود جوک میگه که...
واقعا مسخرست باید اعدام بشه، تادرس عبرتی واسه بقیه بشه والا
یاحق