ما فرهنگ ایمنی را آموزش ندیدهایم و به همین خاطر به قطعیت میتوان گفت مردم فرهنگ ایمنی ندارند. به همین خاطر بلایی که امروز بر سر ساختمان پلاسکو فرود آمد تنها میتواند یک زنگخطر باشد برای مردم و مسئولان. این حادثه کمنظیر در ایران اگرچه همه را در بهت و حیرت فرو برده است اما چیزی که مشخصا در این حادثه ذهن همه را درگیر کرده، حوادث بزرگتر و بحرانیتری مانند زلزله است.
علیرضا فروزنده کارشناس ایمنی در شهروند نوشت: ما فرهنگ ایمنی را آموزش ندیدهایم و به همین خاطر به قطعیت میتوان گفت مردم فرهنگ ایمنی ندارند. به همین خاطر بلایی که امروز بر سر ساختمان پلاسکو فرود آمد تنها میتواند یک زنگخطر باشد برای مردم و مسئولان. این حادثه کمنظیر در ایران اگرچه همه را در بهت و حیرت فرو برده است اما چیزی که مشخصا در این حادثه ذهن همه را درگیر کرده، حوادث بزرگتر و بحرانیتری مانند زلزله است.
ما تا قبل از وقوع حادثه و حتی بعد از آن خودمان را جزو بحران حساب نمیکنیم، خب مسلم است تا زمانی که هر شهروند کشور آگاهی و حتی اعتقادی به فرهنگ ایمنی نداشته باشد از مسئولان هم نمیتوان انتظار داشت. ما خودمان باید سطح توقعمان را بالا ببریم و برای به دست آوردن نیازهایمان مسئولان را موظف به انجام کار کنیم. اما وقتی با وجود تمام آلودگیهای هوای پایتخت هنوز ایستادهایم و مقاومت میکنیم و حتی حاضر نیستیم تغییر را از سبک زندگی خودمان شروع کنیم چه امیدی میتوان به این ملغمه خطر و بحران داشت. به راستی اگر زلزله بیاید تکلیف چیست؟
وقتی الان در برابر آواربرداری یک ساختمان این همه زمان صرف کردهایم، به این معنی نیست که ما امکانات و تجهیزات نجات یا آواربرداری نداریم؛ اتفاقا دستگاهها و تجهیزات ما همه آن چیزی است که در کشورهای پیشرفته نیز وجود دارد و اگر چنین اتفاقی برای ژاپن و آمریکا هم میافتاد به همین اندازه زمانبر بود. بحث اصلی این موضوع این است که خانههای ما از پایبست ویران است. وقتی امروز میشنویم که برخیها میگویند ما دوساله پلاسکو را باز خواهیم ساخت، درست به همین نکته اشاره دارد، به اینکه در همهجای جهان پروژههای بزرگ با درنظر گرفتن تمام استانداردهای ایمنی و باکیفیت، گودبرداری و ساختن سازهاش بیش از ٤ تا ٥سال به طول میانجامد. پر واضح است که اگر قرار است بار دیگر پلاسکو را با تمام استانداردهای بینالمللی و مقاوم در برابر حادثه باز بیافرینیم ٢سال زمان دوباره به ما ساختمانی را تحویل خواهد داد که بعد از گذشت چندسال از عمرش باز هم در معرض فرو ریختن است. با این حال متولی اصلی مقاومسازی ساختمانهای شهر قطعا سازمان نظام مهندسی است.
این سازمان بهعنوان یک ضابط قضائی باید به این مسأله ورود کند و هم در بحث مقاومسازی ساختمانهای فرسوده با سایر دستگاهها و نهادها مربوط به ساختمانسازی و مدیریت شهری هماهنگ شود و هم در بحث ساختمانهایی که قرار است مجوز ساخت بگیرند دقت و نظارت بیشتری به عمل بیاورد. اگر وضع اینگونه پیش نرود همین ساختمانهای تازهساخت و بلندمرتبههای نوساز پایتخت هم چندسال دیگر و درست زمانی که بیش از چند دهه از عمرشان بگذرد مانند پلاسکو تهدیدی خواهند بود برای شهر. با همه اینها و با رخداد حادثه هولناک و ناگوار پلاسکو باید تنها به فکر ایمنسازی برخی از ساختمانهای فرسوده پایتخت بسنده نکرد. دولت باید تمام ابعاد و زوایای چنین حوادثی را در سطح کلانتر بررسی کند. به این معنی که شاید میبایست باز هم به بحث انتقال پایتخت توجه ویژهای نشان داد. حتی میتوان بازار و قلب تهران را نیز به منطقه دیگری منتقل کرد. هرچند همه اینها منوط به هزینههای زیادی است و بعضا تبعات اجتماعی گستردهای دارند اما اگر امروز هزینه این تبعات را نپردازیم زمانی خواهد رسید که با صد برابر آن هزینه هم نمیتوان خسارتهای جانی و مالی کلانشهر تهران را جبران کرد.
در این شرایط بهترین کار این است که تا روزی که نوید بهسازی و بازسازی مناطق پر خطر شهر را میشنویم، پایتختنشینان مجاب شوند که شهر را باید خلوت کرد. منطقههای پر خطر که ریسک حوادث و بلایای طبیعی در آنها بالاست باید متروکه شوند و زندگی را باید جای دیگری از پهنه خاکی کشور بار دیگر از سر گرفت. مردم اختلاسهای ٣هزار میلیاردی برایشان رقم بزرگی است اما هرگز فکر نکردهاند که کارشناسان پیشبینی کردهاند که اگر در تهران زلزله بیاید در همان دقایق اولیه ٨میلیون نفر زیر آوار دفن خواهند شد و هیچکس نمیداند بعد از این اتفاق چند روز طول خواهد کشید تا در شهر فروریخته امیدی به نجات باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
آره دیگه ما که تواین شهر بدنیا اومدیم و بزرگ شدیم شهر دیار مادری را ترک می کنیم،کوچ میکنیم،جا خالی بشه برای مهاجرین عزیز وزحمتکش