سهم «آرای سیاسی» در رقم زدن فجایع تلخ
بروز اتفاقاتی نظیر آتشسوزی و فروریختن مرکز خرید پلاسکو، در کنار همه زمینهها، علت سیاسی نیز دارد. سیاسی شدن مدیریت شهری و دور شدن شوراهای شهر از تخصصگرایی مشکلی است که هیاتهای نظارت بر انتخابات شوراهای شهر و روستا ابزار چندانی برای جلوگیری از آن ندارند.
خبرآنلاین: بروز اتفاقاتی نظیر آتشسوزی و فروریختن مرکز خرید پلاسکو، در کنار همه زمینهها، علت سیاسی نیز دارد. سیاسی شدن مدیریت شهری و دور شدن شوراهای شهر از تخصصگرایی مشکلی است که هیاتهای نظارت بر انتخابات شوراهای شهر و روستا ابزار چندانی برای جلوگیری از آن ندارند.
فاجعهای در پایتخت ایران رخ داده و احساسات عمومی را متاثر کرده است. هوای تهران از دود خاکستری شده و شهروندان زیادی سیاهپوش شدهاند. آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو یک زنگ خطر پرهزینه بود برای سبک مدیریت، شهری به نام تهران که با صفت «بحران» گره خورده است. وضعیت سایر کلانشهر هم در بحرانی بودن تنها کمی از تهران بهتر است. بزرگی و پیچیدگی و جمعیت تهران باعث میشود وضعیت بحران شهری نگرانکنندهتر باشد و بیشتر در خبرها منعکس شود اما در چند سال گذشته بارها و بارها خبر آتشسوزی در برج های مسکونی و مراکز تجاری در شهرهای مختلف خبرساز شده است.
این بحران وقتی جدیتر میشود که بدانیم وضعیت بسیاری دیگر از ساختمانهای شهر تهران همینقدر بحرانی است و یک جرقه کوچک دیگر، آوار دوبارهای بر سر مردم خراب میکند. این وضعیت به ناامیدی به آینده دامن میزند و ناامیدی بیشتر آنجا رخ مینماید که مسئولان از این بحرانها برای بهرهبرداریهای سیاسی استفاده میکنند، خاصه آنجا که چهره مسئولان شهری، هم سیاسی شود و نگاه سیاسی به این بحران ها کنند. درست همینجاست که که این سوال پیش می اید چرا باید مسئولان تکیه زده بر صندلی های یک نهاد تخصصی آنقدر با سیاست عجین شوند؟
به گفته مسعود پزشکیان، نایب رئیس مجلس در وقوع حادثه پلاسکو، «مجلس و نهادهای دیگر که وظیفه نظارتی دارند تا حدودی مقصرند زیرا باید از وقوع چنین حوادثی پیشگیری کنند.» این تقصیر از زوایای مختلف قابل بررسی است.
از یک سو چگونگی نظارت نهادهای نظارتی همچون شوراهاست که به عنوان مدیران شهر چندان متخصص به نظر نمیآیند. منظر دیگر قوانین مجلس در موضوعات شهری و تشکیل شوراهاست. اما مجلس در جایگاه دیگری نیز تاثیرگذار است، چه آنکه انتخابات شوراهای شهر و روستا با نظارت مجلس برگزار میشود و همچون سایر انتخاباتها شورای نگهبان در آن نقشی ندارد. آنها چه میتوانند بکنند تا شوراها اینقدر سیاسی و وضعیت کلانشهرها اینقدر بحرانی نباشد؟
بر اساس قانون، شوراها سیاسی نیستند
این نگاههای سیاسی به مدیریت شهری در حالی است که بنا بر قانون در وظایف شوراهای شهر، حوزه سیاسی تعریف نشده است. در ماده یک قانون شوراهای شهر و روستا آمده است: «براي پيشبرد سريع برنامههاي اجتماعي، اقتصادي، عمراني، بهداشتي، فرهنگي، آموزشي و سايرامور رفاهي از طريق همكاري مردم باتوجه به مقتضيات محلي اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان يا استان با نظارت شورايي بهنام شوراي روستا، بخش، شهر، شهرستان يا استان صورت ميگيرد و بهمنظور جلوگيري از تبعيض وجلب همكاري در تهيه برنامههاي عمراني و رفاهي استانها و نظارت بر اجراء هماهنگ آن، شوراي عالي استانها مركب از نمايندگان شوراهاي استان تشكيل ميشود.»
قانون در برابر تخصصی بودن مدیریت شهری سکوت کرده است
از سوی دیگر تایید صلاحیت کاندیداهای شهر و روستا برعهده هیاتهای نظارتی است که از نمایندگان مجلس تشکیل شده اند. آنها برای تایید صلاحیت کاندیداها باید به مواد ۲۶ و ۲۷ قانون شوراهای شهر و روستا مراجعه کنند اما این مواد به ذکر موارد کلی اکتفا شده است و از دل آن تخصصی بودن موضوع مدیریت شهری بیرون نمیآید و درباره تحصیلات کاندیداها به لیسانسه بودن آنها برای شهرهای بالاي بيست هزارنفرجمعيت بسنده کرده است.
درباره سیاسی شدن شوراها نیز تدبیر چندانی اندیشیده نشده و دغدغه قانوگذاران این بوده که کاندیداها ارتباطی با نظام پهلوی نداشته باشند و عضو احزاب غیرقانونی نباشند. برخی صاحب منصبان نیز از کاندیداتوری منع شدهاند، افرادی مانند رئیس جمهور و معاونانش، نمایندگان مجلس، اعضای خبرگان، رئيسقوه قضائيه و معاونين و مشاورين وي، رئيس ديوان عالي كشور، دادستان كل كشور، استانداران و معاونين و مشاورين آنان، فرمانداران و معاونين آنان از جمله منعشوندگان هستند. قانون به نوعی خواسته کسانی که با اتکا به بودجه عمومیبه منصبی رسیدهاند را از حضور در شوراها منع کند.
پر بیراه نیست اگر بگوییم همین سکوت قانونی باعث شده شاهد حضور پررنگ ورزشکاران و هنرمندان در شوراهای شهر باشیم. احزاب هم بدشان نمیآید از عنصر شهرت بهره ببرند تا لیست انتخاباتی شان را پیروز میدان کنند، برای همین سراغ آنهایی می روند که بتوانند با تکیه بر معروفیت شان رایی را به سمت جناح خود جلب کنند. شاید بهترین مصداق همین روزها بیان شد. آنجا که پس از حادثه پلاسکو، رضا کیانیان در صفحه اینستاگرامش نوشت «در دورههای قبلی یکی از احزاب سیاسی از او دعوت کرده که کاندیدا شود.»
اما علت این سکوت قانونی چیست؟ یکی از اعضای هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شوراهای شهر و روستا درباره سکوت قانون اظهار میکند: قانون شوراها مشخص نکرده که چه تخصصهایی برای شورا لازم است. همینطوری گفته است که اگر فردی در دورهای در شورا بوده هر قدر هم سواد نداشته باشد، میتواند در شورای بعدی نیز شرکت کند. این قانون میشود؟ میبینید که ضعفها مبنایی است.
اگر شورای شهر سیاسی نبود
قاسم میرزایی نیکو معتقد است یکی از عواملی که به حوادثی نظیر پلاسکو دامن میزند، نگاههای سیاسی به شوراهاست و به گفته او همچنان نگاههای سیاسی وجود دارد. او به خبرآنلاین میگوید: اگر شورای شهر ما سیاسی نبود که این بلا بر سر ساختمان پلاسکو نمیآمد. مردم پنج روز تمام است که درگیر هستند و نمیتوانند تخلیه کنند اینها نشان میدهد که برای حل این بحران ضعف تخصصی داریم اما هنوز کسانی هستند که موضوعات سیاسی را ملاک میدانند.
علیرضا رحیمی، عضو هیات نظارت بر انتخابات شوراهای شهر استان تهران نیز معتقد است سیاسی بودن شورا بر وقوع حادثه پلاسکو حتما تاثیر دارد و میگوید: اگر شورای شهر ترکیبی از تخصصهای مختلف باشد اثرگذاری بیشتری هم در مدیریت شهر و هم در نظارت بر عملکرد شهرداری و جهتدهی به آن.
چرا نگاه به شوراها سیاسی است؟
درباره علل سیاسی شدن شوراهای شهر به ویژه در کلانشهرها، میرزایی انگشت اشاره را به سمت قوی نبودن احزاب نشانه میگیرد و میگوید: وقتی حزبی وجود ندارد و فعالیت حزبی جایگاه خود را پیدا نکرده، نگاههای سیاسی بر نگاههای تخصصی حاکم میشود. درست است که فقط بیش از ۲۰۰حزب در تهران داریم اما این احزاب تعیین کننده نیستند، بلکه حزبهایی میتوانند نقش آفرین باشند که طرفداران مشخصی دارند. حزبی که جایگاهش تعیین شده باشد میتواند برای ریاست جمهوری فرد سیاسی و برای مجلس افراد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معرفی کند و بر اساس کار کارشناسی در مسائل شهری برای شوراهای شهر افرادی را معرفی کند.
نماینده مردم دماوند در مجلس تاکید دارد: احزاب و قانونگذاران باید تعریف کنند که معضلات شهر چیست و در این مشکلات چه عواملی دخیل است. سپس مشخص کنند برای حل آنها چه کارهایی باید کرد و به چه تخصصهایی نیاز هست. آن زمان شاخصهای ما تعیین میشود و بر اساس آن میگوییم که چه افرادی برای حضور در شوراها مناسب هستند.
او تاکید میکند: در هیچ کجا دنیا شهردار و شورای شهر وارد مسائل سیاسی نمیشوند، این ضعف جایگاه احزاب و نقش احزاب در کشور ماست. اگر احزاب تقویت شوند و جایگاه خود را پیدا کنند، مدیریت شهری هم میتواند جایگاه خود را بشناسد. اما در اینجا تنها ماموریتی که به شوراهای شهر داده اند این است که یک شهردار انتخاب کنند و نظارت نیم بندی بر او داشته باشد.
مجلسیها به جای تخصص به تعداد پرداخته اند
در اصلاح قانون شوراهای شهر و روستا تعداد اعضای شوراهای شهر و روستا تغییر کرده و تخصص باز هم چندان دغدغه قانونگذاران نبوده است. میرزایی در این باره میگوید: هر مجلسی که آمده، کار تخصصی نکرده و فقط بحث بر سر تعداد اعضای شورا بوده است. روی مجموعه مسائل بنیادی و زیربنایی برای حل مشکلات شهر کاری نکردهاند.
عضو هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شهر و روستا ادامه میدهد:در بخشهایی از دنیا که شورای شهر پیشرفته دارند، ماموریتهای خدماتی را به شهرداری واگذار کردهاند، مثلا آموزش و پرورش دست دولت نیست و در دست شهرداری است. مسائل فرهنگی و اجتماعی در دست شورای شهر است و به طور کلی گفته میشود کلید شهر در دست شهرداری است اما ما مدیریت شهری را درحدی که بتوانند خدمات روزمرگی را پی ببرند، تعریف کردهایم. در اینجا عوارض کلانی از مردم میگیرند و خدماتی هم در برابرش نمیدهند. کسی هم نظارت نمیکند که عوارض داده شده یا خیر؟ یا تراکمها به چه صورت داده میشود؟ اگر حادثه ای پیش بیاید، چگونه میتوان به آنها پرداخت؟ ایمن سازی اینها به چه صورت است؟ ما بهتازگی در برنامه ششم نگاهی به آنها کرده و گفته ایم شوراهای شهرسازی برای ایمنی ساختمانها چه کارهایی را باید انجام دهد.
چرا هنرمندان و ورزشکاران؟
از آنجا که بخشی از ماموریتهای شهرداری بعد فرهنگی و اجتماعی دارد و به عنوان مثال متولی ورزش همگانی یا زیباسازی سیمای شهری شهرداریها هستند، حضور ورزشکاران و هنرمندان در شوراهای شهر مفید است یا همچنان باید کرسیها را برای متخصصین شهرسازی خالی کرد؟ میرزایی که خودش فارغ التحصیل معماری و شهرسازی دانشگاه تهران است، در این باره میگوید: بخشی از مسائل شهر اجتماعی است اما دلیل نمیشود که یک سوم اعضای یک شورا، ورزشکار باشند. شهر را باید بر اساس علم شهرسازی و شهرشناسی اداره کرد، اساسا مدیریت شهری یک علم است و به ورزشکار ارتباطی ندارد، بلکه کسی که شهرسازی خوانده باشد کارآمد است.
علیرضا رحیمی اما انگشت اتهام را به سمت مردم برمیگرداند و درباره اقبال مردم به ورزشکاران و هنرمندان میگوید: احساسی که در جامعه وجود دارد و در طول زمان تشدید شده است، علقه مردم به ورزشکاران و چهرههای مشهور فرهنگی و ورزشی است و بر اساس قانون حضور این افراد منعی ندارد.
او تاکید میکند: هر چه به سمت تخصصی بودن شوراها حرکت کنند، نتایج آن به سمت خود مردم برمیگردد. نگاه این است که در حوزههای دیگر تخصص شرط اول و لازم است در انتخاب مردم هم تخصص در حوزههای مختلف مدیریت شهری باید اولویت داشته باشد.
شهرداری، سکوی پرتاب سیاسیون
شاید یکی از دلایل سیاسی بودن شوراهای شهر و روستا، شناخته شدن مدیران شهری برای مردم و افراد تاثیرگذار باشد. یعنی مدیریت شهری پلهای برای ارتقای مدیریتی تلقی میشود. رجل سیاسی دانسته شدن یک شهردار که ریاست جمهوری او را به دنبال داشت، نیز به این شائبه دامن میزند.
ارتقای مدیریتی تنها به شهردار تهران خلاصه نمیشود و در اشکال کوچکتر اتفاق افتاده است، به عنوان مثال شهردار پیشین مشهد نیز پس از اتمام دورهاش، معاون وزیر راه شد. میرزایی در این باره میگوید: افراد متخصص باید در مدیریت شهری کار کنند و فرقی ندارد مرتبط با چه گروهی باشند، اما برای ما تبدیل به باند و خط و دسته شده است چراکه میگویند هر کسی به شهرداری آمده رئیس جمهور یا حداقل کاندیدای آن شده است. در سایر شهرها هم به استانداری و ردههای بالاتر رسیده است.
نماینده مردم دماوند ادامه میدهد: شهرداری و شورای شهر در کشور ما تبدیل به یک سکو شده است که اتفاقا خیلی پردرآمد هم هست و درآمدهای آن بی حساب و کتاب است. مسکن نجومی موضوع شوخی نبود حالا مجلس دنبال آن برای تحقیق و تفحص است. وی رجل سیاسی شناخته شدن یک شهردار را از مصادیقی میداند که به سیاسی شدن مدیریت شهری دامن میزند و باعث شده دست کم در تهران همیشه یک چهره سیاسی شهردار باشد.
هیاتهای نظارت چه ابزاری دارند؟
علیرضا رحیمی، عضو هیات نظارت بر انتخابات شورای شهر استان تهران درباره ابزارهای بازدارنده برای جلوگیری از سیاسی شدن شوراها تاکید میکند که راهکار قانونی وجود ندارد. وی میگوید: در این زمینه مردم تعیینکننده هستند، هر چه مکانیزمها به سمتی برود که انتخاب مردم، انتخاب حرفهای و تخصصی باشد و از عوامگرایی و احساسات فاصله بگیرند، تضمین سیاسی نشدن بیشتر میشود، چراکه راهکار قانونی نداریم و نمیتوانیم کسی را محروم کنیم.
رحیمی میگوید: در این زمینه رسانه بیشترین نقش را دارند. رسانه ملی، مطبوعات و سایتها در آگاهی بخشی مردم موثر هستند تا مردم واقع بین شوند و شورای شهرها را به دست متخصصین بسپارند.
قاسم میرزایی نیز درباره ابزارهای هیات نظارت در زمینه سیاسی شدن میگوید: یکی از مسائلی که وجود دارد این است که هیات نظارت تنها در زمان انتخابات تشکیل میشود و تمام. در حالی که باید بر امر شوراها در طول مدت چهار سال نظارت کند و این امر هیچ کجا نیامده و قانون در این باره سکوت کرده است. او توضیح میدهد: شورای نگهبان بر نمایندگان مجلس نظارت میکند و در سر بزنگاه تایید یا ردصلاحیت میکند اما در شوراها چنین چیزی نیست. مجلس کارش را انجام میدهد و همه چیز تمام میشود.
وی نبود دبیرخانه دائمی هیاتهای نظارت بر انتخابات شهر و روستا را دلیل دیگر نبود استمرار نظارت بر شوراها میداند و البته میگوید: دنبال این هستیم که در این دوره این وضعیت را به وجود آوریم و دبیرخانه دائمی دایر کنیم.
آیا شورای پنجم متفاوت است؟
حالا که تاثیرات سیاسی بودن شوراها بر وضعیت شهر با وقوع فاجعه پلاسکو مشخصتر شده، آیا ممکن است در شوراهای دور پنجم شاهد وضعیت متفاوتی باشیم؟ میرزایی در این باره میگوید: برایش خیلی دعا و البته تلاش میکنیم. رحیمی نیز توضیح میدهد: ملاک ما فقط قانون است و خارج از موارد قانونی نه اجازه میدهیم سلیقه کسی وارد شود و نه خودمان سلیقه خاصی را اعمال میکنیم.
نماینده مردم تهران در پاسخ به اینکه ملاک قانون، جلوی سیاسی شدن را میگیرد؟ میگوید:امیدواریم. ما به وظیفه خود عمل میکنیم و قانون ضابطه واحدی برای همه است.
ارسال نظر