۴۶۳۵۰۳
۶ نظر
۵۰۰۵
۶ نظر
۵۰۰۵
پ

ماجرای بچه‌ پولدارهای دانش آموز

روزنامه ایران در گزارشی نوشت: بچه‌های این مدرسه مرفه هستند. بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان در سال شهریه می‌دهند. بیشترشان در تعطیلات، مسافرت‌های خارجی می‌روند و طبیعتا وقتی مهرماه یا بعد از عید به مدرسه می‌آیند، اشتیاق دارند برای هم از سفر و خاطرات‌شان تعریف کنند. این تعریف کردن، برایشان حالت پز دادن دارد.

روزنامه ایران در گزارشی نوشت: بچه‌های این مدرسه مرفه هستند. بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان در سال شهریه می‌دهند. بیشترشان در تعطیلات، مسافرت‌های خارجی می‌روند و طبیعتا وقتی مهرماه یا بعد از عید به مدرسه می‌آیند، اشتیاق دارند برای هم از سفر و خاطرات‌شان تعریف کنند. این تعریف کردن، برایشان حالت پز دادن دارد.

به خاطر همین فخر فروشی‌ها بین بچه‌ها خیلی اختلاف ایجاد می‌شود. حتی بچه‌هایی که وضع مالی‌شان مثل هم است. مادر یکی از دانش آموزان آمده بود و شکایت داشت از اینکه فرزندش از همراه شدن با پدر و مادرش در سفر مالزی امتناع می‌کند چون به نظرش سفر غیر اروپایی خیلی بی‌کلاس است .

بعد از تعطیلات تابستان و عید، آنقدر حرف برای گفتن دارند که می‌شود کلاً کلاس را تعطیل کرد و پای خاطرات‌شان نشست. ذهن‌تان به روزهای دور نرود؛ آن وقت‌ها که همشاگردی‌ها دلشان پر می‌زد زودتر مدرسه باز شود تا روی دوستان را ببینند و بنشینند به گپ و گفت. یکی، از سفر به شهر پدری بگوید و آن دیگری از شیرینی کارآموزی تابستانی وردست استادی چیره دست. زیادش دو تا زنگ تفریح طول می‌کشید و بعدش دیگر روال عادی مدرسه بود. حالا اما اوضاع جور دیگری است؛ البته نه در همه مدرسه‌ها. اما مرفه‌ها، هم جور دیگری تفریح می‌کنند و هم، جور دیگری تعریف.
«بچه‌های این مدرسه مرفه هستند. بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان در سال شهریه می‌دهند. بیشترشان در تعطیلات، مسافرت‌های خارجی می‌روند و طبیعتاً وقتی مهرماه یا بعد از عید به مدرسه می‌آیند، اشتیاق دارند برای هم از سفر و خاطرات‌شان تعریف کنند. این تعریف کردن، برایشان حالت پز دادن دارد. متأسفانه می‌بینیم که بچه‌های دبستانی مدام در حال فخرفروشی به هم هستند و چشم و هم چشمی هم بین‌شان زیاد است. درست است این بچه‌ها همه‌شان مرفه هستند اما بین‌شان بچه‌هایی هم هست که شرایط اقتصادی خانواده‌هایشان متوسط است و خانواده‌ها از رفاه خودشان می‌زنند تا بچه‌شان در چنین مدرسه‌ای درس بخواند. این بچه‌ها دچار تعارض می‌شوند.»
این‌ها را احمد سبحانی، مربی آموزشی یکی از همین مدرسه‌ها می‌گوید. مدرسه‌ای در شمال شهر تهران. او ادامه می‌دهد: «به خاطر همین فخر فروشی‌ها بین بچه‌ها خیلی اختلاف ایجاد می‌شود. حتی بچه‌هایی که وضع مالی‌شان مثل هم است. مادر یکی از دانش‌آموزان آمده بود و شکایت داشت از اینکه فرزندش از همراه شدن با پدر و مادرش در سفر مالزی امتناع می‌کند چون به نظرش سفر غیر اروپایی خیلی بی‌کلاس است و خجالت می‌کشد به دوستانش بگوید برای تعطیلات عید، مالزی رفته. از این موارد باز هم داریم. فقط هم مربوط به سفر نمی‌شود.
بچه‌ها با ماشین پدر و مادرشان و منزل مسکونی و باقی دارایی‌هایشان به هم فخرفروشی می‌کنند. برای اینکه جلوی این رفتار را بگیریم، به معلم‌ها توصیه‌هایی کرده‌ایم؛ از جمله اینکه اجازه ندهند بچه‌ها در مورد چنین مسائلی باهم بحث کنند. گفته‌ایم معلم‌ها حتی گوشی تلفن همراه‌شان را جلوی بچه‌ها بیرون نیاورند چون مواردی بوده که دانش‌آموزان سر مارک گوشی معلم‌ها باهم بحث کرده‌اند. معلم‌ها همچنین نباید روز تولدشان را به دانش‌آموزان بگویند چون باز هم سابقه داشته بچه‌ها برای معلم هدیه آورده‌اند و سر اینکه هدیه چه کسی گران‌تر است، باهم اختلاف پیدا کرده‌اند. همچنین روز معلم هم کسی حق گل و هدیه آوردن ندارد.»
رقابت بین دانش‌آموزان همیشه وجود دارد. معمولاً هم رقابت درسی، که البته چیز بدی نیست و باعث می‌شود برای موفقیت بیشتر، تلاش‌شان را چند برابر کنند. اما اینکه دانش‌آموزان بر سر اینکه ساعت مچی کدام‌شان گران‌تر است و برند معروف‌تری دارد، باهم رقابت کنند، نه موفقیتی در پی دارد و نه تلاشی برای بهتر شدن. آنچه ایجاد می‌شود، فقط انرژی منفی است که تلاش برای تحصیل و آموزش در سایه‌اش رنگ می‌بازد؛ آفتی که به جان بعضی مدارس افتاده و بخشی از آن ناشی از سیاست‌های نادرست آموزشی است و بخشی دیگر، تربیت نادرست از سوی والدین و از همه مهمتر اقتصاد بیماری که طبقه‌ای را یک شبه به زمین می‌زند و طبقه‌ای دیگر را یک شبه به آسمان می‌برد.
«دانش‌آموزی که در محیط خانه، مدام شاهد چشم و همچشمی از سوی پدر و مادر و دیگران است، تحت تأثیر این فضا قرار می‌گیرد و فخرفروشی را به‌عنوان یک ارزش تلقی می‌کند. بحث هویت سازی، در وهله اول از خانواده شروع می‌شود که متأسفانه خیلی وقت‌ها الگوی مناسبی نیستند. همچنین نظام آموزشی هم نتوانسته در به سامان رساندن این مسأله مهم موفق باشد.»
زهرا اوجانی، کارشناس آموزشی این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «دانش‌آموزان در مدارس خصوصی، بیشتر وقت‌شان را در محیط مدرسه و شرکت در کلاس‌های مختلف می‌گذرانند و طبیعی است که در این شرایط از اولیای مدرسه و دیگر دانش‌آموزان تأثیر می‌گیرند. حتی همین کلاس‌های آموزشی، گاهی اوقات ابزاری برای فخرفروشی خانواده‌ها و خود دانش‌آموزان است. به‌طوری که اگر دانش‌آموزی در تمام کلاس‌های فوق برنامه که از سوی مدرسه برگزار می‌شود شرکت نکند، احساس سرافکندگی می‌کند.
درحالی که لزوماً شرکت در تمام کلاس‌ها برای همه دانش‌آموزان، مفید نیست و با توجه به استعداد آنها باید برای این دوره‌ها برنامه‌ریزی شود. به‌عنوان مثال تمام دانش‌آموزان به تئاتر علاقه‌مند نیستد. یکی ممکن است علاقه‌اش در زمینه موسیقی باشد و دیگری، داستان نویسی. اما این کلاس‌ها گاهی به ملغمه‌ای تبدیل می‌شوند که حاصلی جز خستگی برای دانش‌آموز ندارد.»
ریشه فخرفروشی بین دانش‌آموزان کجاست؟ از چه زمانی این رفتار بین‌شان رایج شد؟ آیا این موضوع به گسترش فرهنگ نوکیسگی و منفعت طلبی ارتباطی دارد؟ دکتر سید حسن حسینی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفت‌و‌گو با «ایران» در این باره می‌گوید: «در جامعه‌ای که فخرفروشی در تمام لایه‌های آن وجود دارد، طبیعی است که چنین رفتاری به نظام آموزشی و دانش‌آموزان هم سرایت می‌کند. ما اصولاً جامعه فخرفروشی داریم. در یک اداره از پایین‌ترین سطح، با ارباب رجوع با فخرفروشی برخورد می‌کنند و بسته به اینکه ارباب رجوع دارای چه طبقه اجتماعی است، رفتارشان با او متفاوت است.
در واقع با این کار، قدرت خود را به رخ می‌کشند. مشابه همین رفتار در خانواده و محیط‌های اجتماعی هم دیده می‌شود. متأسفانه در مدارس خصوصاً مدارس خصوصی، به جای اینکه دانش‌آموزان بر اساس ارزش علمی و رفتاری سنجیده شوند، کسی که خانواده‌اش کمک بیشتری به مدرسه بکند و بیشتر پول خرج کند، با ارزش‌تر شمرده می‌شود و نوع رفتار اولیای مدرسه هم با او متفاوت است. خانواده‌ها در بسیاری از موارد تلاش می‌کنند با ارائه خدمات خاص به مدرسه، برای فرزندشان جایگاه ویژه‌ای فراهم کنند. درحالی که یکی از وجوه سیستم‌های رسمی که مدرسه و محیط آموزشی هم جزو آنها محسوب می‌شود، این است که صرف نظر از طبقه اجتماعی به افراد نگریسته شود. یعنی فرد در مدرسه فقط دانش‌آموز است.»
این جامعه‌شناس ادامه می‌دهد: «در ایران به‌عنوان‌ها خیلی بها داده می‌شود. عناوینی مثل دکتر و غیره. حتی به کسی می‌گوییم «حاجی» صرف نظر از بهره معنوی او از سفر حج، این پیام را انتقال می‌دهیم که او پول بیشتری داشته و به این سفر رفته است. استفاده از همین عناوین که در واقع از جامعه روستایی و عشایری به جامعه شهری انتقال پیدا کرده، باعث ایجاد نظام طبقاتی در جامعه می‌شود که البته با نظام سرمایه‌داری متفاوت است. در کشوری مثل فرانسه که سرمایه‌داری محسوب می‌شود، هیچ گاه نمی‌بینیم با دانش‌آموزان در مدارس بر اساس عناوین خانواده و میزان ثروت‌شان رفتار شود. به همین دلیل هم هست که در نظام آموزشی به جای اینکه فرهنگ انسانی برابری طلبانه رواج داشته باشد، فرهنگ نابرابری طلبانه داریم که باعث انواع به رخ کشیدن‌های اجتماعی و فرهنگی می‌شود.»

سینکر لویس نخستین امریکایی بود که موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شده. او در سال ۱۹۲۲ در رمان «بابیت» طبقه نوکیسه امریکا را زیر ذره‌بین برد و انواع فخرفروشی‌های عجیب و غریب این طبقه را واکاوی کرد. صفحات بسیاری از این اثر ارزشمند که در آکادمی نوبل نیز به آن توجه ویژه شد، به درگیری شخصیت اول رمان برای خرید یک فندک می‌گذرد؛ فندکی برای اتومبیل که بشود آن را روی داشبورد نصب کرد و همین‌طور خوشحالی از ساخت ویلاهای زیبا و آپارتمان‌های شیک در اطراف محل زندگی و شرکت در جمع‌های دوستانه صنفی در کافه‌ها و... هنوز رمان بابیتی در نقد خلقیات رفتاری طبقه نوکیسه ایران نوشته نشده است و جای آن بسیار خالی است اما اگر نوشته شود، حتماً دست نویسنده‌اش برای یافتن تصاویری ماندگار خالی نخواهد بود. رقابت برای دیده شدن به هر قیمتی؛ کدام همکلاسی خانه بهتری دارد؟! ماشین پدر کی گران‌تر است؟! کدام یک از سفر اروپا برگشته؟! چه کسی از همه باکلاس‌تر است؟!

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    پز دادن زیادی ناشی از فقر و داشتن کمبود است

  • پیکاسو نیستم

    قربان کار خدا برم تو زمان مدرسه ما رقابت سر چیا بود الان این مرفه های بی درد سر چ لوس بازیاییی رقابت دارن

  • دراکولا تا به تا

    زمان ما هم فخر فروشی بود که جامدادی کی خوشگل تره. بعضی ها هم پز پاک کنشون رو میدادند. یادش به خیر

  • اکبری

    بعد یه معلمی توی استان سیستان و بلوچستان هرروز با معلم های دیگه پول روی هم میزارن و نان و پنیر میخرن تا بچه هایی که حتی شام نخوردن گرسنه سرکلاس نرن

  • مهدی

    این جور بچه ها به هیچ جا نمیرسن چون فکروشون فقط مد تفریح گردش وغیره و اینا تا اخر عمر شون مثل جوجه میونن که اگه پدر مادرشون غذا ندن از گرسنگی میمیرن اگه توجه کرده باشین کسایی که مقام تو جهان میارن جز افراد قشر ضعیف جامعه هستن هم کار میکنن هم درس وهم مقام جهانی میارن چون قدر پول که پدر شون در میاره میدونن

  • بدون نام

    اینقدر برا شما نوشتم نشاط ،نشاط حالا نشاط در خونه اینها رو زده،احسنت که نشاط زاده ها رو به جامعه معرفی میکنید ،عن قریب است که توسط همین نشاط زدها دیوارکشی ،که بعضی ها فکر میکردند توسط دولتی غیر ایشون،تو پیاده روها کشیده میشه ،شمال شهر تهرون رو با جنوب شهر ازهم جدا کنه،پسر بچه ای که سفر مالزی میره ،نمی خوای کسرش کنه با بچه جنوب شهر بگرده

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج