مهرجویی، غایب بزرگ جشنواره فجر
داریوش مهرجویی در سال گذشته ماجراهای فراوانی را از سر گذراند. «سنتوری ٢» درواقع آنقدر حاشیه داشت که برای زمینگیر کردن یک کارگردان کافی بود.
با اینحال، گذشته از رویکردهای تخصصی درباره این کتاب، مهم حضور پررنگ این کارگردان پیشکسوت در صدر اخبار کتاب است. او همچنان مینویسد؛ کاری که بین جماعت سینمایی کمتر نظیر دارد. وقتی از او درباره نوشتنش پرسیدیم، گفت: «نوشتن و فعالیت در حوزه ادبیات و رمان برای من همیشه مهمتر از سینما بوده. شما در مقام یک نویسنده همیشه حرفهای بیشتری برای گفتن داری. اصولا این مدیا، فضای بیشتری فراهم میکند. در رمان و ادبیات، روایت فضایی در اختیار شما قرار میدهد که فیلم و سینما چنین قابلیتی را ندارد. البته یک موضوع دیگر را هم باید در این میان مورد توجه قرار دهید. من کارگردانی هستم که بیشتر فیلمنامههای آثارم را خودم نوشتهام. بنابراین قبل از اینکه فیلمساز باشم، یک نویسندهام. ضمن اینکه بین نویسنده و رماننویس و کارگردان و فیلمساز بودن تعارضی وجود ندارد.»
در این زمینه البته حق با داریوش مهرجویی است. کارگردانان بزرگ دیگری هم وجود دارند که همچنان با ادبیات و رمان مأنوس بودهاند و هستند؛ ازجمله بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی و... با این حال به نظر میرسد حضور مهرجویی در ادبیات کشور بسیار پررنگتر بوده است. از چاپ رمانهای «آن رسید لعنتی» گرفته تا «در خرابات مغان». پیشتر هم البته آثاری داشته که همچنان محل ارجاع است که ازجمله آنها میتوان به «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» اشاره کرد. حتی خارج از ادبیات، در مباحث فراروانکاوانه نیز به ترجمه اثری همت گماشت که با استقبال فراوان از سوی خوانندگان ایرانی مواجه شد. «جهان هولوگرافیک» آنقدر شیفته پیدا کرد که در سالهای اخیر همیشه یکی از پرطرفدارترین آثار در نمایشگاه بوده و به چاپهای متعددی رسیده است.
موضوع دیگری که همیشه درباره رماننویسی مطرح است، تخیل است. خوانندگان رمان به جهت آزادی تخیل گاهی این مدیوم را به سینما ترجیح میدهند. فروش رمانهای چندصد صفحهای خوشخوان (چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان) هم همین موضوع را تأیید میکند. خواننده رمان علاقهمند است خود را در جهان داستانش رها کند و مهرجویی نیز معتقد است این یکی دیگر از قابلیتهای رمان است: «شما یک جمله را میخوانید، بارها میتوانید برگردید و دوباره آن را بخوانید. یا یک فصل را برای درک بهتر و با تعمق بیشتر مرور کنید. میتوانید در درون خودتان آن را کشف کنید. اما سینما و تصویر اینطور نیست. دست تخیل شما را باز نمیگذارد و نمیخواهد تخیلتان را وارد کنید. ما در رمان و ادبیات داستانی با تخیل خودمان سر و کار داریم. با تخیل خودمان به گوش و کنار شخصیتها شکل میدهیم و روابط آنها را تصویر میکنیم، اما سینما و تلویزیون این تخیل را از ما میگیرد. اجازه تخیل و تمرکز نمیدهد. درواقع کاری میکند که در برابر آنها منفعل باشید، اما ادبیات و رمان به این شکل نیست. مخاطب حضور خلاقانه و فعالانه دارد. تخیل و تفکر شما را به حرکت وامیدارد و کاری میکند که مشارکت فعالانه داشته باشید.»
ارسال نظر