مثل تجارت کالا، مهاجرت انسان هم قانونی و غیرقانونی دارد. مردمانی كه از رویاهایشان پلی میسازند به آن سوی مرزها و به اشکال مختلف، وطن را در آرزوی مقصدی بهتر ترک میکنند
شهروند نوشت: مثل تجارت کالا، مهاجرت انسان هم قانونی و غیرقانونی دارد. مردمانی كه از رویاهایشان پلی میسازند به آن سوی مرزها و به اشکال مختلف، وطن را در آرزوی مقصدی بهتر ترک میکنند. براساس آخرین آمارهای بانک جهانی جمعیت مهاجران جهان به ٢٧٠میلیون نفر رسیده و همه این تعداد درحال حاضر در کشوری غیر از کشور زادگاهشان زندگی میکنند. در این آمار مهاجرت بینالمللی اگرچه سهم ایرانیانی که از کشورشان به کشوری دیگر کوچ کردهاند بهطور دقیق مشخص نیست اما آمار غیررسمی از مهاجرات سالانه هزاران ایرانی خبر میدهد. آماری قابلتامل که باید خوب و بد آن را از زوایای مختلف بررسی کرد.
جنگ، ناامنی، بیماری، قحطی، جستوجو برای امنیت و جایی برای زندگی همواره اصلیترین دلایل مهاجرت در جهان است؛ دلایلی که در سالهای اخیر تغییرات جوی ازجمله خطر سمیشدن محیطزیست و تغییرات اقلیمی غیرقابل تحمل به دروازههای جنوبشرقی آسیا نیز به آن اضافه شده و دانشمندان نسبت به پیامدهای چنین پدیده هولناکی هشدار میدهند. با این حال در شرایط کنونی ایران نه در شرایط جنگ و ناامنی است، نه بیماری و قحطی و شرایط جوی مردم را تهدید به مهاجرت میکند؛ با این تفسیر در سالهای اخیر مهاجرت از کشور یک امر «اختیاری» بوده است.
مهاجران قانونی
«زندگی توی خارج، با ظرف شستن و کارکردن توی رستوران، پمپ بنزین و فروشگاه شروع نمیشه، ولی اگه حواسترو جمع نکنی، تهش میرسی به اینجور جاها.» نخستین بار که در یک گروه تلگرامی پستهای تبادلنظر مهاجران کانادا را خواندم این جمله توجهام را جلب کرد؛ کسی انگار تصویر جا افتاده از مهاجران در غربت را سروته کرده بود و اولش را، آخر تعریف میکرد: «مردم فکر میکنند که اگه بدون پول و سرمایه به یک کشور دیگه مهاجرت کنند اونوقت مجبور هستند که تن بدن به کارگری!»
به گفته فرشاد که ٥سال پیش وطن را به مقصد کانادا ترک کرده، بیشتر مهاجران مخصوصا آنهایی که به صورت قانونی و با امتیاز گرفتن از پروندههای مهاجرت، به کشوری دیگر رفتهاند میتوانند زندگی خیلی خوبی هم داشته باشند. او معتقد است مهاجرانی که مجبور به تمیز کردن سرویسهای بهداشتی، ظرف شستن در آشپزخانه رستورانها و کارگری شدهاند یا دانشجوهایی هستند که در کنار تحصیلشان میخواهند یک شغل پارت تایم داشته باشند تا هزینه تحصیلشان دربیاید یا آنهایی که ظرفیت زرقوبرق یک کشور آزاد را نداشته و پولشان را در راه زرقوبرق خارج خرج کردهاند.
بحث و تبادلنظر در این گروههای تلگرامی زیاد است و هر مهاجر تجربهای از زندگی خودش را با اعضا در میان میگذارد. نازیلا با لایک کردن نظر فرشاد نوشته: «من از وقتی اومدم کانادا برای هزینههام برنامهریزی کردم و خدارو شکر اگه همین برنامهرو ادامه بدم تا آخر دوره تحصیلم پول کم نمیارم. ولی یک چیز خیلی مهم این وسط وجود داره که هیچوقت نمیتونم مثل وقتی که تهران بودم برم گالری، تئاتر، کافیشاپ و رستوران، اینجا اگه بخوای اینجوری زندگی کنی کم میاری.»
روزگاری که آرمیتا و محمود بعد از مهاجرت سپری کردهاند نیز یکی دیگر از تجربیات مهاجرت به کشور کاناداست. زن و شوهری که همزمان با تحصیل مجبور به کار کردن در رستورانها و فروشگاهها شدهاند اما معتقدند در فرهنگ ما به یک زن گارسون نگاه دلسوزانهای میشود اما اینجا نه جنسیت مطرح است، نه سطح اجتماعی.
اینها روایت خیلی از مهاجرانی است که با امید رسیدن به آزادی و رفاه بیشتر کشورشان را ترک کردهاند و اگرچه شاید این رویایشان تحقق یافته اما خیلیهایشان هنوز نتواستهاند زندگی در زادگاهشان را با این کیفیت تجربه کنند.
مهاجران غیرقانونی
با این حال وضع برخی از مهاجران قانونی که با پذیرش گرفتن از دانشگاهها یا امتیاز گرفتن از پروندهشان به کشوری دیگر مهاجرت کردهاند، در سطح بسیار بالاتری از مهاجران غیرقانونی قرار دارد. آنها دلهرههای ردشدن از فیلترهای مختلف گزینش برای زندگی در کشور جدید را پشتسر گذاشتهاند اما مهاجران غیرقانونی علاوه بر مشکلات اقتصادی، شغلی، تحصیلی و غیره در یک وضع بلاتکلیف و نامشخص تن دادهاند به کوچی که از اختیار به اجبار تبدیل شده است.
اگر بخواهیم مهاجران غیرقانونی که به امید زندگی بهتر از کشور خارج میشوند و به کشور دیگری میروند مثال بزنیم باز هم به این نکته میرسیم که آنها مثل آوارگان سوری و مردم کشورهای جنگزدهای که مجبور به تن دادن به مهاجرت میشوند، مجبور به ترک وطن نبودهاند. آمارهای نهادهای بینالمللی نشان میدهد سالانه صدها هزارنفر از سراسر دنیا به دلایل مختلفی همچون کار، زندگی بهتر، تحصیل، قاچاق موادمخدر، تخلفات تحت پیگرد سیستم قضائی و... به مهاجرتهای غیرقانونی روی میآوردهاند. این تحلیل آماری درحالحاضر شامل حال مهاجران ایرانی میشود که از کشورشان میروند.
درست مثل لیلا که به امید رفتن به آمریکا تن به سفر با قاچاقبرهای انسان را داد تا به ترکیه برسد و در وبلاگش به خاطر تلخیهای این سفر هولناک جای شرححال روزهای رسیدن به مقصد را خالی گذاشته است و نوشته: «حتی اگر قرار باشد خواندن تجربه من و سوءاستفادههایی که از جان و مال من شد، یک مهاجر را هم نجات دهد، باز هم نمینویسمشان.» ظاهرا او نمیخواهد آنروزها را برای خودش یادآوری و مرور کند اما درنهایت هم یک مهاجر بلاتکلیف افسرده است که شاید همین روزها قید رویاهایش را بزند و به ایران برگردد.
شبکههای قاچاق انسان در مناطق جنوبشرق آسیا، آمریکایجنوبی، آفریقا و چند کشور مثل ترکیه و یونان فعال هستند و از طریق رابطهای خود کسانی را که میخواهند تحت هر عنوان به کشور دیگری مهاجرت کنند، شناسایی و آنها را با مدارک هویت اصلی از کشور خارج میکنند.
مقصد بیشتر مهاجران کجاست؟
هرچه بر تعداد مهاجران غیرقانونی در جهان افزوده شود، شانس تأیید پناهندگان کمتر خواهد شد. با این حال اگر مهاجرت ایرانیها را از نوع قانونی و غیرقانونیاش درنظر بگیریم، قطعا آخرین مقصد رویایی مهاجران، آمریکا و رسیدن به خاک این کشور است. اینها را میتوان از حرفها و نظرهای مردم بهطور غیررسمی استنباط کرد. اما به این دلیل که مهاجرت به این کشور بسیار سختتر از مهاجرت به کشورهای دیگر است معمولا مقصد اول مهاجران ایرانی کشورهای اروپایی مانند ترکیه، آلمان، مجارستان، سوئد یا استرالیا و کاناداست.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
اینجا وقتی کار نیس بیکاری هست اونجا هم هست حداقل شاید اونجا کاری پیدا کنند اگه راهشو بلد باشند
بدون نام
من اگر میتوانستم یک روز هم اینجا نمی ماندم....
بدون نام
زه غبار این بیابان!؟ هوس سفر نداری!؟ همه آرزویم اما.. چه کنم که بسته پایم!!!؟
منتقد
زندگی جایی که وطنت نیست و سواد نداری زبان بلد نیستی،،، ،،، بدبختی خب اگر با پول یا دانشجویی رفته باشی همه جا وطنته،،،،،، به مهاجران افغانستان در کشور خودمان نگاه کنید با چه چشمی بهشون نگاه میکنیم چه رفاه و امکاناتی در اختیارشان میگذاریم ما هم مثل افغانها با نداری بریم میشیم افغانی.،،،، هیچ جا وطن نمیشه،،،،،
بدون نام
آمریکا بهشته
بدون نام
اگه موقعیتشو داشتم یه روزم نمیموندم خسته شدم خسته واقعا خوشا به حال هر کی رفت .
Freeboy
رفتن از اینجا برام یعنی یه نفس تازه.یه زندگی نه مثل اینجا .خدایا به من کمک کن یه راهی نشونم بده از اینجا خلاص بشم.برام دعا کنین
علیرضا
به نظر من مهم تر از اینکه ایران با شی یا آمریکا باید اول تکلیف خودت را مشخصی کنی ببینی واقعا از زندگیت چی میخوای(واقعا مبخوای با زندگیت چه کنی)؟
اونوقت میتونی تصمیم بگیری بری یا بمونی و در هر صورت راضی خواهی بود...
واقعا ببینیم چی میخوایم!!!!!
اگه خواسته مون تو آمریکا بر آورده میشه باید رفت..اگه تو اینجا برآورده میشه خوب بمونیم و برآورده اش کنیم..
محمود حبیب کاظمی
بنام خدا و با سلام .به نظر من مهاجرت هموطنان عزیز کشورمان در حال حاضر چه قانونی و چه غیر قانونی اصلا خوبی نیست . انها که رفته اند با توقیف اموال و اخارج از ان کشور روبرو شده اند.به عنوان مثال اخراج دیپلماتهای کشور روسیه از امریکا . یا اخراج دانشبجویان چندین کشور از سوی روسیه. شما تصور کنید فرزندانتان را برای ادامه تحصیل یا با بورسیه تحصیلی یا هزینه شخصی به خارج از کشور فرستاده اید هیچ فکر کرده اید اگر اخراج شوند چه هزینه سنگینی برای ملت و دو لت به وجود خواهد اورد . پیشنهاد من به ملت و دولت این است تا دیر نشده با فروش اموالشان انهارا به کشورمان فراخوان نمایند چون پای جان و مال در میان است. شاید پیشنهاد من هیچ ربطی با موضوع خبری نداشته باشد.ولی شرایط فعلی این را می رساند . ومن الله و تو فیق
Mahdi
میدانید اولین چیز که برای زندگی مهمه امنیت و آرامش هست.و وقتی اینها نباشه یعنی هیچی نیست .ممکنه من به ضرب قانون و تیم امنیتی امنیت رو بدست بیارم ولی خوب به خاطر یه سری اذیتها به خاطر یه سری چیزهایی که میخواستند به زور بهم تحمیل کنند و همچنین به خاطر اون سردی که ته کلامشون حس میکنم که همچین حالشون از دیدن من گرفته میشه فکر نمیکنم که با رفتنم به آمریکا آرامش رو بدست بیارم یا اون آرامش و امنیتی که مد نظرم بود بهم برگرده . میدانید من حس میکنم تو این پروژه شکست خوردم؛چون اون چیزی که میخواستم رو بدست نیاوردم ولی طرف مقابل من مدام بدست میآورد و کار میکشید.الانم تمام توقع و انگیزه من از آمریکا رفتن اینه که اونجا یه جای خواب بدست بیارم چون از صدقه سری جریان قبلی چند ساله که نتونستم راحت بخوابم.
نظر کاربران
اینجا وقتی کار نیس بیکاری هست اونجا هم هست حداقل شاید اونجا کاری پیدا کنند اگه راهشو بلد باشند
من اگر میتوانستم یک روز هم اینجا نمی ماندم....
زه غبار این بیابان!؟ هوس سفر نداری!؟ همه آرزویم اما.. چه کنم که بسته پایم!!!؟
زندگی جایی که وطنت نیست و سواد نداری زبان بلد نیستی،،، ،،، بدبختی خب اگر با پول یا دانشجویی رفته باشی همه جا وطنته،،،،،، به مهاجران افغانستان در کشور خودمان نگاه کنید با چه چشمی بهشون نگاه میکنیم چه رفاه و امکاناتی در اختیارشان میگذاریم ما هم مثل افغانها با نداری بریم میشیم افغانی.،،،، هیچ جا وطن نمیشه،،،،،
آمریکا بهشته
اگه موقعیتشو داشتم یه روزم نمیموندم خسته شدم خسته واقعا خوشا به حال هر کی رفت .
رفتن از اینجا برام یعنی یه نفس تازه.یه زندگی نه مثل اینجا .خدایا به من کمک کن یه راهی نشونم بده از اینجا خلاص بشم.برام دعا کنین
به نظر من مهم تر از اینکه ایران با شی یا آمریکا باید اول تکلیف خودت را مشخصی کنی ببینی واقعا از زندگیت چی میخوای(واقعا مبخوای با زندگیت چه کنی)؟
اونوقت میتونی تصمیم بگیری بری یا بمونی و در هر صورت راضی خواهی بود...
واقعا ببینیم چی میخوایم!!!!!
اگه خواسته مون تو آمریکا بر آورده میشه باید رفت..اگه تو اینجا برآورده میشه خوب بمونیم و برآورده اش کنیم..
بنام خدا و با سلام .به نظر من مهاجرت هموطنان عزیز کشورمان در حال حاضر چه قانونی و چه غیر قانونی اصلا خوبی نیست . انها که رفته اند با توقیف اموال و اخارج از ان کشور روبرو شده اند.به عنوان مثال اخراج دیپلماتهای کشور روسیه از امریکا . یا اخراج دانشبجویان چندین کشور از سوی روسیه. شما تصور کنید فرزندانتان را برای ادامه تحصیل یا با بورسیه تحصیلی یا هزینه شخصی به خارج از کشور فرستاده اید هیچ فکر کرده اید اگر اخراج شوند چه هزینه سنگینی برای ملت و دو لت به وجود خواهد اورد . پیشنهاد من به ملت و دولت این است تا دیر نشده با فروش اموالشان انهارا به کشورمان فراخوان نمایند چون پای جان و مال در میان است. شاید پیشنهاد من هیچ ربطی با موضوع خبری نداشته باشد.ولی شرایط فعلی این را می رساند . ومن الله و تو فیق
میدانید اولین چیز که برای زندگی مهمه امنیت و آرامش هست.و وقتی اینها نباشه یعنی هیچی نیست .ممکنه من به ضرب قانون و تیم امنیتی امنیت رو بدست بیارم ولی خوب به خاطر یه سری اذیتها به خاطر یه سری چیزهایی که میخواستند به زور بهم تحمیل کنند و همچنین به خاطر اون سردی که ته کلامشون حس میکنم که همچین حالشون از دیدن من گرفته میشه فکر نمیکنم که با رفتنم به آمریکا آرامش رو بدست بیارم یا اون آرامش و امنیتی که مد نظرم بود بهم برگرده . میدانید من حس میکنم تو این پروژه شکست خوردم؛چون اون چیزی که میخواستم رو بدست نیاوردم ولی طرف مقابل من مدام بدست میآورد و کار میکشید.الانم تمام توقع و انگیزه من از آمریکا رفتن اینه که اونجا یه جای خواب بدست بیارم چون از صدقه سری جریان قبلی چند ساله که نتونستم راحت بخوابم.