دوگانه فقير و غني بعد از هاشمی به پايان رسيد
عصر یکشنبه نوزدهم دی، خبری باورنکردنی و تلخ تمام رسانه های ایران ،منطقه و حتی جهان را به تسخیر درآورد.
هاشمي، سيماي انقلاب
دهه اول،دهه کامرانی و سالهای نقش آفرینی بی بدیل هاشمی است. سالهایی که در ابتدایش لیبرالها از قطار انقلاب پیاده شدهاند و کلیت نظام در اختیار نیروهای خط امام قرار گرفت. هاشمی در این دوران، ریاست مجالس اول تا سوم را بر عهده دارد و شايد بتوان گفت نقشی فراتر از آن. در آن دوران، امام خمینی(س) فقط خطوط و مسیر کلی را تعیین میکند و مجري حقیقی نظام نوپا، در حقیقت هاشمی رفسنجانی است. سیمای او بهعنوان سیمای کلی جمهوری اسلامی شناخته میشود، در نماز جمعه تهران خطبه ميخواند و مواضع رسمی جمهوری اسلامی را از این تریبون اعلام ميكند. دهه اول، دهه هاشمی است كه مراد انقلابیون هر دو جناح است و در آن زمان کسی را یارای نقد یا اعتراضی به او نیست.
هاشمي پس از امام(س)
اما دهه دوم،دهه شکر و شکایت است. دههاي كه با درگذشت حضرت امام(س) آغاز میشود؛ کسی که گفته بود هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. در ادامه و با انتخاب مقام معظم رهبری، هاشمی هم به ریاست جمهوری انتخاب میشود. این دوران هم برای هاشمی تداوم دوران خوش دهه اول است. رهبر انقلاب که یار دیرین دوران مبارزه است به او اعتماد کامل دارد. در همان زمان بود كه راستهای آنروزگار با شعار حمایت از هاشمی وارد انتخابات مجلس چهارم شدند.
تحول آيتا...
اما تحول در هاشمی از همین دوران آغاز میشود، دورانی که مدیران و کارگزارانش، اهدافی متفاوت در حوزه فرهنگ و توسعه را با دهه اول انقلاب دنبال میکنند.اما کلیت ساختار سیاسی و نیروهای وفادار به آن، همچنان به هاشمی اعتقاد دارند تا جایی که در نماز جمعه تهران شعار میدهند:« مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است».
دوم خرداد، اولين پايان دوره هاشمي
اما موجي بهنام دوم خرداد در راه است که همه چیز را دگرگون خواهد کرد و برای اولین بار هاشمی را خواهد شکست. دوم خرداد را نسل جوانی بهوجود آورد که خواهان نوگرايي و کنارگذاشتن تمام کهنهها بود.اينجا بود كه هاشمی مظهر تمام گذشته انقلاب قبل از دوم خرداد شد و نسل نوخواسته دوم خردادي خواهان پاسخگویی او شدند. وضعيت متفاوت شده بود و اعتراضها و انتقادها به تخريب رسيد و رسانهها و اهالي سياست شروع به زير سوال بردن وي كردند.دوران اصلاحات بر آيتا... سخت گذشت و به دوراني ناخوشايند رسيد.
اعلام موجوديت احمدي نژاد و بحراني ديگر
اما انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و چهار به نوعی تنگه احد هاشمی است. جایی که با یک موجود ناشناخته رقابت ميكند و منتقدان راديكالش سبب ميشوند تا باز را به يك فرد مانند احمدي نژاد واگذار ميكند. هاشمی در سال هشتاد و چهار تحت تاثیر مشاوران لیبرال و همینطور خانواده اش که تفکر متفاوتی با دهه اول پیدا کرده اند،دچار مواضع نویی شد. برخي تغيير موضعها سبب ميشود كه نهادهايي از وي رويگردان شوند و جرياناتي نيز شروع به تخريب بيشتر او كنند. حتي در اين بازه زماني هاشمي از دوران اصلاحات نيز تنهاتر شد! زيرا ياران قديم او، زندگي و عملكرد هاشمي و خانوادهاش را زير ذرهبين بردند.
آشفتگي كه سبب رويش مجدد شد
انتخابات سال ۸۸، آوردگاه دیگری برای هاشمی بود.برخي سعی کردند او را از ساكتين حوادث آنسال بخوانند و از عالم سياستايران حذفش کنند، اما نتوانستند. روزگار در گذر بود و در ادامه ديديم كه در سال ۹۲ چه رويشي ايجادشد. رويشي كه بذرهاي اميدي را به قلب هاي خشكيدهاي بازگردند كه تصور داشتند بعد از ۸۸ بايد فاتحه تمام آرزوها را خواند. هاشمي آمد تا بگويد مردان تاريخ زنده خواهند ماند. او چند سال بعد يعني در انتخابات سال ۹۴ نيز حماسهاي ديگر ايجاد كرد و سبب شد تا جابهجاييهاي عظيمي در عرصههاي سياسي ايران ايجاد شود و خود به تنهايي در راس راي مردم براي خبرگان بايستد.دشمن و دوست منتظر بودند تا انتخاباتي ديگر برسد و نقش آفريني و اقتدار آيتا... را به چشم ببينند ولي مرگ مجالي نداد.
ديپلماسي در دوران پساآيتا...
در دوراني كه ديگر هاشمي نيست، بايد به فكر عرصههاي مختلف باشيم. بدون شک هاشمی رفسنجانی از مهمترین و اثرگذارترین چهره های سیاسی خاورمیانه بود.کسی که با توجه به شان، جایگاه و قدرتش در درون ساختار سیاسی ایران از مهمترین طرفهای ایرانی برای رفع مشكلات ميان ايران و برخي دولتها بود.در نگاه رهبران خاورمیانه، هاشمی مردی عملگرا و میانه رو بود که مورد اعتماد بنیانگزار انقلاب اسلامی و رهبری نظام به حساب ميآمد و از قدرت کافی برای پیشبرد توافقات در درون کشور برخوردار بود.نقش ویژه هاشمی در پایان بخشیدن به جنگ هشت ساله ایران و عراق و همینطور روابط حسنهاش با پادشاه سابق و سایر تصمیم سازان در عربستان سعودی، همواره در بحبوحه بحرانهای منطقه ای پای او را بهعنوان سیاستمداری عملگرا و قدرتمند به میان میکشید.حال با فقدان هاشمی، یکی از مردان شناخته شده نظام که مقبولیت بسیاری در منطقه داشت از دست رفته است.
واسط قدرت و ملت
در ميدان داخلي نيز،هاشمی در تمام سالهای پر سوءتفاهم، نقش رابط اصلاحطلبان و نظام را ایفا میکرد و مانع پارگی ریسمان گاه نازکشده اتصال شد. هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و همینطور مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری ۹۴ به همراه رییس دولت اصلاحات، عامل اتحاد و پیروزی ائتلاف اصلاحطلبان و میانهروها بود و اكنون در نبود چهره ای در قامت او، چه کسی توان ایفای چنین نقشی را دارد؟
روحاني جانشين برحق هاشمي
به نظر ميرسد یگانه چهره ای که توان مفصل قرارگرفتن و ایفای بخشی از نقش هاشمی فقید را دارد، شخص حسن روحانی است.روحانی که از اصوالگرایی شروع کرد و به میانهروی و اعتدال رسیده، با توجه به سوابقش از ابتدای انقلاب و اعتماد ارکان عالی نظام، میتواند این نقش را بر عهده بگیرد. او اکنون باید فراتر از نقش رییس دولت، در نقش رهبر معنوی یک جریان به ایفای نقش بپردازد. اگر روحانی بتواند این سیر را با فراست طی کند، هم روند اجماع برای انتخابات آتی ریاستجمهوری سهل میشود وهم پس از پایان دولتداری احتمالیاش در سال ۱۴۰۰ میتواند نقش عمود خیمه اعتدال و اصلاح را برعهده گیرد.
اگر شيخ نور و شيخ ديپلمات نباشند!
بحث دیگر، جانشین مرحوم هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام است.نهادی که در تمام این سالها که اصولگرایان نهادهای انتخابی و انتصابی را در اختیار داشتند به کنترل آنان درنیامد و نیروهای میانه و برخی اصلاح طلبان در آن حضور داشتند. جانشین احتمالی در مجمع اگر حسن روحانی یا ناطق نوری نباشند به طور حتم رویکرد بسیار متفاوتی را نسبت به دوران هاشمی در پیش خواهد گرفت و این یعنی دور شدن ائتلاف اعتدال از تصمیم سازیهای یکی از مهمترین نهادهای نظام.
پايان عصر احمدي نژاديها
شاید عجیب بهنظر برسد اما وفات آیت ا... هاشمی، میخ آخر بر تابوت جریان احمدینژادي است.جریانی که از بدو پيدايش بر پایه دوگانهسازی و دوقطبیکردن فضا شکل گرفته است. احمدی نژاد و یارانش همواره دوقطبی فقر و غنا ساخته اند و در یک سو ثروت، قدرت و اشرافیگری را ترسیم کردند و سعي داشتندآیت ا... هاشميرا سمبل آن نشان دادند و در سوی دیگر ساده زیستی، فقر و دفاع از مستضعفين را به خود منتسب كردند. اما حال با رحلت هاشمی رفسنجانی، سیبل مقابل را از دست داده اند و به نوعی بی هویتی و سرگردانی سیاسی گرفتار آمده اند چراکه هویت سیاسی خود را در ستیز و انکار هاشمی تعریف کرده بودند و پس از نهی رهبری برای حضور احمدینژاد در انتخابات، این ضربه سهمگین دیگری بر پیکره جریان احمدی نژاد است.
نظر کاربران
بقول خودش اب وجایی بریز که میسوزه .طوری حالتونو گرفته دستتون ورو کرده که حالاحالا ها باید هی بگین احمدی نژاد احمدی نژاد .