تراژدیای به نام ببر مازندران
سال ۱۳۵۰ طی ابلاغیه سازمان محیط زیست کشور نسل ببر مازندران در جنگلهای خزری منقرض اعلام شد و نام ببر مازرون برای همیشه در تاریخ حیات وحش ایران گم شد.
خبرگزاری ایسنا: سال ۱۳۵۰ طی ابلاغیه سازمان محیط زیست کشور نسل ببر مازندران در جنگلهای خزری منقرض اعلام شد و نام ببر مازرون برای همیشه در تاریخ حیات وحش ایران گم شد.
روزگاری کهن، موجودی سرشار از زیبایی و افسونگری در جلگه خزری پادشاهی می کرد که شاید تنها رقیب و حریف این موجود خارقالعاده انسان بود. گونهای منحصربفرد که بسیار قدرت طلب و قلمرو طلب بوده و صدایش دیرزمانی در نواحی وسیعی از جنگلهای قفقاز، ایران، شرق ترکیه و عراق شنیده میشد اما از بد روزگار ۶۰ سال است که به دلیل تخریب زیستگاه و شکار بیرویه دوران فرمانروایش بسر آمده و نام "مازرون ببر" برای همیشه در گورستان خاطرهها دفن شده است.
شواهد نشان میدهد ببر مازندران از راسته گوشتخواران و بزرگترین عضو خانواده گربهسانان محسوب میشده و از لحاظ ژنتیکی باجثهای متفاوت و غالبا بزرگتر از ببر بنگال و کوچکتر از ببر سیبری بوده است.
هوشنگ ضیایی نویسنده کتاب راهنمای صحرایی پستانداران ایران در گفتوگو با ایسنا میگوید: این نوع ببرها دارای رنگ پوست زرد متمایل به نارنجی و زیر بدنش نیز سفید بوده و روی پشت آن نوارهای قهوهای رنگی وجود داشته است.
استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش خاطرنشان میکند: این ببر دارای پاهای بلند و باریک و وزنی معادل ۳۰۰ کیلوگرم داشته است. ببر زیبای هیرکانی تنها گربه سان علاقهمند به آب است که در بازه زمانی حیاتش در ساعات گرم روز در درون آب تا کیلومترها میتوانسته به شنا بپردازد.
ضیایی در مورد خصوصیات بارز این نسل منقرض شده میگوید: فعالیت در شب و داشتن زندگی انفرادی از ببر مازندران موجودی منحصربفرد ساخته. معمولا صبح زود و اواخر غروب این نوع ببر تمایل بیشتری برای شکار داشته است.
باید گفت طبق آخرین اطلاعات به جا مانده از ببر مازندران قدرت پرش این حیوان تا ۱۰متر نیز میرسیده و غذای اصلیاش پستاندارانی مانند مرال و گراز بودند البته غیر از این موجودات، از دامهای اهلی متعلق به دامدارانی که در مجاورت و قلمرو این ببر زندگی میکردهاند نیز تغذیه میکرده و در هر وعده در حدود ۴۰کیلوگرم گوشت را میخورده است!
ضیایی در مورد جفتگیری این گونه منقرض شده میگوید: جفتگیری این گونه معمولا در اواخر زمستان بوده و طول مدت آبستنی ببر ماده حدود ۱۰۰روز بوده است که معمولا در هر وضع حمل ۲-۳توله به دنیا میآورد.
ببرهای کاسپین معمولا وسعتطلب بودهاند و قلمرو اصلی این گونه از ببرها در گستره جهانی جنگلهای قفقاز، ایران، عراق، قسمتی از ترکیه و افغانستان بوده که متاسفانه نسل این موجود در تمامی این مناطق منقرض شده است.
استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش میگوید: معمولا این نوع از ببرها علاقهمند زیستمندی در نیزارها، تالابها و بوتهزارها و مکانهایی که علاوه بر وجود پوشش و استتار مناسب به آب نیز نزدیک باشند، بودهاند.
این استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش یادآور میشود: در گذشتههای دور ببر مازندران در ایران در قلمرو وسیعی از مناطق جنگلی دریای خزر یعنی از آستارا تا پارک جنگلی گلستان حکمرانی میکرده است که متاسفانه در هیچ کدام از این نواحی دیگر اثری از این نوع ببر دیده نمیشود.
بر اساس شواهد و قرائن میانکاله به دلیل وجود نیزارها و تالابهای متعدد، وجود آب و ارتباط با جنگلهای جلگهای مازندران محلی جذاب برای زندگی ببرهای مازندران بوده است.
وسعت تجمع این گونه تا حدی بوده که ظل السطان ولیعهد ناصرالدین شاه در تاریخ مسعودی از شکار ۳۵ قلاده ببر مازندران در شبه جزیره میانکاله یاد میکند.
ابوطالبی کارشناس محیط زیست میانکاله میگوید: میانکاله در مجاورت تالاب و نیزارهای وسیع بوده است و جنگل و بیشه پیرامون آن بدون انقطاع به تالابهای مختلف دیگر نیز ادامه داشته، به نظر میآید که برای ببر این وضع، ضرورتی قوی و اکولوژیک است.
عضو سمنهای حفاظت از محیط زیست خاطرنشان میکند: تاسال ۱۳۳۲ شواهدی مبنی بر وجود ببر مازندران در میانکاله وجود داشته اما از سال۱۳۳۷ به بعد هیچ نشانی از ببر مازندران در میانکاله یافت نشد.
طبق آخرین اطلاعات سازمان محیط زیست، در سال ۱۳۳۷ آخرین ببر از گونه ببرهای مازندران توسط یک شکارچی ترکمن در پارک ملی گلستان شکار میشود و دیگر بعد از این ماجرا کسی ردی از ببر مازندران در نواحی جنگلهای خزری نمییابد.
تا سال ۱۳۵۰کم و بیش شایعاتی مربوط به رویت ببرهای مازندران در جنگلهای هیرکانی شمال از این سو و آن سو به گوش میرسید تا اینکه بالاخره سازمان محیط زیست کشور برای روشن شدن وضعیت سرنوشت ببرهای مازندران طرحی را به اجرا میگذارد.
ابوطالبی در این رابطه میگوید: در سال۱۳۵۰ سازمان محیط زیست کشور پروژه ببریابی در جنگلهای ببرخیز خزری را به اجرا درآورد.
عضو سمنهای حفاظت از محیط زیست تصریح میکند: این پروژه متشکل از ۵۰۰ محیط بان باتجربه گیلانی و مازندرانی مجهز به دوربینهای خودکار آن زمان بود که ۶ماه به طول انجامید، اما در طول این مدت اثری از ببر مازندران در جلگه خزری یافت نشد. پس از پایان این پروژه و ناکامی در یافتن حتی یک گونه از ببر مازندران، سازمان محیط زیست کشور این گونه منحصربفرد را منقرض شده اعلام میکند.
در حال حاضر تنها نشانی که از ببرهای مازندران به یادگار مانده، یک پوست در موزه دارآباد و دیگری در موزه تاریخ طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست است.
شاید بتوان گفت تخریب زیست گاه و شکار بیرویه بختکی بود که سایه شوم مرگ را بر سرببرهای کاسپین انداخت.
ابوطالبی عضو سمنهای حفاظت از محیط زیست میگوید: محل زندگی این نوع از ببرها، جنگلهای ساحلی بوده که در کنار رودخانهها و تالابها قرار میگیرند و در واقع ببر مازندران تنها گربه سانی است که به آب نیاز دارد و روزی چند ساعت باید آبتنی کند.
ابوطالبی یادآور میشود: ببر مازندران بچههایش را در نیزار مخفی میکرده تا ببرها و انسانها و درندگان دیگر، تولههایش را نکشند. اما با بازشدن پای انسان به جنگلهای بکر هیرکانی و شروع بهرهبرداری از جنگلهای شمال از دهه ۲۰ و تاراج آن در دهههای ۳۰ به بعد مهمترین زیستگاه ببرهای مازندران در معرض نابودی قرارگرفت.
البته در آن دوران، همه این جنگلهای ساحلی و نیزارها از بین نرفته بود، اما تکههای کوچکی باقی مانده بود که برای حفظ یک جمعیت پایدار از ببرها کافی نبود، گربهسانان قلمروطلب هستند و ببر هم قلمروهای بسیار بزرگی نیاز دارد و همین باعث شد تا این موجودات به مناطق کوهستانی و مرتفع مهاجرت کنند.
ابوطالبی میگوید:مهاجرت به مناطق کوهستانی و مرتفع و عدم سازگاری با این محیط تیر غیبی بود تا ببر مازندران را تا مرز انقراض پیش ببرد.
اما از تخریب سکونتگاهها و مهاجرت اجباری این گونه منقرض شده که بگذریم مساله دیگری که خطری جدی برای حیات ببرهای مازندران محسوب میشد شکارهای بیرویه برای دستیابی به پوست بینظیر این حیوان بود.
ابوطالبی یادآور میشود: بلوغ در ۴ سالگی و سخت بودن دوام در طبیعت وحشی تا سن بلوغ و انجام جفتگیری، قدرت کم در زایش و نگهداری تولهها، جداشدن از مناطق تالابی و عدم توان مبارزه توله ببرها با دشمنانی چون شغال، روباه و گربه جنگلی و... از عوامل دیگریست که منجر به انقراض ببر مازندران شده است.
پس از این پایان حزنانگیز، جنگلهای میانکاله که روزگاری قلمرو بزرگترین گربهسان جهان بود لقمهای دندانگیر برای سودجویان و منفعتطلبان شد تا در پی منعفتطلبیهای خود تیشه به ریشه این جنگلها بزنند و تنها قلمرو امن ببرمازندران را به نابودی بکشانند. در گیر و دار منفعت جوییهای برخی به نام توسعه گردشگری در میانکاله، سازمان محیط زیست کشور تصمیم گرفت دو قلاده ببر سیبری که از نظر ژنتیکی با ببر مازندران شباهت زیادی دارد را وارد کشور کند تا با آمدن صاحبخانه به خانهاش هم یک گونه باارزش انقراض یافته احیا شود و هم میانکاله خانه ببرها از دست سودجویان در امان بماند.
ابوطالبی کارشناس محیط زیست با اشاره به اینکه پس از انقراض نسل ببرهای مازندران طی مطالعاتی معلوم شد ببر سیبری ۸۵ درصد از لحاظ ژنتیکی با ببرمازندران مشابه است، میگوید: برخی دانشمندان معتقد بودند ببر مازندران و ببر سیبری دارای مشابهتهای ژنتیکی فراوانی هستند اما ببرهای سیبری براثر مهاجرت به این منطقه براساس شرایط آب و هوایی دارای پوستی روشنتر و جثهای بزرگتر شدند، با نگاهی به موجودات مناطق سردسیر این فرضیه تا حدودی درست به نظریه میرسید.
وی تصریح می کند: در فروردین ۱۳۸۹ با رایزنیهایی که با روسیه انجام گرفت دو قلاده ببر نر و ماده سیبری در ازای دو پلنگ ایرانی به ایران وارد میشود تا نسل ببر خزری از طریق ببرهای سیبری احیا شود. مایا و السیا پس از توافق ایران و روسیه در بدو ورود به ایران به جای اینکه طبق برنامه وارد میانکاله شوند مستقیم به پارک ارم فرستاده شدند و هیچگاه رنگ مازندران را نمیبینند.
ابوطالبی عضو سمنهای حفاظت از محیط زیست میگوید: به دلیل آماده نبودن شرایط میانکاله برای رهاسازی ببرهای سیبری این دو ببر به پارک ارم تهران تحویل داده شد. این زوج که از راه دور آماده بودند تاسرپوشی برای انقراض نسل ببرهای مازندران باشند در باغ وحش پارک ارم به دلیل عدم مدیریت صحیح با گوشت الاغ های بیمار تغذیه شدند. در همین احوال مایا به صورت نهفته ناقل بیماری مهلکی شد اما هنوز بیماری ضربه کاری را به این ببر وارد نکرده بود. تا اینکه به دلیل عدم شناخت زمان جفت گیری ببرها، ببر نر و ماده در یک جایگاه قرار گرفتند و چون ببرها به جز زمان جفت گیری در اکثر مواقع باهم به جدال میپردازند براثر درگیری بین ببر نر و ماده "مایا" زخمی میشود.
ابوطالبی کارشناس محیط زیست با اشاره به این نکته که بعد از خوردن گوشت الاغ آلوده، در همان روزهای نخست نشانههای ابتلا به بیماری مشمشه در مایا همان ببر نر معروف سیبری دیده شد یادآور میشود: با عفونیشدن زخم ببر نر این ببر به آزمایشگاهی منتقل شده و پس از انجام آزمایشات مشخص میشود که دچار عفونت ریه و بیماری مشمشه که بر اثر خوردن گوشت الاغ به وجود میآید شده است.
وی میگوید: مایا پس از یک هفته توان مقابله با بیماری را از دست میدهد و قفس باغ وحش پارک ارم آخرین زیست گاه ببر نر سیبری میشود. مایا، السیا را تنها میگذارد اما روزهایی سخت ر در انتظار ببر ماده سیبری بود. السیا مشکوک به بیماری مشمشه بود و کسی نمیتوانست این شک را برطرف کند. السیا ۴ ساله بیگناه به قرنطینه فرستاده میشود تا اینکه در سال گذشته طی آزمایشاتی معلوم میشود این ببر ماده سالم است.
ابوطالبی میگوید: هم اکنون این ببر به تنهایی در باغ وحش ارم زندگی میکند و ببر نری برای جفت گیری و ازدیاد نسل وجود ندارد، در حالی که روسیه نیز از دادن ببر دیگری به ایران سرباز میزند و باید گفت عملا پروژه احیای ببر خزری با استفاده از ببرهای سیبری با شکست روبرو شده است.
حال داستان غم انگیز رویارویی با ببر مازندران و شکار این موجود منحصر به فرد تبدیل به افسانهای شده که نقل محافل پدربزرگها و شکارچیان قدیمی شمال کشور است، هرچند انقراض این گونه خارق العاده جای بسی تاسف است ولی آب ریخته شده را نمیتوان جمع کرد! اما میتوان از این تراژدی عبرت بسیار گرفت تا گونههای منحصربه فردی مانند یوزایرانی، پلنگ ایرانی، گوزن زرد ایرانی و...به چنین سرنوشتی مبتلا نشوند. حفظ حیات وحش و نگهداری و نگهبانی از گونههای جانوری در هر کشوری به همراهی و همیاری سازمانهای مسوول و دست اندرکار و همچنین سازمانهای مردمی نیاز دارد و برنامههایی که از سوی سازمان محیط زیست در کشور ما برای این موضوع طراحی شده چنانچه به صورت ژرف و طی برنامهریزیهای ویژه در یک کشور اجرایی نشود در بلند مدت نابودی گونههای زیستی و گستره زیستگاههای جانوری و گیاهی کشور را رقم میزند.
ارسال نظر