۴۶۰۵۶۳
۴ نظر
۵۰۱۶
۴ نظر
۵۰۱۶
پ

گفتگو با متهمان سرقت از گاو صندوق یک خانه

خبرگزاری میزان گقت وگوی کوتاهی با یکی از متهمان سرقت از گاوصندوق یک خانه را منتشر کرد.

خبرگزاری میزان گقت وگوی کوتاهی با یکی از متهمان سرقت از گاوصندوق یک خانه را منتشر کرد.

این مصاحبه را می خوانید:

خودت را معرفی کن.

حمید هستم و ۲۵ سال دارم.

شغلت چیست؟

همراه برادر کوچک‌ترم بوفه‌ای در یک مجتمع ورزشی در شهر اجاره کردیم و آنجا فروشندگی می‌کنیم.

پس چرا به فکر سرقت افتادید؟

حدود یک هفته قبل از تعطیلات عید، برای ملاقات با برادرم (اصغر) پیش او رفتم. برادرم سرایدار یک خانه ویلایی خیلی بزرگ بود. به محض ورودم به خانه، بزرگی آنجا من را تحت‌تاثیر قرار داد. طی مدتی که نزد برادرم بودم، وی مدام از وضعیت مالی صاحبخانه و اطمینان وی به خودش صحبت می‌کرد؛ حتی اصغر عنوان کرد که صاحبخانه آنقدر به او اطمینان و اعتماد دارد که رمز گاوصندوق خانه را نیز در اختیارش گذاشته است. پس از آن بود که وسوسه سرقت از خانه به جانم افتاد.

این موضوع را با اصغر هم در میان گذاشتی؟

نه. اطمینان داشتم که اصغر با من همکاری نخواهد کرد؛ به همین علت موضوع سرقت را با برادر دیگرم به‌نام علی در میان گذاشتم و قرار شد با همراهی یکی از دوستانمان به نام مهدی که از مجرمان سابقه‌دار است این سرقت را انجام دهیم.

نقشه‌ات را چطور اجرا کردی؟

از قبل همه چیز را با علی و مهدی هماهنگ کرده بودیم. قرار بود من و علی حرفی نزنیم و چهره‌مان را کامل بپوشانیم تا برادرمان شک نکند.

همه‌چیز طبق قرار پیش می‌رفت. زمانی که وارد حیاط خانه شدیم، برادرم به محض دیدن ما ترسید و می‌خواست فریاد بزند که مهدی جلوی دهان او را گرفت و تهدیدش کرد که اگر سروصدا کند او را می‌زند. وارد خانه شدیم و اصغر همچنان برای فرار از دست ما در تکاپو بود. مهدی شروع به کتک زدن برادرم کرد. من و علی هم با او همکاری کردیم.

بعد چه شد؟

دست و پای اصغر را بستیم و از او خواستیم تا رمز گاوصندوق را بدهد. ما اصرار می‌کردیم و او رمز را نمی‌داد تا این‌که مهدی ناگهان عصبانی شد و به پای او شلیک و او را به مرگ تهدید کرد. برادرم که دیگر چاره‌ای برایش نمانده بود رمز را داد. ما هم جواهرات را دزدیدیم و فرار کردیم.

پلیس چگونه فهمید که شما سارقان طلاها هستید؟

زمانی که اصغر زنگ زد ، من و علی برای طبیعی جلوه دادن ماجرا همراه او به پاسگاه پلیس رفتیم ولی متاسفانه به محض دیدن او دستپاچه شدیم و پلیس از حالت اضطرابی که داشتیم پلیس به ما شک کرد و به موضوع پی برد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • سیامک

    کدوم احمقی رمز گاوصندوق شو به یه بیگانه میده . عجب آدم های ساده ایی پیدا میشن .

  • بدون نام

    واقعآ که

  • بدون نام

    از قدیم گفتن به چشمهاتم اعتماد نداشته باش تا برسد به غریبه

  • علی

    تکراری بود

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج