واکنش رامبد جوان مقابل شوخی یک رزمنده
علیرضا دلبریان جانباز دفاع مقدس و از بازماندگان غواصان عملیات کربلا پنج با حضور در برنامه «خندوانه» از خاطرات خود گفت.
خبرآنلاین: علیرضا دلبریان جانباز دفاع مقدس و از بازماندگان غواصان عملیات کربلا پنج با حضور در برنامه «خندوانه» از خاطرات خود گفت.
برنامه «خندوانه» شامگاه چهارشنبه ۲۲ دی میزبان علیرضا دلبریان یکی از غواصان عملیات کربلای پنج بود.
در ابتدای برنامه، دلبریان با اشاره به لهجه کاشمریاش (از شهرهای خراسان رضوی)، گفت: «این لهجه من داستان دارد، یک بار برای روایتگری به سالنی رفته بودم، آخر برنامه از حضار پرسیدم که برنامه خوب بود؟ یکی از آنها گفت ما که هیچی نفهمیدیم ولی دستت درد نکند.»
او سپس ماجرای جبهه رفتنش را تعریف کرد: «آن موقع ۱۷ سالم بود. من همیشه اگر توانایی انجام کاری را نداشتم به روی خودم نمیآوردم. وقتی به من گفتند که باید اعزام شوم، بیهیچ حرفی پذیرفتم. در جبهه اوج کار ما غواصی بود. در سال ۶۳ فرمانده من را صدا کرد و گفت که شنا کردن بلد هستی؟ من هم کم نیاوردم و در ظاهر خودم را مشتاق نشان دادم و گفتم که بله خیلی واردم. ولی در اصل میترسیدم و نمیدانستم که چه کنم.»
دلبریان ادامه داد: «ما را برای آموزش به نیروی دریایی سپردند و در دریای خزر دوره آموزشی را گذراندیم.»
این جانباز دفاع مقدس درباره آسیب دیدگیاش توضیح داد: «شب عملیات کربلا پنج بعد از اینکه بچهها همینطور شهید شدند فرمانده دستور داد به عقب برگردیم، در همین حین یکدفعه صدای یک انفجاری آمد و ما فکر کردیم که خمپاره است، ولی تا قدم برداشتم فهمیدم پایم رفته است روی مین و دچار آسیب شدهام.»
او ادامه داد: «در بیمارستان همینطور من را داشتند میکشیدند و اصلا حواسشان به پایم نبود تا اینکه من فریاد زدم پدر جان میخواهید ما را از مرگ نجات دهید، یا همینجا شهیدمان کنید. بعد هم که هلیکوپتر آمد تا مجروحین را با خود به اهواز ببرد، از شانس بد من تا آمدم سوار بشوم گفتند جا نداریم و من را با یک آمبولانس به اهواز بردند که مدام راننده در چالهها میانداخت و حسابی پدر ما درآمد.»
دلبریان درخصوص آلودگی هوای تهران گفت: «اگر در تهران هم فرهنگ جبهه را اجرا کنیم و رانندگان در مسیر خود، دیگران را به مقصد برسانند دیگر این آلودگیها را نداریم.»
در پایان هم درحالیکه جوان داشت هدایای دلبریان را تقدیمش میکرد، او به شوخی گفت: «نمیخواهد توضیح بدهی و وقتمان را بگیری، خودم میبینم» که رامبد جوان هم در واکنش به او با لحنی به ظاهر عصبانی بیان کرد: «بگیر این هم لوح برنامه، هر چه من میخواهم میزبانی کنم نمیگذارد، حالا فقط یک آرزو برای مردم میکنی، بدون هیچ حرف دیگری خداحافظی میکنی، همین.»
شقایق دهقان هم در این برنامه استنداپ کمدی با موضوع فضای مجازی اجرا کرد.
در ابتدای برنامه، دلبریان با اشاره به لهجه کاشمریاش (از شهرهای خراسان رضوی)، گفت: «این لهجه من داستان دارد، یک بار برای روایتگری به سالنی رفته بودم، آخر برنامه از حضار پرسیدم که برنامه خوب بود؟ یکی از آنها گفت ما که هیچی نفهمیدیم ولی دستت درد نکند.»
او سپس ماجرای جبهه رفتنش را تعریف کرد: «آن موقع ۱۷ سالم بود. من همیشه اگر توانایی انجام کاری را نداشتم به روی خودم نمیآوردم. وقتی به من گفتند که باید اعزام شوم، بیهیچ حرفی پذیرفتم. در جبهه اوج کار ما غواصی بود. در سال ۶۳ فرمانده من را صدا کرد و گفت که شنا کردن بلد هستی؟ من هم کم نیاوردم و در ظاهر خودم را مشتاق نشان دادم و گفتم که بله خیلی واردم. ولی در اصل میترسیدم و نمیدانستم که چه کنم.»
دلبریان ادامه داد: «ما را برای آموزش به نیروی دریایی سپردند و در دریای خزر دوره آموزشی را گذراندیم.»
این جانباز دفاع مقدس درباره آسیب دیدگیاش توضیح داد: «شب عملیات کربلا پنج بعد از اینکه بچهها همینطور شهید شدند فرمانده دستور داد به عقب برگردیم، در همین حین یکدفعه صدای یک انفجاری آمد و ما فکر کردیم که خمپاره است، ولی تا قدم برداشتم فهمیدم پایم رفته است روی مین و دچار آسیب شدهام.»
او ادامه داد: «در بیمارستان همینطور من را داشتند میکشیدند و اصلا حواسشان به پایم نبود تا اینکه من فریاد زدم پدر جان میخواهید ما را از مرگ نجات دهید، یا همینجا شهیدمان کنید. بعد هم که هلیکوپتر آمد تا مجروحین را با خود به اهواز ببرد، از شانس بد من تا آمدم سوار بشوم گفتند جا نداریم و من را با یک آمبولانس به اهواز بردند که مدام راننده در چالهها میانداخت و حسابی پدر ما درآمد.»
دلبریان درخصوص آلودگی هوای تهران گفت: «اگر در تهران هم فرهنگ جبهه را اجرا کنیم و رانندگان در مسیر خود، دیگران را به مقصد برسانند دیگر این آلودگیها را نداریم.»
در پایان هم درحالیکه جوان داشت هدایای دلبریان را تقدیمش میکرد، او به شوخی گفت: «نمیخواهد توضیح بدهی و وقتمان را بگیری، خودم میبینم» که رامبد جوان هم در واکنش به او با لحنی به ظاهر عصبانی بیان کرد: «بگیر این هم لوح برنامه، هر چه من میخواهم میزبانی کنم نمیگذارد، حالا فقط یک آرزو برای مردم میکنی، بدون هیچ حرف دیگری خداحافظی میکنی، همین.»
شقایق دهقان هم در این برنامه استنداپ کمدی با موضوع فضای مجازی اجرا کرد.
پ
نظر کاربران
این قسمتش حرف نداشت.
رفتار رامبد خیلی زشت بود این رفتار در شأن رامبد بود نه یک رزمنده عزیز ، آقای دلبریان فدای دلت
جالب بود
رزمنده خیلی با حالی بود
رامبددجوان عددی نیست در مقابل قهرمانان وطنم
خیلی آدم باحالی بود انصافا از استنداپ کمدین های دیگه خیلی باحال اجرا کرد
خیلی جالب بود
جا داشت رامبد یه معذرت خواهی هم بکنه
درود بر همه جانبازان. پهلوانانی که به خاطر حفظ خاک میهن جسم خود را فدا کردند. همیشه قدردان شما هستیم.
سلام من دیروزشاهدپخش این برنامه بودم وازنظرمن یکی ازبهترین برنامه های آقای جوان بود،اینقدراین آقای رزمنده من روتحت تٱثیرخاطراتشون قراردادن که انگاریکی ازعزیزانم رادراون عملیات ازدست داده بودم وباورنمی کنیدمن دریک روزدوباراین برنامه رونگاه کردم وهردوباراشک ریختم.امامتٲسفانه برخوردآقای جوان بااین رزمنده درآخربرنامه درست نبودبایدخیلی محترمانه
تربااین برادربزرگواری که درطول برنامه سعی می کردمردم راناراحت نکندبرخوردمی شد
به ابن میگن رزمنده واقعی ..شاید از خیلیا مومن تر بود اما ادعا نداشت.دمش گرم.. ...ایول
متاسفم که شاید برخورد بد رامبد دل یک قهرمان ملی را به درد آورد
کلا رامبد جوان آدم بی ادب و گستاخی هستش
من اگه جای ریس صدا سیما بودم رامبد رو توبیخ میکردم چون رامبد خیلی مغرور و گستاخ شده آقای رامبد صفر هم نیستی ، به نظر من جنابخان از تو مشهورتر هستش پس رفتار تو اصلاح کن بی ادب
رامبد ک جای خودش،،تهرانیا کدومش مرام و معرفت دارن ک این دومیش باشه،جانباز عزیز گفته داداشمون فدای دلت.
آخه برادر من آقای رامبد و امثالهم برای پول که دست به تولید همچین برنامه هایی می زنند و گرنه عاشق چشم و ابروی من و شما نیستن که، به همین سبب خیلی از چیزها هم براشون ارزش نداره.
دوستان خواهشن علکی جو سازی نکنید،رامبد کلا ادم شوخ طبعیه،این شخص بزرگ هم خودش شوخ طبع بود،وگرنه رامبد اینقد باهاش باب شوخی باز نمیکرد.علا کل حال به نظر من هرکی داره جو سازی میکنه،ادم برنامه های دیگست.وسلام
من ندیدم برنامرو حیف شد...
اما ب نظرم اون جانباز اگ رامبد و میزدهم رامبد نباید حرفی میزد اول بخاطر اینکه یک جانبازه و محترم دوم بخاطر اینکه اون مهمانه و رامبد میزبان...رامبد جان از توبعید بود یذره از مدیری یادبگیر