منطقه خاورمیانه یا بخش عمده آن که آسیای غربی است، از دوران باستان تاکنون، همواره صحنه رقابتهای شدید و جنگ و چپاول مهاجمان داخلی و خارجی بوده است. مرزهای میان کشورهای این منطقه بهدليل دوستی و همکاری تنظیمنشده، بلکه ناشی از رقابت و جنگ و دشمنی است.
احمد عظیمیبلوریان . پژوهشگر در شرق نوشت: منطقه خاورمیانه یا بخش عمده آن که آسیای غربی است، از دوران باستان تاکنون، همواره صحنه رقابتهای شدید و جنگ و چپاول مهاجمان داخلی و خارجی بوده است. مرزهای میان کشورهای این منطقه بهدليل دوستی و همکاری تنظیمنشده، بلکه ناشی از رقابت و جنگ و دشمنی است.
از جالبترین پدیدههای دیگر خاورمیانه، ظهور و ماندگاری ادیان در این منطقه است. از رقم ١٢٤ هزار پیامبر که در روایات مذهبی به آن اشاره میشود، شاید بدون اغراق، به جز چند نفر آنها، عمدتا از این منطقه برخاستهاند که طبق روایات اسلامی، نخستین پیامبر حضرت آدم (ع) و آخرین آنها حضرت رسول اکرم(ص) بوده است. آنچه ضروری است گفته شود، این است که بیشتر ادیان در همین منطقه خاورمیانه، بهویژه در راستای هلال حاصلخیز از شمال خلیجفارس تا دریای مدیترانه دربرگیرنده کشورهای کنونی ایران، عراق، عربستان، یمن، عمان، سوریه، اردن، لبنان، فلسطین اشغالی، غرب ترکیه و شرق یونان و مصر و احتمالا قبرس شکل گرفتهاند. در اینجا نیازی نیست از جایگاه ادیان چین و هند و آسیای شرقی در زمینه ظهور ادیان سخنی گفته شود.
ادیان مسیحی و یهودی از راه مهاجرت یا تبلیغ، از شرق به اروپا و قاره آمریکا صادر شدند، سپس مسیحیت غربی در جنگهای صلیبی به زادگاه خود اما با چهرهای متفاوت بازگشت. مغولان و تیموریان با قبول اسلام، از آن برای سلطه بر بیزانس و همه کشورهای عربی استفاده کرده و با ایجاد امپراتوری عثمانی همه کشورهای عرب را در یک دوره ٦٠٠ساله به صورت مستعمره خود درآوردند. دین و مذهب در هرکجا ظهور کرده، با باورها و سنتهای محلی ممزوج شده است. ایرانیان به بزرگداشت از پیشوایان تاریخی خود مشهورند. این بزرگداشت در ساخت بارگاه و مرقد پیشوایان دینی در فرهنگ ایرانیان متجلی است. مثلا اگر روزی و روزگاری میان ایران و عربستان تفاهمی برای اداره اماکن مقدسه اسلامی به مدیریت ایرانیان به دست آید، بدون تردید میتوان گفت قبرستان بقیع از حالت منجمد و خشک کنونی به صورت «په ردیسی» از آرامگاههای (حرمهای) باشکوه اسلامی مانند کربلا، نجف، کاظمین، مشهد، قم و شیراز در خواهد آمد. بر عکس، اگر خدای نکرده اماکن مقدسه اسلامی در عراق به دست محارباتن تکفیری که هماکنون در آن منطقه علیه دولت عراق میجنگند بیفتد، احتمال صدمهدیدن این اماکن بسیار زیاد است.
همین نفوذی که غربیها امروز در فرهنگ شیخنشینان خلیجفارس و عربستان دارند - ازجمله برجها و آسمانخراشهایی را که به صورت آزمایشی در امارات و قطر میسازند- در گذشتههای دوردست نیز داشتهاند. اگر نقلقول ابنبطوطه را بپذیریم، شرایط ساده و بیآلایش عزیزترین مسجد جهان اسلام در مدینه در دوره خلافت ولیدبنعبدالملک با استفاده از فرهنگ معماری روم مدرنیزه شد. به این ترتیب که ولیدبنعبدالملک به امپراتور مسیحی روم پیام فرستاد که «من میخواهم مسجد پیامبر خودمان را تعمیر کنم و تو مرا در این کار یاری کن». قیصر روم گروهی مهندس و کارگر فنی با ٨٠ هزار مثقال طلا برای این منظور به مدینه فرستاد که با آن خانههای اطراف مسجد را خریدند و بهاینترتیب موجبات توسعه مسجد را به شکلی که امروز هست، فراهم كردند.
در همه دورههای هجوم پرتغالیها و دیگر قدرتهای اروپایی که نیروی دریایی خود را به قصد چپاول به خلیجفارس میفرستادند، شیخنشینهای خلیجفارس در خدمتشان بودند و نیازهای خدماتی آنها را تأمین میکردند. امروز که شیخنشینها به برکت فروش نفت و گاز به ثروتهای هنگفت و نجومی دست یافتهاند، نهتنها مشوق آمدن غربیها و اقامتگزیدن و اشتغال آنها در خلیجفارس شدهاند، بلکه به دستور دولت انگلیس، کنوانسیون امارات متحده عربی را در برابر ایران تشکیل دادهاند که اکنون کنترل آن به دست آمریکا افتاده است اگرچه با نمایشی که بهتازگي نخستوزیر انگلیس در مسافرت به امارات ترتیب داد و همه بزرگان شیخنشینها را در دو سوی خود به صف کشید، هنوز سهمی از قدرت در این منطقه را مطالبه میکند. بازی امارات با دلار و در بازار مبادله دلار که موجب افزایش قیمت آن در ایران شده است، نیز شاید واکنشی از سوی آنها نسبت به شکست عربستان در حلب باشد. پیش از تشکیل این کنوانسیون، امیرنشینهای خلیجفارس بیشتر باهم دشمن و رقیب بودند تا دوست. این یک سوی قضیه است. سوی دیگر آن ورود بچه پولدارهاي امارات به خدمات خوشگذرانی و عشرتکدهای است.
تسهیلات کالاهای عمده در قدیم میان اروپا و خاور دور علاوه بر جاده ابریشم، از مسیر مدیترانه و اروندرود و خلیجفارس صورت میگرفته و این تجارت موجد علائق اعراب به غربیها بوده است. امروز هم این حالت و روحیه همکاری هیچ تفاوتی نکرده جز اینکه پول نفت و گاز به علاقه غربیها نسبت به این منطقه افزوده است. دیدن تصاویر شهرهای ویرانشده در این منطقه، غربیها را به وجد میآورد. پیشبینی بازسازی شهرها، زیربناها، صنایع و خدمات در این منطقه ویرانشده هوسبرانگیز است.
از دید سیاسی و قدرتنماییهای بینالمللی، منطقه خاورمیانه جولانگاه قدرتهای غربی بوده و هست. پیشبینی اینکه در آینده چه خواهد شد، آسان نیست. این منطقه مانند یک پل بزرگ در اتصال بازرگانی شرق و غرب عمل میکند. جنگهای ٧٠٠ساله میان ایران و روم و تلاش مدام رومیها برای ماندن در جنوب قفقاز به بهانه حمایت از ارمنستان مسیحی هنوز از خاطرهها محو نشده است. حمایت رومیها از مسیحیت در ارمنستان فقط یک بهانه بود. خود آنها مسیحیت را از منطقه خاورمیانه گرفته بودند. اما تا همین اواخر از میسیونرهای مذهبی برای نفوذ در ایران و کشورهای اطراف استفاده میکردند.
اختلاف میان شیعه و سنی چیزی است که انگلیسها در صد سال گذشته به آن دامن زده و از آن بهرهبرداری کردهاند. حضور غربیها و دخالت آنها در منطقه خاورمیانه نهتنها در طول زمان کم نشده، بلکه افزایش یافته است. امروز همه ما شاهد هستیم ناتو (یعنی آمریکا و همه کشورهای عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) به صورت نیروی جنگی از دره پنجشیر در دورترین نقطه افغانستان تا یمن حضور دارند. ترکیه، همسایه ایران خود عضوی از ناتو است و سالهایسال متقاضی ورود به اتحادیه اروپا بوده است. غرب مسلما از گسترش اتحادیه اروپا استقبال میکند، اما ترکیه استثناست. ترکیه هم یک کشور مسلمان است و هم اگر به اتحادیه اروپا بپیوندد، جوانان گرسنه ترکیه یکشبه تا دورترین نقطه اروپا برای یافتن کار خواهند رفت که این امر تعادل دستمزدهای اتحادیه را به هم خواهد زد. پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه در اختیار آمریکاست. اسرائیل دوست متحد آمریکاست و به قول چامسکی - که خود یک یهودی است- اسرائیل اهرم نفوذ آمریکا در خاورمیانه است.
متحدشدن امارات با عنوان «امارات متحده عربی» در مقابله با نفوذ ایران صورت گرفته است که در بالا به آن اشاره شد. عربستان که جای خود دارد. حضور آمریکا همراه با عربستان در صحنه جنگ یمن یک واقعیت در برابر چشم ماست. پایگاههای نیروی دریایی آمریکا و انگلیس در بحرین نمونه دیگری از حضور دائمی این دو قدرت در خلیجفارس است. خبرگزاری الجزیره اسما متعلق به قطر است اما کلا بهوسيله آمریکا تأسیس و اداره میشود و به احتمال زیاد، دونالد ترامپ در سرمایهگذاری آن نقش دارد.
همه مرزهای سیاسی جداکننده کشورهای خاورمیانه را غربیها برای مردم خاورمیانه ترسیم کردهاند. مرزهای ایران را عمدتا دولت انگلیس برای ما ترسیم کرده و مرزهای شمالی ایران در دوره فرمانروایی ایل قاجار ازسوي روسیه با هماهنگی انگلیس بر ما تحمیل شدهاند. جدایی ایران از منطقه هرات در زمانی از سوی انگلیس بر ایران تحمیل شد که هندوستان مستعمره انگلیس بود. حفاظت از آن در برابر ایران و جلوگیری از حمله روسیه به هند، یک هدف استراتژیک برای دولتهای وقت در انگلستان بود.
در چنین شرایط و صحنه پیچیدهای، انتظار مقامات ایران برای توقف قانون موسوم به ایسا (قانون تحریم ایران که در سال ۱۹۹۶ در زمان ریاستجمهوری کلینتون به تصویب رسید)، شاید تحقق نیابد. اگرچه هم در ایران و هم در میان ایرانیان مقیم آمریکا کسانی هستند که پیروزی جمهوریخواهان را از دید منافع ملی ایران به فال نیک میگیرند، اما به توجه به تشدید روحیه امپراتوریخواهی در میان جمهوریخواهان و یکپارچگی بیبدیل کنگره و کاخ سفید، شاید روحیه تهاجمی آمریکا با ورود ترامپ به کاخ سفید تقویت شود. زمزمه رویداد جنگ جهانی سوم نیز این روزها به گوش میرسد. چربترین لقمه برای بازی قدرتها و راهانداختن جنگ و تقسیم منافع حاصله از آن همین منطقه خاورمیانه است. حاصل این جنگ باز هم غارت ثروت سرشار خاورمیانه و تقسیم کشورهای بزرگ آن به واحدهای کوچکتر است. بازی با کشورهای کوچکتر، آسانتر از مبارزه با کشورهای بزرگتر و قویتر است.
این بار هم مانند گذشتههای دوردست، ایران شاید تنها قدرت منطقهای و مقاوم در برابر غرب است. عربستان، ترکیه، مصر و پاکستان با تفاوت کمی متمایل به همکاری با غرب هستند و از اظهار همدلی با غرب ابایی ندارند. نامزدی جیمز ماتیس به عنوان وزیر دفاع آمریکا کار را حساستر کرده است. اگرچه طبق سنت ایالات متحده، وزیر دفاع باید غیرنظامی باشد که بتواند مانع زیادهروی نیروهای مسلح آمریکا شود، اما ترامپ با روحیهای که دارد، این سنت پسندیده را کنار گذاشته و ترسی از کنگره ندارد، زیرا کنگره در سلطه جمهوریخواهان است؛ مگر اینکه در زمان رسمیتیافتن دولت جدید معجزهای رخ دهد. دشمنی جیمز ماتیس با دولت جمهوری اسلامی ایران ورد زبان همه خبرگزاریهاست. حتی اگر آمریکا در خاورمیانه یک جنگ علنی مانند جنگ جهانی دوم به راه بیندازد، به نظر میرسد تاکتیک بمباران هدفهای خود را در مقایسه با بمباران هیروشیما تغییر دهد و از عوامل نیابتی در منطقه -که یکی بمب اتم دارد و دیگری پول- استفاده کند.
پیشبینی رفتار ترامپ در بازی شطرنج خاورمیانه به چند دلیل آسان نیست؛ نخست اینکه برخی از گفتههای ترامپ از پیش از انتخابات تا به امروز ١٨٠ درجه تغییر کردهاند. دوم اینکه اگر قرار باشد ما برای تشخیص روحیه ترامپ، روحیه و باورهای معاصران و دوستان او را ملاک عمل قرار دهیم (اگر میخواهی کسی را بشناسی به دوستان و اطرافیان او نگاه کن)، کسانی را که تاکنون برای کابینه یا پستهای دولتی خود برگزیده است، از دید مصالح جمهوری اسلامی ایران زیاد مطلوب نیستند.
سوم اینکه ترامپ در شمار قابلتوجهی از کشورهای منطقه خاورمیانه علائق شخصی دارد که پیش از این گفته شد.
درست است نفوذ و قدرت غرب در خاورمیانه امروز بیش از هر زمانی است، اما نباید فراموش کنیم در ملیکردن صنعت نفت، ایران توانست پشت انگلیس را که یک ابرقدرت جهانی بود به خاک بمالد. اگر پس از ملیشدن نفت، مقدمات سقوط دکتر مصدق فراهم شد، به دليل یکپارچهنبودن نظام حکومتی ایران بود. وابستگی خونی دکتر مصدق به سلسله قاجار و نفرت طبیعی وی از پهلویهای تازهبهدورانرسیده، به این دوگانگی در حکومت کمک کرده بود. هرکس به راه خود میرفت؛ نه حکومت یکپارچه بود و نه دولت. رقابت بینالمللی میان ابرقدرتهای آن زمان هم که جای خود داشت. حاصل این شد که سهم عمدهای از علائق مربوط به صنعت نفت به دست آمریکا افتاد.
کشمکشهای داخلی راه را برای مانور سیستمهای امنیتی آمریکا و انگلیس هموار کند. درست است ایران در آن دوران زیان دید و از چاله درنیامده به چاه افتاد، اما نباید فراموش کرد پوست نازنین دولت فخیمه را یکپارچه كند. از آن زمان تاکنون، قدرت انگلستان در جهان تنزل یافته است. درعوض، ایران برای خود سری در میان سرهاست. اما ما نباید مغرورانه عمل کنیم. بسیاري چیزها هست که میتواند به ما کمک کند. برخی از راه درسگرفتن از تجربه دیگران به دست میآید. براي مثال، آمریکا، انگلیس و شوروی در جنگ جهانی دوم در برابر آلمان نازی متحد شدند، اما پس از جنگ با تشکیل سازمان سنتو شوروی را محاصره کردند. اروپا، روسیه و چین درحالحاضر هنوز دقیقا نمیدانند چگونه با ترامپ برخورد کنند. اما بدون تردید در اتاقهای دربسته فکری به رایزنی مشغولند.
ما به لحاظ برخورد با جهان تا اندازهای کماحتیاط هستیم. حرکت و نحوه عمل دشمن میتواند برای مسئولان ایرانی آموزنده باشد. در همین ایالات متحده، همه کارمندان دولت حق دارند در انتخابات محلی، استانی و ملی به کاندیدای مورد نظر خود رأی دهند و حتی به انتخابات کمک مالی کنند. اما در موضع دولتی و در محیط اداری اجازه اظهارنظر در مسائل سیاسی را ندارند. اگر کسی در دولت- از موضع کارمند تا مقامات بالا- حرف سیاسی بزند بلافاصله مورد توبیخ، تذکر و اخراج قرار میگیرد.
در ایران هرکسی که صبح از خواب برمیخیزد، به هر شکلی که بخواهد اظهارنظر میکند. این اظهارنظرها بلافاصله در شبکههای ارتباطی بازتاب مییابند. در انتخابات هشت سال گذشته آمریکا، انتخاب یک سیاهپوست، آنهم فرزند یک مسلمان، از نوادر رویدادهای سیاسی در تاریخ آمریکا و حاصل تلاش ٥٠ساله سیاهپوستان و تحقق رؤیای مارتین لوتر کینگ بود و او تلاش کرد نشان دهد برخورد فیزیکی و جنگیدن همیشه بهترین راهحل نیست. استاد سخن سعدی به زمامداران نصیحت میکند با دشمن قویپنجه درنیفتند، اما نمیگوید از حق خود بگذرند. حتی در جنگیدن هم استفاده از تاکتیک به حصول نتیجه بهتر کمک میکند. در رابطه با آمریکا و حل اختلافات باید به یک نکته مهم که از افکار عمومی به دور مانده نیز توجه شود. قاره آمریکا در کل - و ایالات متحده بهطور مشخص- یک سرزمین مهاجرپذیر است و زندگی اقتصادی و غنای فرهنگی آن بر همین اصل مهاجرپذیری شکل گرفته است. کشوری که مهاجرپذیر است برای مردم دنیا و هر کشور دیگر دنیا یک حق نانوشته به وجود میآورد. یعنی هر کشور دیگر دنیا بسته به میزان جمعیت خود حق مهاجرت به آمریکا و کار کسب در آن را دارد. ایران از این قاعده مستثنا نیست. به
عبارت دیگر، ایرانیان حق دارند از امکانات آمریکا برای کار و زندگی برخوردار شوند.
اختلافات کوتاهمدت میان دولتها نباید به حقوق بلندمدت مردم آنها خدشه وارد کند. فراموش نکنیم ایران یک کشور باستانی است و حق زیادی در متمدنکردن دنیا دارد. بالاترین ویژگی مردم این منطقه «معنویت» است که درست نقطه مقابل «مادیت» فرهنگ غربی است و دوم، آشنایی ما با اصول رقابت و مبارزه است. در بازی شطرنج سیاسی خاورمیانه ویژگیهایی در برابر جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که میتواند به حل مشکلات ایران کمک کند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر