چطور سکوت، نکته طلایی فیلم «مهتاب» شد
تدوین کردن سه قسمت از فیلم سینمایی «مهتاب» به کارگردانی بری جنکینز چالشی برای تدوین گران آن بود و آن ها از ساکت ماندن شخصیت اول داستان به نفع خود استفاده کردند.
به نقل از هالیوود ریپورتر، فیلم «مهتاب» با صحنه ملاقات شخصیت اصلی اش یعنی شیرون ملقب به لیتل یا کوچولو در دوران کودکی (با نقش آفرینی الکس هیبرت) با حوآن که یک فروشنده مواد مخدر است (با بازی ماهرشالا علی) آغاز می شود. این چالشی برای تدوین گران فیلم یعنی جوی مک میلون و نت سندرز بود که از دوران دانشجویی در دانشگاه ایالتی فلوریدا با کارگردان فیلم بری جنکینز دوست بودند. سندرز در توضیح میگوید باید یک نوع تعادل پیدا میکردند تا حوآن بر داستان لیتل ارجحیت پیدا نکند. او می گوید «پروسه اکتشافی جالبی بود.»
مک میلون هم اضافه میکند که «لیتل در ۱۰ دقیقه اول فیلم صحبت نمی کند بنابراین ما باید صدایش را در فیلم پیدا میکردیم.» در حقیقت، آن ها با آغاز فیلم آزمایش های مختلفی کردند و یک بار تصمیم گرفتند فیلم را با صحنه رقصیدن لیتل در دستشویی و تقلید او از مایکل جکسون شروع کنند، اما در نهایت قبول کردند که این شور و شعف اضافی لازم نیست.
برای هریک از سه قسمت اصلی فیلم، تدوین گران کار خود را با این کار آغاز کردند که به مخاطب این فرصت را دادند تا در هر قسمت از زندگی شیرون با او آشنا شوند.
به همین دلیل، صحنهای که در آن شیرون بزرگسال (با بازی تروانته رودز) به مادرش (با بازی نائومی هریس) سر میزند، از جایی که در ابتدا در فیلمنامه قرار گرفته بود تغییر مکان داد و عقبتر رفت. مک میلون میگوید: «با خودمان گفتیم ملاقات او با مادرش در بخش سوم فیلم بیش از حد زود از راه میرسد. می خواستیم به مخاطبان این شانس را بدهیم تا به شیرون برسند.» به این ترتیب این دو نفر مونتاژی درست کردند که به نحوی نمایانگر «یک روز از زندگی او» بود و بعد به سمت صحنه ملاقات او با مادرش حرکت کردند.
صحنه های اوج بخش سوم فیلم که در آن شیرون با دوست دوران کودکش اش کوین (با بازی آندره اولاند) دوباره ملاقات میکند، چالش برانگیزترین صحنه ها بودند. مک میلون در توضیح می گوید: «ما به مدت چهار تا پنج صحنه در رستوران بودیم. آدم در این صحنهها نباید بیش از حد در یک جا باقی بماند، اما باید آنها را در عین حال با سرعتی ضبط کند که بتواند این دو را بعد از گذشت این همه مدت، دوباره با هم مرتبط کند. بری دوست دارد بیشتر ساکت بماند و به مخاطب اجازه بدهد در ذهنش پردازش کند که او به چه چیزی فکر می کند. اما در عین حال باید مخاطبان را هم با صحنه درگیر میکردیم.»
« مهتاب » با تمرکز بر زندگی سخت سیاهپوستان ساخته شده و به روایت داستان زندگی یک سیاهپوست در شرایطی سخت میپردازد.
این فیلم در اواخر دهه ۹۰ میلادی آغاز میشود و زندگی پسرکی نحیف به نام شایرن که پدر ندارد و مادرش که به مواد مخدر اعتیاد دارد را تصویر میکند. شایرن در مدرسه با آزار بچههای بزرگتر روبه روست و به همین دلیل وقتی با یک مواد فروش به نام حوان آشنا می شود، با او همراه می شود تا هم راه و رسم زندگی یک سیاه پوست را بیاموزد و هم به نوعی جای خالی پدرش را پر کند.
این فیلم در سه فصل پیش میرود و در فصل اول زندگی پسرکی در محله ای فقیرنشین تصویر میشود. در فصل دوم و زمانی که فیلم به دوره نوجوانی شایرن میرود، وی همچنان با قلدرهای مدرسه در تقابل است ودر عین حال به عنوان نوجوان مشکلات کشف خودش را نیز باید تجربه کند. در فصل سوم زندگی شایرن ، او مردی پرقدرت است که یادآور سیاهپوستان حومه نشین است.
بری جنکینز با تصویر دقیق زندگی یک کودک سیاهپوست که در نهایت راهی جز بزهکاری ندارد، قصد دارد تا زندگی واقعی جمعیت وسیعی از مردم را بررسی کند و این کار را بدون کوچکترین مهربانی در حق قهرمان فیلمش انجام میدهد.
ارسال نظر