ائتلافهاي امروز در سوريه، همكاريهاي دوران گذار است
ايران در پنج سال گذشته نقش ويژهاي در سوريه داشته است. صحنه سوريه هم صحنهاي نيست كه بشود بازيگري را حذف كرد اما ميزان و نوع اين بازيگري ميتواند تفاوت پيدا كند.
روز گذشته علي شمخاني، هماهنگكننده عالي اقدامات سياسي، امنيتي و دفاعي ايران با سوريه و روسيه به دمشق سفر كرد و با مسوولان سوريه ديدار داشت. اين سفر در حالي صورت ميگيرد كه وليد معلم، وزير امور خارجه و سرلشگر علي مفلوك، رييس سازمان امنيت ملي سوريه هم هفته گذشته در سفري اعلام نشده به تهران آمدند. طي روزهاي گذشته نيز هيات پارلماني ايران به سوريه سفر كرده بود. چه مسائل و تحولاتي موجب سرعت گرفتن ديدارها و كوتاه شدن فاصله ملاقاتها ميان مسوولان ايراني و سوري شده است؟
ما نميدانيم چه اتفاقاتي پس از آتشبس ايجاد شده با مشاركت روسيه و تركيه در سوريه در پشتپرده رخ داده است كه آن تحولات موجب شده تا مذاكرات پي در پي و فشردهاي ميان ايران و سوريه طي روزهاي اخير صورت بگيرد. با اين وجود، به نظر ميرسد مسائل جديدي درخصوص موضوع سوريه مانند توافق آتشبس ميان مسكو و آنكارا، اتفاقات ميداني در صحنه داخلي سوريه، روابط ايران و سوريه با روسيه و نيروهاي حاضر در صحنه سوريه براي طرفين ايجاد شده باشد كه براساس آن، تهران و دمشق بخواهند با يكديگر گفتوگو كنند و هرچه سريعتر در قبال آن موضوعات به اجماع نظر برسند. اين گمان زماني تقويت ميشود كه تركها پس از توافق آتشبس اعلام كردهاند كه همه نيروهاي خارجي حاضر در صحنه ميداني سوريه بايد اين كشور را ترك كنند و اين مساله به نوعي ميتواند شامل ايران و حزبالله هم باشد.
برخيها معتقد هستند كه آتشبس ايجاد شده در سوريه، چندان مطابق ميل صددرصدي تهران و دمشق نبوده است. اين آتشبس هم براساس تفاهمات روسيه و تركيه بود. اين تحليل نيز بهشدت در رسانههاي غربي پررنگ شده است كه روسيه و تركيه در مساله حصول آتشبس ايران را به حاشيه راندند. آيا با اين تحليل موافق هستيد؟
چرا ايران كه در نشست مسكو حضور داشت و حتي نشست مسكو هم ابتكار تهران بود براي مساله بحث در خصوص جزييات آتشبس و تعريف گروههاي تروريستي و معارضه قابل مذاكره از سوي روسيه و تركيه دعوت نشد؟
دليل رسمي اين مساله را بايد از مسوولان ايراني پاسخ دهند ولي بايد توجه داشت كه در شرايط كنوني تركيه مهمترين كشور از جبهه مخالفان دولت سوريه است و روسيه به عنوان مهمترين بازيگر در صحنه حاميان دولت سوريه محسوب ميشود. تركيه مهمترين كشوري است كه ميتواند در طرف مخالف بشار اسد، چه با مخالفتش و چه با حمايتش شرايط را تغيير دهد. بيشترين مرز مشترك را با سوريه، تركيه دارا است. مهمترين حامي معارضان سوري، آنكارا است و بيشترين نقش را در كنترل آن مخالفان تركها ميتوانند ايفا كنند. مهمترين مخالف منطقهاي بشار اسد هم تركيه است. در طرف مقابل، سوريه بيشترين وابستگي را به دولت روسيه دارد. آنها در سوريه پايگاههاي نظامي دارند. در شوراي امنيت نقشآفرين هستند. به نظر ميرسد در اين شرايط، طرف مقابل ايران را بازيگري ذيل روسيه محسوب كرده است. از طرفي، تركها و روسها محدوديتهايي را كه ايران در موضوع سوريه دارد ندارند. روسيه علاوه بر ايران و دولت بشار اسد، با امريكا، عربستان، اسراييل، معارضان سوري، مصر و اتحاديه اروپا دسترسي دارد در حالي كه ايران با همه بازيگران مانند امريكا و اسراييل ارتباط ندارد.
شمخاني در بدو ورود به فرودگاه دمشق هدف از اين سفر را تداوم رايزنيهاي نزديك ميان مسوولان عالي دو كشور براي ارتقاي سطح هماهنگي و همكاري مشترك ميان سه كشور ايران، سوريه و روسيه در مبارزه با تروريسم عنوان كرده است. آيا با توجه به اينكه آتشبس از دهمين روز خود هم گذشته و اين طولانيترين آتشبس در سوريه در چندسال اخير است، روسيه و تركيه هنوز نياز به هماهنگي با ايران را حفظ ميكنند؟
همانطور كه گفتم صحنه سوريه، صحنهاي نيست كه بازيگري بخواهد بازيگر ديگري را حذف كند. اينكه تا چه اندازه روسيه و تركيه بخواهند با ايران هماهنگي داشته باشند، بستگي به شرايط آينده و توافقات بعدي دارد اما بايد متوجه بود كه صحنه امروز سوريه، صحنه متغيري است و شرايط به گونهاي نيست كه بخواهد در بلندمدت پايدار باقي بماند. همكاريها و ائتلافهاي امروز، همكاريها و ائتلافهاي دوران گذار هستند. چرا نقش تركيه در اين مدت اهميت يافته است؟ پس از آنكه امريكا با انتخابات رياستجمهوري روبهرو شد و امروز هم دوران گذار و انتقال قدرت را سپري ميكند و از طرفي، تنشهايش نيز با روسيه افزايش يافته است، موقتا بازيگر اصلي در صحنه سوريه نيست. اين كاهش وزن موقتي كه تا ٢٠ ژانويه ادامه خواهد داشت، موجب شده تا نقش طرفهاي منطقهاي اهميت پيدا كند و مسكو، آنكارا را جايگزين واشنگتن براي پيشبرد مساله سوريه بكند، چون در مذاكره با او، هم امتيازات بيشتري را ميگيرد و هم امتيازات كمتري را ميدهد. تركيه نيز ترجيح ميدهد دوران خلأ قدرت در امريكا و در زماني كه تنشهايش با امريكا و اتحاديه اروپا پس از كودتاي نافرجام اخير فزوني يافته است، خود را به مسكو نزديك كند. اولويت يافتن مسائل امنيتي هم اين نياز را در تركيه بيشتر كرده است. اين بازيگران، اهرمهايي دارند. ابزار روسيه، دولت سوريه است و ابزار دولت تركيه، معارضان سوري است. ايران با آنكه در صحنه ميداني حضور دارد اما در صحنه ديپلماتيك طي چند سال اخير در كنار روسيه بوده و همين موجب شده تا بسياري او را ذيل مسكو بدانند. با اين وجود، روسها و تركها بينياز به ايران هم نيستند. بايد منتظر ماند و ديد صحنه تحولات چگونه پيش ميرود.
چه تحولاتي ميتواند موجب افزوده يا كاسته شدن از نقش ايران در سوريه در طرف روسي شود؟
افزايش يا كاهش نقش ايران بستگي به شرايط آينده و توافقات بعدي دارد. همانطور كه گفته شد، در سوريه بايد مجموعهاي از بازيگران مختلف و بعضا متعارض با يكديگر به توافق برسند تا صلح در اين كشور مستقر شود. اين بازيگران طبيعتا ممكن است در برخي مسائل با يكديگر تفاهم داشته باشند و در برخي زمينهها اختلافنظر اما بايد اين نكته را هم مدنظر داشت كه روسها تلاش ميكنند تا هم از برگه ايران و هم از برگه سوريه در معادلات جهاني براي پيشبرد خواست خود استفاده بكنند. با اين وجود ما بايد منتظر روي كار آمدن بازيگري همچون ترامپ باشيم و ببينيم كه روابط امريكا و روسيه، امريكا و اعراب و امريكا و تركيه به چه سمتي ميل پيدا ميكند.
شمخاني ديروز گفت كه همزمان با افزايش هماهنگيهاي نظامي براي مقابله با تروريسم تكفيري، فعالسازي بيش از پيش ظرفيتهاي سياسي براي دستيابي به راهكاري فراگير براي حفاظت از آتشبس و آغاز گفتوگوي معارضه مسلح با دولت سوريه الزامي است. با توجه به نزديكي نظامي و سياسي سوريه به روسيه آيا ايران هنوز از ظرفيتهاي سياسي متفاوتي در موضوع سوريه برخوردار است؟
ظرفيت ايران را بايد متناسب با طرفهاي منطقهاي ديد و نه در سطح روسيه و امريكا. ظرفيت ايران نه آنقدر فوقالعاده است كه به تنهايي بتواند مساله سوريه را حل كند و نه آنقدر كم كه ناديده گرفته شود. بيترديد، با پر شدن خلأ قدرت در امريكا و قدرتگيري ترامپ، از نقش تركيه كاسته ميشود. در اين شرايط، تمايل ترامپ به هر كدام از بازيگران ميتواند اثرگذار باشد.
با وجود اصرارهاي تركيه گروههاي مورد حمايت حزبالله لبنان در سوريه در چارچوب گروههاي تروريستي قرار نگرفتند اما وزير امور خارجه تركيه چند روز پيش حزبالله لبنان را مقصر برخي شيطنتها در روند آتشبس در سوريه معرفي كرده بود. چرا تركيه چنين خط مشي را در قبال حزبالله لبنان در پيش گرفته است؟ اين در حالي است كه حزبالله لبنان با توجه به نقشي كه در تشكيل دولت در بيروت داشته، هر روز قدرتمندتر از قبل شده است و حذف آن از معادلات داخلي لبنان و به تبع آن پرونده سوريه ممكن نيست؟
چند مساله در اتخاذ چنين رويكردي از سوي تركها قابل توجه است. تركيه در قبال حزبالله نميتواند ملاحظات كشورهاي دوستش نظير اسراييل، عربستان، شوراي همكاري خليج فارس و امريكا را ناديده بگيرد. همه آن بازيگران بر خروج حزبالله از سوريه اجماع نظر دارند. اسراييل حزبالله را مهمترين تهديد خود ميداند و معتقد است كه حضور حزبالله در سوريه ميتواند براي تلآويو خطرآفرين باشد. عربستان و كشورهاي شوراي همكاري طي ماههاي گذشته حزبالله را گروهي تروريستي اعلام كردهاند. امريكا هم سالهاست كه ادعا ميكند حزبالله يك گروه تروريستي است. ضمن آنكه تركيه از معارضاني حمايت ميكند كه آن گروههاي معارضه، مهمترين درگيريهايشان با حزبالله و ديگر گروههاي نزديك به ايران است. به عبارت ديگر، طرف تركيه در سوريه به عنوان نيروي رزمنده، حزبالله است. همچنين تركيه با اعمال فشار بر حزبالله در جهت خارج شدن از سوريه درصدد كسب امتياز بيشتر است.
مولود چاووش اوغلو پس از برقراري آتشبس حتي به نوعي غيرمستقيم ايران را هم مقصر برخي اقدامهايي كه ميتواند ناقض آتشبس باشد، خوانده بود و از تهران خواسته بود از نفوذ خود بر بشار اسد و حزبالله لبنان براي كنترل آنها استفاده كند. چرا با وجود بيانيه سه جانبه مسكو ما شاهد چنين رفتارهاي زيگزاگي از جانب آنكارا هستيم؟
ما به صورت كامل دقيق نميدانيم كه سياست آتي تركيه در سوريه چيست اما تركيه در ماههاي اخير سياستهايش را به صورت مداوم تعديل كرده است. او براي كمهزينه كردن اين تعديلها درصدد آن است تا طرف مقابلش نظير ايران هم كمتر بهره ببرد. با اين وجود، ظاهر داستان آن است كه مسكو و آنكارا پس از توافق آتشبس توافق كردهاند تا خود بازيگران اصلي باشند و نقش ديگر بازيگران، كاهش پيدا كند.
گفته ميشود مذاكرات صلح آستانه تا پايان ماه جاري برگزار شد. كشورهايي مانند چين حضورشان را در اين اجلاس اعلام كردهاند ولي هنوز حضور ايران در اين اجلاس مشخص نشده است. روسها نيز از حضور ايران ابراز بياطلاعي كردهاند. دليل عدم اعلام حضور يافتن يا نيافتن ايران تا به امروز به چه دليل است؟
در مساله، وزارت امور خارجه و دولت، تنها تصميمگير نيستند و تصميمگيري در خصوص اين موضوع نيازمند همفكري ديگر بازيگران هم است. از سويي، ايران اختلافاتي با بازيگراني همچون عربستان و امريكا و همچنين برخي از مخالفان سوري دارد كه اين مساله موجب ميشود تا تهران نتواند به راحتي تصميم بگيرد و تمامي ملاحظات را مدنظر قرار دهد و بخواهد احتياط كند. به نظر ميرسد آنچه بيش از هر موضوع ديگري موجب شده تا ايران تا اين حد محتاطانه رفتار كند، سير تحولات سوريه است و ايران ميخواهد براساس آن تحولات تصميمگيري كند.
با توجه به تجربه شش سال شكست در مذاكرات درون سوري با ميانجيگري كشورهاي اروپايي و سازمان ملل تا چه اندازه ميتوان به نتيجه نشست آستانه اميدوار بود؟
پيشبيني درباره مذاكرات آستانه مشكل است. زماني مذاكرات آستانه ميتواند نتيجهبخش باشد و منجر به يك توافق بشود كه بازيگران داخلي سوريه با يكديگر و بازيگران منطقهاي و بينالمللي موثر در اين بحران از سوي ديگر به توافق با يكديگر برسند و سناريوي آتي سوريه حاصل شود. تا قبل از مذاكرات آستانه، با وجود پيشرفتهايي كه گاه و بيگاه درخصوص بحران سوريه به دست ميآمد، طرفين نميتوانستند به يك سناريوي واحد برسند چراكه فاصله ميان روسيه با امريكا، ايران با تركيه و عربستان و معارضان با دولت سوريه و حتي معارضان با خودشان زياد بوده است. اينكه در آستانه چقدر از اين فاصله ميتوان كاست، نميشود پيشبيني دقيقي كرد. اين مساله حاصل تعاملات بينالمللي است. با اين وجود، مولفه بسيار مهم و تاثيرگذار در مساله سوريه، رويكرد آتي امريكا در قبال روسيه، تركيه، اتحاديه اروپا، اعراب و اسراييل است. اگر اين رويكرد به سمت همكاري با روسها چرخش پيدا كند، شايد بتوان انتظاراتي را داشت ولي اين مساله به راحتي ميسر نيست.
با وجود آتشبس صورت گرفته، همچنان درگيريهايي در مناطقي همچون وادي بردي و ريف وجود دارد. برخيها نيز معتقدند كه آتشبس كنوني، موقتي است و دوام نخواهد داشت. در شرايطي كه اعراب در اين توافق حضور ندارند و سكوت در پيش گرفتهاند، چه چشماندازي درخصوص آتشبس وجود دارد؟
آينده آتشبس نيز همانند نتيجه مذاكرات آستانه است. بستگي دارد سير آتي تحولات سوريه به چه شكلي پيش برود. در شرايط كنوني دو سوي اصلي داستان يعني تركيه و روسيه علاقهمند به حفظ آرامش نسبي در سوريه هستند و نميتوان تا قبل از روي كار آمدن ترامپ انتظار از بين رفتن آتشبس را داشت.
آيا ميتوان گفت كشورهايي مانند عربستان و قطر كه تا پيش از اين نقش پررنگي در تجهيز گروههاي مختلف مخالف بشار در سوريه داشتهاند در حال حاضر براي مذاكرات آتشبس و همچنين مذاكرات سياسي به نوعي به تركيه وكالت دادهاند؟
عربستان و قطر ديگر مانند قبل دست برتر را در سوريه ندارند. از طرفي، معارضان سوري نيز پس از بازپسگيري حلب در ضعف هستند پس طبيعي است كه براي امتياز كمتر دادن و از دست دادن موقعيت كنوني به آتشبس تن بدهند. امريكا هم در شرايطي نيست كه سياست خاصي را دنبال كند. از آنجايي كه كشورهايي مانند عربستان و قطر هم خود سياستهايشان را اصولا با واشنگتن تنظيم ميكنند، نبايد انتظار داشته باشيم كه آنها سياست خاصي را دنبال كنند.
جدا شدن تركيه و پيوستن آنكارا به جبهه مقابل چه تاثيري در آنها داشته است؟
اعراب با تركيه در سوريه هم اشتراكاتي دارند و هم اختلافاتي. اشتراكات آنها موجب شده بود تا دو طرف همكاري كنند ولي اين به معناي يكدست بودن آنها نيست ولي با اين وجود، در شرايط كنوني ميخواهند جبههشان بهطور كامل فرونپاشد و حفظ شود.
هيات پارلماني از فرانسه نيز روز گذشته با بشار اسد، رييسجمهور سوريه ديدار كرد. اين چندمين بار است كه هياتهايي از كشورهاي مخالف با رييسجمهور سوريه ديدار ميكنند. آيا ميتوان ذات شكلگيري اين ديدارها را به نوعي بازگشت برخي كشورهاي غربي از سياستهاي ضد سوري در چند سال اخير دانست؟ اين ديدارها چه تاثيري بر روند مذاكرات سياسي ميگذارد؟
در اينكه مواضع همه بازيگران نسبت به اول همراه با تعديلهايي بوده، شكي نيست اما اصولا آن هياتها براي بررسي شرايط به دمشق ميروند. در شرايطي كه دولت سوريه وضعيت بهتري پيدا ميكند، آن كشورها تلاش ميكنند تا حداقل ارتباطاتشان با دولت بشار اسد حفظ شود و از بين نرود. هماكنون نيز دولت سوريه در شرايط بهتري است و همين هم موجب شده تا آنها ارتباطاتشان را بيشتر كنند اما اين مساله به معناي تغيير اصولي در سياستهايشان نيست.
ارسال نظر