۴۵۷۷۸۶
۵۱۰۶
۵۱۰۶
پ

درد و دل های یک دستفروش

چهارم یا سوم ابتدایی که بودم، بلال می فروختم. بلال فروشی کمک کرد تا خجالتم از این کار بریزد. مدت‌ها بعد و پس از اینکه حدود ۱۰ شغل تغییر دادم به این نتیجه رسیدم که باید برای خودم کار کنم.

قانون نوشت: بین همه شغل هایی که می‌توانستم به نوعی مستقل کار کنم، دستفروشی را انتخاب کردم

شهرداری می‌تواند مکان‌هایی را مشخص کند تا دستفروش جنسش را آن‌جا بفروشد

بیش از ۸۰ درصد دستفروشان مایل‌اند شغل‌شان رسمی شود و مالیات آن را هم بپردازند

دستفروشی همیشه هم از سر اجبار و درد نان شب نیست. گاهی یک انتخاب است. «علی شمسی» یک دستفروش و فعال اجتماعی است. او تمام تلاش خود را می کند تا فعالیت دستفروشی اش به عنوان یک شغل به رسمیت شناخته شود. او دستفروشی را به عنوان یک شغل انتخاب کرده است. اولین بار با او از طریق کانال تلگرامی اش با عنوان «دستفروش بی‌سواد» آشنا شدم. او هر هفته کنار بساط دستفروشی اش یک فعالیت فرهنگی هم انجام می دهد. از مولف ها و مترجم ها گرفته تا سازندگان صنایع دستی، هرکدام هر هفته می‌خواهند جنس آن‌ها را کنار بساطش معرفی کند. پس از مدت زمانی به هرکدام از آن‌ها می گوید که اشکال جنس شان برای فروش نرفتن یا مزیت آن برای فروش بیشتر چیست. او از دردسرهای مامورین رفع سد معبر و عزمی که برای ماندن در شغل دستفروشی جزم کرده است سخن می گوید:

چه شد که دستفروش شدید؟

چهارم یا سوم ابتدایی که بودم، بلال می فروختم. بلال فروشی کمک کرد تا خجالتم از این کار بریزد. مدت‌ها بعد و پس از اینکه حدود ۱۰ شغل تغییر دادم به این نتیجه رسیدم که باید برای خودم کار کنم. دوست داشتم مستقل باشم و برای کسی کار نکنم تا کسی نتواند حقم را بخورد. بین همه شغل هایی که می توانستم به نوعی مستقل کار کنم، دستفروشی را انتخاب کردم. در این کار با مردم ارتباط دارم و در یک فضای بسته نیست.

تحصیلات تان چیست؟

در دانشگاه کامپیوتر می خواندم که نیمه کاره رهایش کردم. از کارگری در ساختمان بگیرید تا تراکت پخش کنی در خیابان یا کار در ساندویچی و غیره، همه را تجربه کردم. زمانی که دستفروشی را دوباره شروع کردم بسیار جدیش گرفتم. تازه فهمیدم این شغلی است که تا ابد می توانم در آن بمانم چون برای خودم کار می کنم واز آن لذت می برم. از سال ۸۹ دستفروشی را به طور پراکنده آغاز کردم ولی الآن سه یا چهار سال است که جدی و به انتخاب خودم دستفروشی را به عنوان شغل انتخاب کرده ام.

فکر می کنید دستفروشی واقعا شغل است؟

بله. به همین دلیل تمام تلاشم را می‌کنم تا دستفروشی به عنوان یک شغل به رسمیت برسد. اگر تعداد دستفروش های حال حاضر رابا ۲۰ سال پیش مقایسه کنید، می بینید که تعدادشان بیشتر شده است. طبیعتا آسیبی دیده اند که به این شغل روی آورده اند. من واقعا کسانی را می‌شناسم که به نان شب شان محتاج بودند و دستفروش شده اند. متاسفانه مساله اینجاست که برخی فکر می کنند شهر مدرن دستفروش نمی‌خواهد. در واقع این نگاه معتقد است در شهر می توانیم برج های صد طبقه داشته باشیم اما دستفروش نباید داشته باشیم.

دستفروشی چه فایده ای برای حال این روزهای شهر می تواند داشته باشد؟

ببینید به نظرمن دستفروشی در شهر ،سه نیاز را پاسخ می دهد. اول اینکه برای خودمان و کسانی که همراه ما کار می‌کنند شغل ایجاد کرده ایم. دوم اینکه بخشی از نیاز مردم را با جنس ارزان خود تامین می کنیم. مردم ما فهیم هستند. اگر نیاز نداشته باشند که خرید نمی‌کنند. مردم وقتی پول کمی دارند و نیاز دارند، از دستفروش خرید می کنند. از سوی دیگر برخی از مردم به دلیل گرفتاری های کاری واقعا زمانی برای خرید ندارند و دستفروش نیاز این قشر را نیز پاسخ می دهد و مایحتاج شان را تامین می کند. سوم بحث کارآفرینی است. واقعا دستفروش ها کارآفرین هستند. کارآفرینی فقط این نیست که چند تکه وسیله را بهم وصل کند و بعد بگوید که کارآفرین است. کارآفرین باید کاربیافریند وشغل بسازد. بسیاری از دستفروش‌ها هستند که محصول ساخته خودشان یا دیگر هموطنان شان را می‌فروشند. من خودم یک غرفه کارآفرینی کنار بساطم درست کرده ام. محصول سازنده را می آورم و شش روز تست فروش می‌گذارم به ایشان می‌گویم این قیمت که روی محصول گذاشتند این ایراد یا مزیت را دارد و ازطریق من متوجه می شود چطور کالایش را تغییر دهد تا فروشش بیشتر شود. در زمان تست اگر محصول کارآفرینی را بفروشم بابت آن سودی نمی گیرم اما وقتی فروشش خوب باشد از کارآفرین می خرم و با سود می‌فروشم؛ چون مطابق خواسته مشتری من است.

فکر نمی‌کنید دستفروشی باعث آسیب رساندن به مغازه دارها می شود؟

دستفروش ها معمولا سعی می کنند نزدیک مغازه‌دارهایی که جنس آن‌ها را می فروشند نباشند. اما اگر این اتفاق می افتد ایراد از مدیریت شهری است. شهرداری می تواند مکان‌هایی را مشخص کند تا دستفروش جنسش را آن‌جا بفروشد. درواقع چون دستفروشی هنوز به عنوان شغل رسمی نیست، طبیعی است که هنوز دستفروش‌ها سواد شغل شان را ندارند، نمی دانند چه کاری انجام دهند که کمتر به آن‌ها ضرر برساند. تعداد دستفروش ها آن‌قدری نیست که بتوانند با مغازه داران رقابت کنند. ضمن اینکه مگر دستفروش نمی خواهد مالیات بدهد؟ می خواهد و اکنون تحقیق شده و نشان می دهد که بیش از ۸۰ درصد دستفروشان مایل اند شغل شان رسمی شود و مالیات آن را هم بپردازند. یعنی اگر برقی مصرف می کنند مالیات آن را هم بدهند و دیگر برق دزدی نباشد اما وقتی مدیران این فرصت را فراهم نمی کنند، کسی نمی تواند کاری کند. باید قبول کنیم که توانایی خرید مردم در سطح جامعه پایین آمده است؛ به‌طوری که یا جنس ارزان می خرند یا کمتر خرید می‌کنند. وضعیت کسب و کار خوب نیست و به همین دلیل مغازه دار هم جنسی را با سطح پایین برای فروش می آورد. در واقع مغازه دار با وجود اجاره و مالیات و هزینه هایی که پرداخت می کند، جنسی را برای فروش به مغازه اش می آورد که چنین جنسی را دستفروش باید بیاورد و بفروشد.

تا به حال از مامورین کتک خورده اید؟

بسیار زیاد. برای من و دیگر همکارانم زیاد پیش آمده. این کتک خوردن ها واقعا برای دستفروش ها عادی شده است. روزهای اولی که این کار را شروع کردم هیچ حسی به‌جز ترس وجود نداشت. این برخوردها برای روزهای اول کسی که این کار را شروع می‌کند سخت است اما الآن که سال‌ها گذشته است،تجربه های زیادی کسب کرده ام. متوجه شدم آن‌ها هم دغدغه‌های زندگی خودشان را دارند و واقعا آن‌ها مقصر نیستند. من فکر می‌کنم می‌توان کاری کرد که این اتفاق نیافتد. کافی است مشخص شود وظیفه ارگانی که دارد این کار را انجام می دهد، برخورد است یا ساماندهی. من اساسنامه شرکت هایی که با من برخورد کرده اند را خوانده‌ام. تا به‌حال چیزی ندیدم مبنی بر اینکه موظف باشند تا بیایند با من دستفروش برخورد کنند بلکه وظیفه شان این است که در شأن اسم شان در جامعه رفتار کرده و به مدیریت شهر بپردازند.

تا به حال با ماموری برخورد کرده‌ای که نگاه مثبت به دستفروشی داشته باشد؟

بله دیده ام. خیلی کم اما واقعا دیده‌ام. ماموری که آمده و خیلی هم دلسوزانه برخورد کرده است. البته بگویم با اتفاقاتی که اخیرا افتاده و فشارهای رسانه‌ای ،تعداد این افراد هم بیشتر شده است. به‌نظرم روش انتخاب ماموران‌شان را تغییر داده اند. شهرداری از نیروی انتظامی برای قانونمند کردن رفتارش کمک می گیرد ولی گاهی چیزهای دیگر هم دیده می شود. درواقع من دیده ام که مامور نیروی انتظامی راغب به کتک زدن دستفروش‌ها نیست. درواقع اصلا مایل نیست این کار را انجام دهد اما او هم مامور است و معذور. در نهایت خودش هم درگیر می شود.مسئولان باید با دستفروش گفت‌وگو کنند. چه‌طور است که می گوید رفتیم و با مغازه دار گفت‌وگو کردیم و ۷۰ درصد مغازه‌دارها ناراضی بودند. خب با دستفروش هم صحبت کند. دستفروش ها خود روزی کارگر همان مغازه بوده‌اند یا مغازه داشته یا حتی تولید کننده بوده اند. الآن دستفروش است اما قبل و بعدی هم دارد. متاسفانه مدیران شهری حاضر به گفت‌وگو با دستفروش ها نیستند. ما یک مشکل کوتاه مدت داریم که شهرداری است اما یک مشکل بلند مدت داریم و اینکه امنیت شغلی نداریم، بیمه نداریم، شغل مان ثبات ندارد. به همین دلیل است که تاکید می کنم باید شغل دستفروشی به رسمیت شناخته شود.

ایده ساختن کانال تلگرامی "دستفروش بی‌سواد" از کجا شروع شد؟

من خیلی این طرف و آنطرف سرچ می‌کردم که ببینم راجع به دستفروشی چه می‌کنند. بجز کسی که با دستفروشی مبارزه می کند ،عده ای هم برای دستفروشی فعالیت‌های خوبی دارند. وقتی مطالب اینها را می‌خواندم می‌دیدم اینها باسوادند و آن موقع بود که این حس در من به‌وجود آمد که به اینها بگویم من بیسواد هستم و به عنوان یک بی‌سواد کارهایی که وظیفه ام هست انجام می‌دهم تا آن کسی که سواد دارد متوجه وظایفش در جامعه شود و بفهمد چه کاری انجام نداده است. برای مثال من به عنوان یک بی‌سواد کتاب می‌خوانم، سینما می روم و در کانالم این فعالیت‌ها را معرفی می کنم اما آیا یک باسواد هم این کارها را انجام می دهد؟

بازخوردها نسبت به این ایده شما چگونه بوده است؟

بازخوردها معمولا مثبت بوده اما برخی بازخوردها به این ترتیب است که برخی از مردم فکر می‌کنند ما خوبیم ولی نباید اینجا باشیم و باید جای دیگری باشیم. اینها وقتی جواب قانع کننده ای می گیرند برخوردشان بهتر می شود. مخاطبین ثابتی پیدا کرده ام که برخی از آن‌ها از دوستان نزدیکم شده اند. کسانی که وقتی مطلب خوبی می گذارم با من خوشحال می شوند و وقتی مطلب ناراحت کننده ای می‌گذارم ناراحت می شوند و تعدادشان کم نیست. مخاطبینم تا به حال من را ندیده‌اند ولی در فضای مجازی بسیار گرم هستند. برخی حتی حضوری می آیند و به بساط سر می زنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج